حقوق زن در تمام قوانین کشورهای متمدن برابر با مرد است. آزادی، شانسهای پیشرفت، امنیت و مقاومت در برابر احجاف در این قوانین عنوان شده و کم و بیش عمل می شود. اما در جوامع اسلامزده مانند ایران تعریف و حقوق زن با شریعت اسلام تعیین میشود. زن حقوق برابر با مرد ندارد و حقوق او از روابط مردسالاری جامعه قرون وسطائی در عربستان استخراج شده. زن تا حد کودک, ناقص العقل و لذا فاقد بسیاری از حقوق و فعالیت اجتماعی از قبیل مسافرت، کار، تحصیل, ورزش …می شود — مگر اینکه شوهر، پدر, برادر عمو… و خلاصه یک مرد فامیل اجازه دهد. زن ستیزی اسلامی ریشه در عقب مانده ترین مناسبات مردسالاری و بدوی دارد که توسط اسلام در عربستان تحمیل شده و امروز در قرن ۲۱ توسط حکومت های اسلامی ادامه دارد — در حالیکه زن قبل از اسلام حقوقی اجتماعی بیشتری در عربستان داشته است.
زن ستیزی کماکان تاریخی کهن تر از اسلام دارد, جامعه بدوی زنان و دختران خود را قربانی خدایان خود میکردند، و بدین گونه زن کشی یک عرف موجه گردید. زن ستیزی مانند تمام رسوم عهد جاهلیت در اسلام اثری افراطی تر بجا گذاشت چون از طرفی هم با آمال پیغمبر اسلام همگون بود تا جائیکه آیاتی به پیغمبر نازل می شد که محدودیت حقوق زنان را توجیه میکرد تا حدی که پیغمبر را مجاز میکرد با هر زنی, حتی دختر خوانده یا یک زن اسیر که شوهرش را کشته بود, همبستر شود.
زنان در مذاهب ابراهیمی, بویژه اسلام, از حقوق برابر با مردان برخوردار نیستند و حتی مظهر گناه و اغفال تداعی می شوند, بطوریکه هیچ آخوند مسیحی تا قرن سوم مسیحیت با زنی پیوند زناشوئی نمی بست چون آنرا گناه میدانست. کماکان در اسلام رسوم جاهلیت سرنوشت زن را طور دیگری رقم زد بنحوی که تا به امروز طوق سنگین تبعیض را بر گردن خود حمل می کند, طوقی که در هیچ مذهبی و سنتی حتی در سنن عربستان قبل از اسلام به این سنگینی وجود نداشته است. از آنجا که مذاهب ابراهیمی، زن را با گناه، فریب و اغفال حوا از شیطان تداعی کرده اند, این تداعی خرافی دلیلی بجا گذاشته تا نسبت به زن بدبین و هشیار شد. برای امنیت مردان از خطر وسوسه زنان, پوشش اسلامی در حجاب اسلامی چاره شد. حجاب اسلامی را رژیم اسلامی به همین دلیل واهی اجباری کرد.
می گویند اسلام زنده به گور کردن دخترران را ممنوع کرد. زنده بگور کردن کودکان ممکن است به دلیل فقر یا جهل در صحرای های سوزان و بی حاصل عربستان اتفاق افتاده و امروز هم کودک کشی به دلیل فقر در همه جا از جمله ایران اسلامزده اتفاق می افتد, ولی درعربستان به دلیل زن ستیزی نبوده چون در صورت زنده بگور کردن دختران عربستان قبل از اسلام تعادل زندگی زوج و حفظ نسل مختل می شد. مضاف بران زن در عربستان قبل از اسلام آزادی حقوق اجتماعی داشت و نمونه ان خدیجه زنی تاجر، ثروتمند و آزاد است که از محمد خواستگاری کرد تا همسرش شود. این ماله کشی بدون مدرک و منطق نوعی فرار به جلو است تا زن ستیزی نها دینه شده در اسلام را کمرنگ کند.
زن محجبه به تدریج فاقد فعالیت و حقوق برابر اجتماعی می شود تا ابزاری برای تولید مثل، امور خانه و ارضای غرائز جنسی مرد تنزل کند. میتوان تصور کرد که چنین زنی در رسوم بدوی اسلامی مانند یک شیء میتواند در معرض دزدی و غارت از صاحبش قرار گیرد. این دلهره به روابط تازه نیازمند بود تا مکانیسم و قوانین دلخواه خود را توجیه کند. لذا مناسبات زن و مرد در اجتماع با سرنوشت محرم و نا محرم گره خورد. زن بغیر از معدود مردانی، به تمام مردان نا محرم و بیگانه است, از نظر انان پنهان باید شود. زن محجبه در چنین جامعه ای بدوی مانند یک جذامی محبوس یا تحت کنترل مرد است. این همان رابطه ای بود که محمد و جانشینان او در حرمسرا های خود با زنان و کنیزان حرمسرا داشته اند.
علی دشتی در کتاب ۲۳ سال, یکی از انگیزهای تحمیل حجاب بر زنان را نگرانی محمد در کنترل حرمسرای خود میداند. شاید بدون وجود احساس تملک محمد به این زنان، سرنوشت زنان در اسلام در سیاهی حجاب نمی پیچید. احساس مالکیت محمد به زنان جوان حرمسرای خود با آیاتی”الهی” حتا اعتراض عایشه را برانگیخث: دشتی در اثر خود ۲۳ سال، اعتراض عایشه را با این جمله نقل کرده است، “باز هم خدایت به کمکت شتافت!” زن در نگاه اسلامی تا انجا در حد یک شیء یا موجودی غیر انسانی کم ارزش شد که حتی در ترسیم بهشت موعود الله هم جائی ندارد و اگر هم جائی ماله کشان برای زن دست و پا کنند, زن مسلمان بدون هیچ اعتراضی باید شاهد همخوابی شوهرش با حوریان و غلامان بهشت باشد.
تنها اسلامیها و روشنفکران اسلامی مانند ال احمد، بنی صدر (نظر داعیانه بنی صدر در مورد تشعشعات زیان بخش موی زنان!) و سروش مبتکر تفکیک جنسیتی بر اساس دگم “نامحرم” نبودند، اغلب روشنفکران ایرانی در زمانی که حجاب اسلامی در ایران اجباری شد گوی سبقت را از ملاها ربودند, تاحدی که نه تنها اعتراض نکردند بلکه حتی همراهی کردند. در بینش دگماتیسم و فوبیای غرب ستیزی آنان حجاب اسلامی را با مبارزه با ارزش های غرب و امپریالیسم توجیه و از آن دفاع کردند; زنان آنان هم لچک بسر می کردند .
مبازه با اسلام سیاسی بعنوان یک نظام توتالیتر جدا از مبازه با حجاب اسلامی نیست. روشنفکران ایرانی طرفدار رژیم حجاب را پذیرفتند و حتا زنان چپی “حجاب ضد امپریالیستی” را بهانه این پذیرش کردند! هر رژیم اسلامی از نوع مجاهد، بنی صدر، و ملی مذهبی … تا داعش و طالبان معتقد به صحت حجاب اسلامی با فرم و روش اجرائی مختلف است. حجاب فراتر از یک سنت, سمبل اسلام سیاسی و به عبارتی سمبل آپارتاید جنسی است، همانطور که صلیب شکسته سمبل فاشیسم هیتلری بود. خذف این سمبل یا آن سمبل بدون حذف فلسفه و حکومت آن نا ممکن است.
هنوز بسیاری از ”سکولارهای“ ایرانی، به پیروی از پارادیگم سنت، مبازه با زن ستیزی اسلامی و مظهر آن حجاب اسلامی را مسائل فرعی جامعه تعبیر میکنند و از مبازه ضروری با آن طفره میروند. چپ سنتی یک نمونه بارز این توهم است که سوراخ دعا را به دلیل اولویت ضد امپریالیستی گم کرده و پایمال شدن حقوق زن را نه بر اساس نقش تاریخی اسلام بلکه سیستم سرمایه داری تعبیر میکند. این بینش انحرافی، که هیچ دلیل تجربی در جهان ندارد, فقط تکرار شعارهای کلیشه ای های کلیشه ای ولی کاملاً پوچ است — تضاد اصلی زن را با سرمایه داری، امپریالیسم و فرهنگ آنان می بیند, نه اسلام. معتقدان به این دگم را بدون دلیل و صرفاً کلیشه ای طبقاتی ارزیابی می کنند و آزادی و برابری زن را ملتزم به حل تضاد طبقاتی و محو روابط سرمایه داری موکول می کنند. اما خارج از تئوری، تفاوت زیادی بین آزادی زن و روابط تولیدی دیده نشده. با وجود احقاق حقوق نسبتاً برابر در کشورهای کمونیست، در هیچ کشور کمونیست زنی به مقام رهبری نرسیده و این آزادی تا حد رهبری تنها در کشورهای دموکراتیک بویژه سیستم های سوسیال دموکراسی عملی شده که میتوانند بیشترین تعداد وزیر کابینه داشته باشند.
آزادی و برابری کامل زن در یک نظام دموکراتیک و سکولار میسر است و هر رژیم با ساختار ایدئولوژی و مذهبی در عمل تضمینی برای برابری و آزادی زن در جامعه نیست حتی اگر چنین ادعایی کند. روانشناسی هر سیستم غیر دموکراتیک مرد سالارانه است. روز زن را در ایران گرامی داریم چون در جامعه اسلامزده ما آزادی زن نوید آزادی کل جامعه از زنجیرهای پوسیده بندگی است. سیمون دو بووار, Simone de Beauvoir , در کتاب جنسیت دوم میگوید، ”با کمک کار اجتماعی زن اعتبار انسانی خود را کسب کرد اما این یک پیروزی دشوار و طولانی مدت بود.“ در جوامع اسلامی، در پشت دیوار حجاب چنین شانسی برای زن تا کنون مقدور نبوده است.
جهانشاه رشیدیان