هفت شعر از خالد بایزیدی(دلیر)

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

از مجموعه شعرهای که اعدام شان کردند
۱-
چوبه دار مرداعدامی
سرانجام.
در بهار پراز شکوفه روئید
………………………………
۲-
کبوتران راکشتند
من به حال آسمان گریستم
که این آسمان گلگون
چگونه پروازاین کبوتران را
از خاطره آبی اش بردارد
………………………….
۳-
شقایقی بانگ سر داد
صدادر زندان پیچید
وآنگاه جلاد
طناب دار راآویخت
صدا…
میان رعب ووحشت جلادان
طنین انداز شد
و شقایق ها
بر طناب های دار روئیدند
……………………
۴-
این تک درخت
از چه شکوفه نمی زند
بگمانم:
آن مرداعدامی
بر چوبه های دارش
شکوفه هایش را
با خود برده…
……………………….
۵-
کبوتری
در میدان جوخه های اعدام
صلح را
به تصویر می کشید
مرداعدامی غرق درخون
واپسین نگاه صلح اش را
به کبوتر می سپرد
…………………………..
۶-
مرداعدامی
به این می اندیشید
که بعداز مرگ اش
فرزندش…
از چوبه دارش
اسلحه ای خواهد ساخت
……………………………..
۷-
مردی که می خواستند
اعدام اش کنند
ساعت اش را
باغروب میزان می کرد

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.