دو نهاد جمهوریخواه دموکرات و لائیک ایران:
همسازی ملی جمهوری خواهان ایران: (اندیشکده آگاهی و شناخت و حزب جمهوریخواه سوسیال دموکرات و لائیک ایران)
موضوع : زن زندگی آزادی بخش دوم ” پایداری در برابر سرکوبها ”
سخنرانان: الهه امانی: کنشگر حقوق زنان و حقوق بشر، برابری جنسیتی، رئیس حلقه های جهانی شبکه بین فرهنگی زنان، اقدام مشترک تشکل های مستقل زنان، نویسنده مقالات تحلیلی و …
شهلا عبقری: کنشگر سیاسی و حقوق زنان، دبیر نخست حزب آزادی و رفاه ایرانیان(آرا)، عضو هیات مدیره زنان برای آزادی و برابری پایدار، عضو هیات مدیره شبکه همبستگی برای حقوق بشر ایران، عضو همگرایان سوسیال دموکرات ایران، کمپین توقف قتل های ناموسی و…
تهیه شده توسط تلویزیون اینترنتی رنگین کمان بنیاد آزادی اندیشه و بیان ۱۰ شهریور ماه ۱۴۰۲
بحث آزاد جمعه ها: حقوق بشر و لائیسیته، دو روی یک سکه در فردای ایران (بخش دوم)
جمعه ها با شما بحث آزاد حزب جمهوریخواه سوسیال دموکرات و لائیک ایران سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور حزب جمهوریخواه سوسیال دموکرات
یک پاسخ
با درود من این نظر را در پگاه امروز نوشتم و بر نظری از میمیم میم از قم نوشتم. اما یا نرفت و یا منتشر نشد. میمیم نظری را در مورد آقای هوشنگ کردستانی نوشته بود. خوشبختان نگهش داشتم و در اینجا میگذارم. نظر من پاسخی ست همچنین به مهدی نصیری. جناب میم میم من یک دبیر دبیرستان و یک زن از تهران هستم. من با نظر شما موافقم. این ملی ها همشان تا مغز استخوانشان مسلمان و مذهبی هستند. برای رد گم کردن است که هی دم از ۲۸ مرداد می زنند. میخواهند زانو زدنشان جلو خمینی و قاتل ایران را توجیه کنند. چه کسی به اندازه ی رضا شاه و محمد رضا شاه به ایران و ایرانی خد مت کرده. منظورم در عصر نوین است!؟ من همانند شما نظری نوشته که پاسخی ست به مهدی نصیری شما هم آگر خواستی و رنگین کمان آنرا منتشر کرد بخوان.
آقای نصیری، جان من بدان که پیامبر اسپانیا و اروپا بچه باز نبوده، یک علی مظهر عدالت که سر حتا بچه ها را هم بریده نداشته. با اینهمه در عصر روشنائی و انقلاب کبیر فرانسه که به همه ی اروپا سرایت کرد سر همه ملایان و مداحان و طلاب را در حوضک غسل تعمید فرو کردند و تا بدنشان شل نشد آنها را ول نکردند. در کلیسا خوک و اسب و قاطر بستند. لباس قبا و عبا ی مسیحت در کوی و برزن سوزانده شد وردشان با آن لباس در کوچه و خیابان ممنوع شد. من در زمان جنبش سبز از ایران فرار کردم و در اروپا بودم هرگز لباس روحانی در کوچه و خیابان ندیدم. کشیش ها برای لباس پوشیدن میرفتند در پستوی کلیسا لباس عوض می کردند و بر صحنه ظاهر میشدند و دوباره برای خروج می رفتند در پستو لباس آدمیزاد می پوشیدند و از کلیسا خارج می شدند. مذهب در ذهن مردم یا بود یا نبود، کسی نمیدانست. اگر مردم ایران میخواهد به آزادی برسد نباید حتا یک آیت الله و آخوند و مداح و طلبه در ایران ایرانی باشد. برای اینکه جنایت هزار و چهارصد و دو ساله ی اسلام و خصوصا این ۴۴ ساله چنان برای همه روشن است که انسانیت و شرافت دیگر هیچ هیچ هیچ تقیه و منافقتی را نمی پذیرد. ایران حتما باید چندین جشن به جشن های تاریخی ایرانی خود اضافه کند:
جشن قرآن سوزان در هر نخستین آدینه از هر سال
جشن چادر و روسری و حجاب سوزان در هر پنج شنبه آخر سال
جشن آخوند سوزان و علی سوزان و خلیفه سوزان، همان کاری که آیت الله ها با عمر میکردند را باید عمومیت داد برای همه ائمه شیطان الله الشیطان. در یک آدینه از هر سال. برای روز آن میتوان در مجلس شورای ایران به رای گذاشت.
تبدیل شنبه به عنوان روز نیمه تعطیل و یکشنبه به عنوان تعطیل و تبدیل سال خورشیدی و قمری به سال مسیحی و غربی چرا که مردمن ایران امروز سکولار و لائیک و غربی هستند و به محمد بچه باز و تفخیذ کار دوست پسر عایشه ۳ ساله و شوهر عایشه ۶ ساله و علی قصاب پیامبر و قرآن دستوالعمل قتل و جنایت و ازاله بکارت و سنگسار و غنیمت گیری پشت کرده اند.
بنا بر همه ی این ادعاها که طبق سند و مدرک تاریخ و تاریخی است و شما یقینن میدانید که کوچکترین اشتباه و دروغی درش نیست و هر روز و هر شب و هر لحظه ما شاهد آنیم، پس شما اگر راست گو و درست کردارید باید خودت دست به این اعمال بزنی عمامه و عبا و قرآنت را در ملع عام آتش بزنی و ببینی که هشتاد میلیون از تو طرفداری خواهند کرد. تو میتوانی جرقه عصر روشنائی ایران را اینگونه بزنی. خب بزن! هممیهن تو چه فکر میکنی؟! اگر با من موافقی این نظر را کپی کن و برای هر کس که میشناسی بفرست.