امین بیات
در ادامه باز هم دست کج از آستین “جبهه ملی” بر آمد
اخیراً اعلامیه ای از جانب “جبهه ملی “ایران انتشار بیرونی یافت، مبنی بر درخواست از رئیس جمهورِ رژیم جمهوری اسلامی مبنی بر اینکه به “جبهه ملی”، اجازه ی برگزاری یک تجمع در یکی از میادین تهران را بدهد، و در این ارتباط من مطلبی تحت عنوان “باز هم دست کج از آستین جبهه ملی در آمد ” نوشتم، که فقط در سایت “انقلاب اسلامی” و در سایت “گزارشگر” چاپ شد؛ یعنی برای سایت های دیگر هم نفرستادم.
در این رابطه، آقای منتظر حقیقی، مطلبی نوشته اند، تحت عنوان: “درباره اعتراف رهبران جمهوری اسلامی برای شناختن حق اعتراض مردم و «در خواست جبهه ملی برای برگزاری گردهمائی عمومی در ۱۴ اسفند» و توضیحی درباره ادعاهای کاذب آقای امین بیات”، که در سایت انقلاب اسلامی، بتاریخ چهارشنبه ١٨ بهمن ۹۶، چاپ شده است.
ایشان می نویسند: “آقای خامنه ای، رهبر ایران می گوید اعتراض و اجتماع حق مردم است اما نباید آن را با تخریب مخلوط کرد.”
هنوز آقای منتظر حقیقی و امثالهم، معتقدند که خامنه ای “رهبر” است، و هیچ اشاره ای به شعار میلیونی مردم که در دیماه، به گفته خودِ آقای منتظر حقیقی فریاد زدند “مرگ بر خامنه ای”، نمی کند. معلوم نیست دلیلش چیست؟
شما، شعار بخش بزرگی از مردم ایران را قبول ندارید که به فریاد، تمامیت رژیم جمهوری اسلامی را نفی کردند، و مشروعیت آقای خامنه ایِ به قول شما رهبر (و به قول من رهبر فاشیست) را زیر سؤال بردند و گفتند که ما جمهوری اسلامی نمی خواهیم.
در پیِ آن، می گویید: “جبهه ملی ایران که همیشه استراتژی و تاکتیک سیاسی خود را در ذیل قانون اساسی و قانونی تعریف کرده و خود را ملتزم به قانون دانسته است …”
منهم همین را می گویم که شما و امثال شما و دوستان “جبهه ملی”، خود را ملتزم به قانون اساسیِ ارتجاعیِ رژیم جمهوری اسلامی می دانید که طبق موازین همین قانون اساسی، میلیون ها انسان شریف ایرانی را آواره کردند، ده ها هزار نفر از زن و مرد ایرانی را دستگیر، زندانی و شکنجه کردند و هزاران نفر را کشتند. شما این جنایات را قانونی می نامید و به آن التزام اجرایی دارید! آیا هیچ فکر کرده اید که شما و امثال شما شریک جرم این جنایات هستید؟ حزب اللهی بودن که به کراوات و عمامه نیست.
باز می نویسند: “اقدام بسیار هوشمندانه سیاسی این سازمان با استقبال برخی سازمانهای سیاسی در خارج کشور و فضای مجازی قرار گرفت.”
آقای منتظر حقیقی، فراموش کرده و یا نمی خواسته اسامی این سازمان ها را به افکار عمومی معرفی کند، در صورتیکه با نگاهی به سایت های ایرانی، می توان مشاهده کرد که همفکران ایشان و دوستانش در خارج از کشور، چه نیروهایی هستند. ” سازمان فدائیان خلق اکثریت”، “اتحاد جمهوری خواهان ایران، همایش برلین” و…، که پرونده چهل ساله ی خوش خدمتی این دار و دسته ها به حفظ نظام جمهوری اسلامی، اگر از خوش خدمتی آقای منتظر حقیقی بدتر نباشد، بهتر نبوده است. به گفته ی شما البته “هوشمندانه”، برخورد کرده اند، جز اینهم انتظاری از آنها نبود!
آقای منتظر حقیقی، مسائلی را مطرح کرده است که خود و همفکرانش را گول بزند، یا دستور از کمیته توطئه ی خارج از کشور گرفته است. با نقل قول هایی از خامنه ای، روحانی، جنتی و …، به چهل سال دروغگویی های این جانیان صحه می گذارد، واقعاً دست مریزاد، سقوط سیاسی تا کجا پیش رفته؟ من با نوشته های شما، آشنایی دارم. شما، فحاش نبودی. اما اشاره کردن به موضوعاتی چون کودتای ۲۸ مرداد، وابستگی دربار پهلوی به بیگانگان، و مسئله قصاص و…، ردیف کردن اینگونه مسائل، آدرس اشتباه دادن به خواننده است، برای فرار از واقعیت. مگر من اینگونه مواضع را نفع کرده ام که خطاب به من ابراز می دارید؟!
آقای منتظر حقیقی، افاده بخرج داده و از فتوحات “جبهه ملی” تعریف کرده اند: “… اجازه نداده اند این سازمان به مبارزات چریکی و مسلحانه مرسوم آن دوران روی بیاورد؟”
بهتر است کمی اسناد جبهه ملی را ایشان بیشتر مطالعه کنند. در دوران کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی، طرفدارانی در جبهه ملی در اروپا و آمریکا و خاورمیانه و ایران، طرفداری از مبارزه مسلحانه و نیز طرفداری از تنها خط مشی مبارزه مسلحانه را بعنوان تنها راه مبارزه علیه رژیم وابسته به آمریکا اتخاذ کردن، به درون جبهه ملی آوردند. عده ای هم در آن دوران از اعضای جبهه ملی، سعی کردند خط و مشی مذهبی را به درون جبهه بیاورند و یک تشکیلات ملی با بار مذهبی بسازند، که در نتیجه ی آنگونه سیاست ها از درون جبهه ملی، “ملی مذهبی” ها سر در آوردند که به سهم خود خیانت بزرگی به مردم ایران در خوش خدمتی به روح الله خمینی کردند.
باز می نویسند: “… عناصری بودند که حاضر نگشتند برای نجات دربار و ادامه حضور آمریکا در بحبوحه جنبش انقلابی مردم دعوت شاه را لبیک بگویند؟”
فکر کنم آدرس را اشتباه گرفتی دوست گرامی! یا بیان نکن، یا واقعیت را بنویس. نکند از برخورد دوستان طرفدار بختیار، ترس و واهمه داری. بهر حال آقای دکتر بختیار از جبهه ملی در شرایط حساس جانب شاه و امپریالیسم را گرفت و جناب دکتر سنجابی در خدمت ارتجاع سیاه خمینی درآمد.
آقای منتظر حقیقی می نویسند: “آیا سیاست گام بگام دولت موقت را خیانت آشکار به آمال و آرزوی های یک ملت بپا خاسته در انقلاب بهمن ۱۳۵۷ می دانید؟.”
بله آقای منتظر حقیقی، اگر رهبران آن زمان “جبهه ملی”، از خمینی پشتیبانی نکرده و همکاری ننموده و وارد دولت دست نشانده اش نمی شدند، آیا او می توانست بر مال و ناموس ملت ایران، زیر پوشش همین قانون اساسی مورد تأیید شما، تجاوز کند؟ و این بساط که مردم در ایران با آن روبرو هستند و شما شاهدش هستید را بر پا کند؟ بله، سیاست گام بگام دولت موقت، خیانت بود.
مسئله سفارت گیری و جنگ ۸ ساله را مطرح می کنید که راه گم کنید و افکار عمومی را منحرف کنید. کارهایی که “جبهه ملی” به درستی انجام داده، کسی منکرش نیست.
می نویسید: “… آقای دکتر کریم سنجابی وزیر خارجه دولت موقت در زمانی کمتر از ۲ ماه از سمت خود استعفا کرد و بدنبال بی مهری های حکومت تازه مستقر شده، مجبور به ترک وطن شدند. اما آقای دکتر ابوالحسن بنی صدر سر دبیر همان سایتی که مقاله شما در آن بعنوان پاسخی به مقاله حمایت آمیز آقای دکترفرهنگ قاسمی از بیانیه جبهه ملی انتشار یافته، در تاریخ ۵ بهمن ماه ۱۳۵۸، آنهم چند ماه پس از استعفای دولت موقت مرحوم مهندس مهدی بازرگان بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی رئیس جمهور ایران اسلامی می شود. به عبارت دیگر آقای بنی صدر چندین ماه بعد ازاستعفای مرحوم دکتر سنجابی ریاست جمهوری نظام جمهوری اسلامی را بر پایه قانون اساسی آن، پذیرفته اند. آقای امین بیات می توانید بگوئید ریاست جمهوری آقای بنی صدر کار کدام یک از دست های کج بوده است؟”
اولاً، آقای منتظر حقیقی، سؤال شما در اینجا بی مورد و توطئه آمیز است. دکتر سنجابی، وزیر امور خارجه شدن خمینی را قبول کرد، به خیال اینکه خمینی یک آخوند بی سواد است و آنطور که خودش گفته بود، به قم می رود و حکومت را آقای سنجابی و دوستانش خواهند گرفت. این تاریخ بود که نشان داد خمینی خیلی زرنگ تر از سنجابی و دوستانش بود و با تیپای هر چه شدیدتر، نه با بی مهری، او را از وزارت امور خارجه بیرون انداخت.
باز هم توطئه دیگر شما و همفکرانتان که می نویسید: “…آقای دکتر ابوالحسن بنی صدر سر دبیر همان سایتی که مقاله شما در آن بعنوان پاسخی به مقاله حمایت آمیز آقای دکتر فرهنگ قاسمی …”
باز هم چموش بازی و توطئه دیگر! اولاً کشیدن پای آقای بنی صدر به اینجا چه ارتباطی با اصل مسئله دارد؟ اگر در کار شما صداقت است که من باور ندارم، همانطور که مطلب توهین آمیز شما را چاپ کرده اند، مطلب به گفته شما “کاذب” و در حد “بضاعتش” مطلب من را هم چاپ کرده اند. در اینجا لازم است از مسئولین سایت “انقلاب اسلامی” تشکر کنم. ایرادش چیست؟ اگر حرفی برای گفتن در مورد آقای بنی صدر و آقای فرهنگ قاسمی دارید، چرا با خجالت مطرح می کنید؟ رُک و صریح بنویسید، اگر شهامت دارید. در ضمن مطلب نوشته شده ی من هرگز علیه مطلب دوست بسیار گرامی و ارجمند و با ارزشم آقای دکتر فرهنگ قاسمی نبوده و اگر می خواستم چنین باشد، من با کسی در مورد سیاست رودر بایسی ندارم و می نوشتم. همانطور که شما حق دارید بنویسید، من و دیگران هم حق داریم، آقای قاسمی که جای خود دارد.
آقای منتظر حقیقی می نویسند: “آقای امین بیات می توانید بگوئید ریاست جمهوری آقای بنی صدر کار کدام یک از دستهای کج بوده است؟”
با کمال میل، چرا که نه؟ به شرط اینکه دوباره من را به کذب نویس متهم نکنید. من در گذشته هم به این مسئله برخورد کرده و معتقدم نامزدهای ریاست جمهورهای دوران خمینی، اگر آن ملعون نمی خواست، رئیس جمهور نمی شدند. چنانکه آنهایی را که او نخواست، رئیس جمهور نشدند. همچنین پست وزارت امور خارجه جناب سنجابی را هم نخواست و ادامه نیافت.
جناب منتظر حقیقی می نویسند: “اما ایشان نفرمودند (منظور امین بیات است) که اگر جبهه ملی در آن جنبش انقلابی حضور نیافته بود، کدام نیروی سیاسی و بچه نحوی آزادی در کشور مستقر شده بود؟!”
همانطور که دیدیم، رهبران جبهه ملی، آلتِ دست دار و دسته ی خمینی شدند. آن رهبران، بخاطر کسب وزارت و وکالت، نوکری خمینی، اسطوره فساد و جنایت را با جان و دل قبول کردند، تا زمانی که آنها را همین حزب الله و با حمایت همین قانون اساسی که شما نا آگاهانه به آن التزام اجرایی دارید، از دولت بیرون انداختند. دیدیم که چطور آزادی به گفته شما در ایران مستقر شد.
آقای منتظر حقیقی زیرکانه می نویسند: “از این سؤالات بدون پاسخ اآقای امین بیات که بگذریم ،ایشان در وصف این اقدام رهبری جبهه ملی ایران در کشور (نگارش نامه به رئیس جمهور) گفته اند که، این اقدام «درحالی صورت می گیرد که اکثریت مردم ایران، جهت بر چیدن بساط ننگین جمهوری اسلامی ایران، قاطعانه، کمر همت بسته اند.»” سپس آقای منتظر حقیقی خود را به بی اطلاعی می زنند و می فرمایند: “نمی دانستیم که آقای امین بیات در رأس یک سازمان معتبر نظر سنجی و یا سنجش افکار عمومی قرار گرفته و دقیقا اطلاع دارند که اکثریت مردم جهت برچیدن بساط ننگین جمهوری اسلامی قاطعانه کمر همت بسته اند.”
آقای منتظر حقیقی فراموش کرده که در اول این مطلب شان اظهار کرده اند: “بدنبال نا آرامی های دی ماه ۱۳۹۶ که برق آسا حدود بیش از صد شهر ایران را فرا گرفت و ده روز بطول انجامید …”
آقای منتظر حقیقی و همفکرانش تصور می کنند که این صد شهر و جمعیت شان در ایران نبوده؟ پس این آه و ناله ی خامنه ای، جنتی و روحانی، و منتظر حقیقی و امثالهم، برای چیست؟ و شما چرا سنگ آنها را به سینه می کوبید؟
معلومه خیلی ناراحت هستید که مردم بصورت میلیونی می گویند جمهوری اسلامی را نمی خواهیم. به اطلاع شما برسانم که من نه سازمان نظر سنجی دارم، و نه مانند شما تشکیلات جبهه ملی. ولی معتقدم و فکر می کنم که این ملت بپا برخاسته و قصد سرنگون کردن جمهوری اسلامی دارند. و شما قصد حفظ و باصطلاح “اصلاح” آنرا از درون دارید و در التزام عملی به قانون اساسی خونبارش، پا می فشارید. البته که این آرزو بر جوانان مذهبی مانند شما عیب نیست!
آقای منتظر حقیقی می فرمایند: “… آقای روحانی با ۲۴ میلیون رأی هموطنان من و شما رئیس جمهورکنونی ایران هستند. اولا بی احترامی به ایشان، بی احترامی به ۲۴ میلیون هموطنان خودتان است و ثانیا اگر شخصی و یا سازمانی با فردی محترمانه برخورد می کند شخصیت فردی و یا سازمانی خود را نشان می دهد.”
آقای منتظر حقیقی، حتی افرادی از خود دستگاه و دست اندرکاران حکومت معتقدند که در “انتخابات اول” که جای خود، و در دومی هم تقلب شده است. بفرض اینکه ۲۴ میلیون نفر رأی به روحانی داده اند، این دلیلی نیست که کار درستی کرده اند و می بینیم که پشیمان شده اند و امروز با شعار اشتباه کردیم، به خیابان آمده و شعار مرگ بر روحانی سر داده اند. آیا این رئیس جمهور شما، به وعده های “انتخاباتی” خود وفا کرد که قابل احترام برای من یا اکثریت مردم ایران باشد؟ شما خود مختارید که الغاب آیت الله العظمی و رئیس جمهور اسلامی و رهبر و غیره را به مشتی آخوند شیاد و آدم کش بدهید. چطور است که خامنه ای رهبر شما و روحانی رئیس جمهورتان میتوانند با مردم بپا خواسته هرکاری بکنند ( دستگیری، زندان، شکنجه و قتل و…)، اما اگر ما میگوئیم اینها قابل احترام نیستند، به شما بر میخورد.
آخرِ مطلب تان که دیگر بسیار وزین و مستدل بود، به اگر و مگر افتادید، که باز هم همان شیوه توطئه است! بس کنید.
جبهه ملی اگر جدای از مردم، درخواست تجمع از رژیم آدم کش را نمی کرد، بلکه با انتشار یک اعلامیه، خواستار حضور مردم در تهران می شد، منهم از خواست آنها دفاع می کردم.
10.02.2018
Amin Bayat- https://www.facebook.com/amin.bayat9