بر خلاف انتظار عامه مردم و نیز” اعتدالیون و اصلاح طلبان ” أقای احمد جنتی با ۵١ رای به ریاست مجلس خبرگان رژیم رسید . جدا از تحلیل های ناهمگونی که در این یکی دو روزه از جانب گروه هاشمی رفسنجانی و روحانی و اصلاح طلبان منتشر شده است به نظر میرسد این اتفاق حامل نشانه ها و پیامهایی است که از اهمیت زیادی برخوردار بوده ومیتواند مورد توجه واقع شود از جمله :
١- با حضور نامزد های بالقوه ای چون آقایان مؤمن ، موحدی کرمانی و نامزد هایی چون أمینی و شاهرودی نامزدی و رای آوری شخصی چون جنتی که به نظر نمیرسد از عهده أداره جلسات هم برأید اگرچه در نگاه اول تعجب آور است اما کاملا” گویاست ! این تعداد رای به او نشانگر نفوذ باندسپاهی، أمنیتی حامی مجتبی خامنه ای بر اعضای حاضر در خبرگان است و جنتی بهترین گزینه برای آنان است چرا که او از همراهان این باند در کودتای ١٣٨٨ و سرکوب مردم ومجری خواست و همسو با آنهاست .به اینصورت “مجتبی” یک گام به جانشینی پدر و تحقق “ولایت مطلقه موروثی ” نزدیکتر شد .
۲- این رای باردیگرنشان داد که تصمیم سأزی برای مجلس خبرگان نه توسط أعضا و درون این مجلس که در بیرون ان صورت میگیرد و نقش اعضای خبرگان تنها تأمین پوشش بظاهر قانونی آن است ،درست همانند انتخاب خامنه ای به رهبری نظام .
٣- یکبار دیگر برمردمی که تغییر را درون صندوقهای رای این نظام جست جو میکنند آشکار شد که در نظام ولایت فقیه نظر “رهبر” و أیادی او بر رای أکثریت مردم أرجح است و حتی اگر مردم به کسی رای نداده باشند و وزیر کشور دولتیکه خود را دولت” تدبیر و امید”نام نهاده و در عمل دولت ناتوانی و نا امیدی است و به حرف درمانی مشغول ، بنا به نظر رهبر اورا بعنوان اخرین نفر وارد مجلس خبرگان کرده باشد با تاکید بر بی ارزش شمردن رای و نظر مردم به نحوی کاملا” واضح همان شخص را به ریاست می نشانند و آشکارا رای مردم را به “هیچ” میگیرند !
۴-با ریاست جنتی بر مجلس خبرگان نظام روشن شد که کورسوی أمیدی که مردم به تغییر توازن قوا درون خبرگان داشتند سرابی بیش نبوده و تغییر و “اصلاح”نظام از درون با این اوضاع و احوال دور از دسترس و به نظرناممکن است . به این ترتیب راه نجات را بیرون از این نظام و ” بازی های اصلاح طلبان ” باید جست .
۵ خرداد ۹۵
یک پاسخ
جنتی یکی از پدرخوانده های مهم ترور و تروریسم در ایران است. البته مصباح در جهانی عمل می کند و جنتی چون فقط دور دهان حلوایی رهبر را می لیسد فقط در سطح این است. با باز کاوی سخنان مصباح و سخنان همین مرد پی می بریم که اسلام چندین مشخصه دارد. قتال یعنی کشتن دیگر باور حال هر دین و ایمان که باشد حتا اگر مسلمان هم باشد و مثل شما فکر نکند٬ نمونه های بیشمار آنرا از صدر اسلام تا کنون داریم. از جنگ خلفا با امامان گرفته تا امویان و عباسیان و تا انقلاب قتل شریعتمداری و طالقانی و دیگر روحانیون بر علیه بخشی دیگر. آنچه را بضی با الهام از سخنان عیدالکریم سروشمی نویسند نوعی سطحی نگری ست. اگر چه با رنگ آکادمیک و دانشگاه بر آن زدن وانمود کنند که عمیق است درست اما نوعی ساده کردن تارخیت و جغرافیای اسلام است. مشحضه ی دیگر اسلام جهاد است اسلام باید هر کس غیر خودش را مثل خودش کند٬ یعنی مسلمان. وجهه دیگر یک مسلمان داشتن ویروس مرگ است در خودش. این ویروس مثل همه ی ویروسها گاهی در حال استراحت است چرا که محیط لازم برای جهاد قتل و کشتار نیست بنابراین باید گوش خواباند و وانمود کرد که او هم جزو جامعه است. جامعه ی خودس یا جامعه ی مهمان. نام این کار تقیه و حالا دیگر آنرا هنر تقیه اش می نامند. ولی چیزی که بدان توجه نمی شود ایدئولوگی اسلام یک ایدئو لوگی ترور است. اگر شما خوابیدن علی به جای پیامبر که آنرا لیله المبیت می نامند توجه کنید می بینید که هم پیامبر تروریست است و هم مورد ترور قرار می گیرد. قتل علی نیز یک ترور سیاسی ست. قتل عمر نیز همین طور قتل عثمان هم همین طور. قتلهای امام علی و گردن زدنها ی او که طبق گفته خمینی نهصد یهودی را در یک نصف روز سر می برد نیز برای تروریزه کردن نه تنها جامعه ی آن روز است بلکه برای تروزه کردن زمین و همه ی روزگار است. وقتی گفته می شود کل یوم عاشور و کل ارش کربلا یعنی ترور و تروریسم یک مسئله تاریخی ست برای همه ی تاریحی و یک مسئله زمینی ست و سرزمینی. یعنی برای تمام تاریخ و برای تمامی ارض. اسلام از این هم جلو تر می رود و امام صادق این ترورها را و این ارض و این یوم را به کرات دیگر آسمان نیز سرایت می دهد. اگر به صفحات روزنامه های اوایل انقلاب نگاه کنید آن صفحات را پر از فتاوی ترور می بینید. و البته امروز هم٬ هم سپاه پاسداران و بسیج و طالبان و القاعده و داعش بدو هیچ اغماضی در حال ترور در حال تقیه در حال جهاد و در حال قتال و آدمکشی هستند. هر فرد مسلمان این ویروس را در خود دارد. گاهی فعال است٬ گاهی نیمه فعال و گاهی در تقیه ی کامل و مترصد موقعیت.
شاید این آیه بتواند تمامی اسلام را و تاریخش را و قرآنش را و سیره ی پیامبرش را در خود خلاصه کند. وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَهٌ وَیَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلّه فَإِنِ انتَهَوْاْ فَإِنَّ اللّهَ بِمَا یَعْمَلُونَ بَصِیرٌ .
ببکشیدشان تا نابودی فتنه تا دین همه جهانیان دین خدا گردد تا از آنچه هستند دست بردارند…
جالب است که یک مسلمان اگر هیچ دیگر دینی نباشد٬ اگر هیچ دیگر اندیشی نباشد٬ اگر هیچ دیگرباشی نباشد باید به جان مسلمانی دیگر بیفتد و او را به جرم تکفیر بکشد. بیخود نیست که هم داعشیان که جزو بیداری اسلامی رهبرند او را و شیعیان ایرانی و عراقی و لبنانی را کافر و رافضی میدانند . فرقه خمینیه و خامنه ایه نیز به نوبه ی خود و به خاطر عدم بیعت با روحانیت شیعه آنها را تکفیری می خوانند.
و البته شهادت و حملات انتحاری نیز بحثی ست مکمل بر این که اسلام اساسا با حیات مشکل دارد. و حتا حیات را نیز در قتل و آدمکشی و شهادت می داند.
ای کسانی که ایمان آورده اید و در راه خدا کشتار می کنید و کشته می شوید بدانید که شما زنده اید و نزد خدا روزی می خورید.
این نص صریح قرآنی ست که آنر کریم و مجید و رحمان و خواندنی می دانند …
باید به ملت ایران به خاطر چنین مذهبی و چنین حکومتی تسلیت گفت.