ناپلئون بناپارت و محمد مصدق، دو نماد، دو سرنوشت، دو ارزش
ناپلئون می گوید “سیاست قلب ندارد”، او بر تمامی اروپا فاتح میشود. تا روسیه پیش میرود، چندین بار مورد سوقصد قرار میگیرد، گویند از کردههای خود پشیمان میشود، با وجدان ناراحت دست به خودکشی ناموفق میزند. سرانجام مغلوب انگلیسها میشود به جزیره سنت هلن تبعید میشود و در تبعید میمیرد.
مصدق انگلیسهای استعمارگر را بدون خشونت، با توسل به قانون و منطق در دادگاههای رسمی بینالمللی مغلوب میکند.انگلیسهای شکست خورده به کمک آمریکائیها و دشمنان داخلی ملت، علیه او کودتا میکنند. توسط دولت نظامی پهلوی، در شرایط غیر قانونی محاکمه می شود به زندان میافتاد و سپس تا آخر عمرش در احمدآباد بسر میبرد. مصدق در خاطراتش میگوید “بزرگترین پاداش ِ خدمت ملی و اجتماعی، آرامش وجدان است” او با وجدانی راحت، نه دست به خودکشی میزند و نه از کرده خود پشیمان میشود، حتی در زنجیر، نسلهای آینده را به مبارزه علیه استبداد فرا میخواند. مقبره ناپلیون در پاریس در شکوه و جلال هر روز توسط صدها نفر از مردم سراسر جهان مورد دیدار قرار میگیرد. اما مصدق هنوز در احمد آباد است و استبداد حتی از جسد او هراس دارد و کسی اجازه دیدار مقبره او را ندارد. ملاحظات شما چیست؟
فرهنگ قاسمی