قشقایی ها با حکومت پهلوی وبا حکومت جمهوری اسلامی میانه خوبی نداشتند.
با سقوط حکومت شاهنشاهی پهلوی ، قشقایی ها هم با انقلاب همراه شدند و ناصر خان وخسرو خان قشقایی نیز به ایران و محل قدرت خود یعنی فیروز آباد شیراز برگشتند و با استقبال گسترده عشایر قشقایی روبرو شدند.
خسرو قشقایی متولد ۱۲۹۶ شمسی و فرزند صولت الدوله ایلخان قشقایی بود. این ایل به طور تاریخی بزرگترین وقدرتمندترین ایل عشایری در استان فارس و مناطق همجوار آن بوده و خانواده خسرو خان قشقایی حداقل دریک قرن گذشته رهبری این ایل را برعهده داشتند.
قشقایی ها هم با حکومت پهلوی و هم با حکومت جمهوری اسلامی میانه خوبی نداشتند.
در جریان اختلافات شاه و محمد مصدق در سال ۱۳۳۲، نیز برادران قشقایی یعنی ناصرخان، ملک منصورخان، محمدحسین خان و خسروخان قشقایی به عنوان سران ایل قشقایی از مصدق حمایت کردند و تنها نیروی مسلحی که به حمایت از محمد مصدق تفنگ بدست گرفت ایل قشقایی بود.
به همین دلیل بعد از سرنگونی دولت مصدق و استقرار دولت سپهبد زاهدی ، برادران قشقایی که بعضا املاکشان مصادره شده بود ایران را ترک کرده و در اروپا اقامت کردند و.خسرو قشقایی نیز تا سال ۱۳۵۷ در سوئیس زندگی میکرد.
با سقوط حکومت شاهنشاهی پهلوی ، قشقایی ها هم با انقلاب همراه شدند و ناصر خان وخسرو خان قشقایی نیز به ایران و محل قدرت خود یعنی فیروز آباد شیراز برگشتند و با استقبال گسترده عشایر قشقایی روبرو شدند.
در این هنگام تنشهای سیاسی فزایندهای که در اثر آشوب و اغتشاش حاصل از فروپاشی نظام پادشاهی و شکل گیری نظام جدید فضای کشور را تحتالشعاع قرار داده بود سرانجام دامن خسرو صولت قشقایی را هم گرفت. وی که در این مدت به رغم پشتیبانی کلی از انقلاب و آرمانهای آن، با تأکید بر ادامه راه دکترمصدق و انتقاد از پارهای گرایشهای تندرو، مخالفت طیف تندرویی از عناصر برآمده از انقلاب را برانگیخته بود، در انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی شرکت کرده و در بهار ۱۳۵۹ به نمایندگی از مردم شهرستان اقلید در مجلس حضور یافت، ولی اعتبار نامهٔ وی تصویب نشد. او که هدف انتقادهای نیروها ی تندروی انقلابی قرار گرفته بود؛ هدف افشاگریها و اتهامات دانشجویان مسلمان پیرو خط امام قرار گرفت که براساس پارهای از اسناد به دست آمده از سفارت آمریکا به جاسوسی متهم شد، خسرو خان که در آن زمان در تهران بود توسط یک گروه مسلح ربوده و مضروب شد.
در پی انتشار این خبر انبوهی از مردم ایل قشقایی در اعلام پشتیبانی از خسروخان و اعتراض به این عمل تعدادی از جادههای اصلی فارس را مسدود کرده و دست به اسلحه بردند و همچنین به کلانتران و کدخدایان قشقایی در سراسر فارس – که تعدادشان ۷۰ نقر بود – آماده باش داده شد و آنها مشغول گردآوری جوانان جنگجو شدند. در همین حال دستور رهایی خسرو قشقایی از بازداشت صادر شد ولی وی در تهران منتظر ننشست و بی درنگ خود را به فارس رساند.
به رغم تلاشهایی برای حل مسالمت آمیز این ماجرا، حرکتی که به این نحو آغاز شده بود به مدت دو سال و با یک رشته زد و خوردهای پراکنده میان قشقاییها و نیروهای حکومتی ادامه یافت تا سرانجام پس از یک رویارویی نهایی در اوایل اردیبهشت ۱۳۶۱ در نزدیکی فیروزآباد، این حرکت در هم شکست.
چندی بعد در خرداد همان سال، خسرو خان صولت قشقایی به همراه چند تن از همرزمانش را در شیراز دستگیر کرده و پس از محاکمه در ۹ مهر۱۳۶۱ همان سال در فیروزآباد تیرباران کردند.
معروف است که وی هنگام اعدام گفته است بدانید که انگلیسها دارند انتقام از ما می گیرند وانگلیسها من را کشتند و اینها عوامل انگلیس هستند.این رویداد همزمان بود با بازداشت ، محاکمه و اعدام صادق قطب زاده وزیر خارجه حکومت اسلامی. صادق قطب زاده در ۲۴ شهریور اعدام شد و خسرو خان قشقایی ۹ مهر یعنی ۱۳ روز بعد.
اتهامی که به خسروخان قشقایی وارد شد “مبارزه مسلحانه علیه حکومت” عنوان شد. حکومت معتقد بود خسرو خان قشقایی اقدام به جمع آوری نیرو و تحرکات مسلحانه در رویارویی با انقلاب و جمهوری اسلامی کرده است. اما وی همانند برخی از مخالفانی که در آن سال ها اعدام شدند فرصت دفاع از خود در یک دادگاه علنی را پیدا نکرد.
حکم اعدام ایلخان قشقایی ها در فیروز آباد فارس کانون قدرت ایل قشقایی به مورد اجرا گذاشته شد.