به نام آزادی، ، داد، دادخواهی و استقلال
این نامه خطاب به کشورهای عضو سازمان ملل متحد، به ویژه بریتانیا, فرانسه و ایالات متحده آمریکا است.
انقلاب فرانسه و آمریکا بر اساس حق زندگی و آزادی بنا شده است. جان لاک معتقد بود که حکومت مشروع به قرارداد اجتماعی بین شهروندان و دولت بستگی دارد. . انگیزه جمهوری نوین خواست مردم از حقوق همه سویه خود, آزادی و خشنودی پایدار از زندگی و حق مالکیت می باشد. آمریکایی ها و فرانسه دریافتند که نظام های سلطنتی با آزادی ناسازگار هستند. جمهوری هایی که آنها تأسیس کردند مبتنی بر حاکمیت مردمی و حمایت از حقوق شهروندان بود. ایده جمهوری خواهی اکنون در ایالات متحده، فرانسه و سایر جمهوریهای سراسر جهان پذیرفته شده است که شهروندان از حقوق اساسی خود برخوردار هستند و همینطور دارای دولتی باشند که از آن حقوق حمایت میکند و هدف آن خدمت خیر عمومی است.
در حالی که انقلابهای آمریکا و فرانسه گامهای مهمی برای دموکراسی و آزادی بودند، اما کامل نبوده و نقص داشتند. قانون اساسی و جمهوری در آمریکا به خاطر برده داری خدشه دار شد. یک جنگ داخلی وحشیانه و بیش از صد سال مبارزه طول کشید تا همه شهروندان آمریکایی از وعده ها و مزایای دموکراسی بهرمند شوند. در فرانسه، انقلاب فرانسه به سرعت به وحشت و سپس دیکتاتوری سقوط کرد. بیش از صد و پنجاه سال آشفتگی سیاسی و در جمهوری پنجم در نیمه دوم قرن بیستم فرانسه به یک ثبات دموکراتیک رسید , اما مردم فرانسه دست از مبارزه علیه ستم دست بر نداشتند.
اگرچه ایالات متحده و فرانسه از زمان انقلاب خود پیشرفت چشمگیری داشته اند، ؛ با این حال، مراودات و سیاست خارجی آن ها با دیگر کشورها در تضاد مستقیم با اهداف قانون اساسی شان در همبستگی و هموار کردن راه رسیدن به آزادی و قراردادهای اجتماعی میان شهروندان است. این موضوع در کشور خودمان ایران صادق است.
مشروطیت در ایران تاریخ غم انگیزی دارد. انقلاب مشروطه ایران در سالهای ۱۹۰۶ -۱۹۱۱ اولین انقلاب مشروطه در خاورمیانه بود و چارچوبی برای دموکراسی، حقوق شهروندی، استقلال و حاکمیت مردم ایجاد کرد. میراث انقلاب مشروطه چالشی قدرتمند برای مشروعیت و اقتدار سلطنت قرار داد.
با این حال، زمانی که جنبش مشروطه ایران به دلیل دخالت امپریالیستی فروپاشید، اقتدار سلطنتی مجدداً ظاهر شد. ابتدا روسیه در سال ۱۹۱۱در حمایت از شاه قاجار مجلس ایران را به توپ بست . سپس در سال ۱۹۲۱,انگلیسی ها از کودتایی حمایت کردند که در نهایت رضا «پهلوی» را به پادشاهی رساند و سلطنت ظالم دیگری را که تا سال ۱۹۷۹ ادامه داشت، جایگزین قاجاریه کرد.
از زمان روی کار آمدن رضا پهلوی به سلطنت در سال ۱۹۲۵تا خلع کردن سلطنت از وی در سال ۱۹۴۱توسط متفقین، رضا پهلوی به عنوان یک پادشاه مطلقه حکومت کرد. جانشین رضا, پسرش محمدرضا شد, و در سال ۱۹۴۹ مجلس مؤسسان اصلاحیه ای را تصویب کرد که به پادشاه اجازه انحلال پارلمان را در هر زمان میداد. در سال ۱۹۵۳, محمد مصدق، نخست وزیر،که نفت ایران را ملی کرده بود، طی یک کودتا با حمایت انگلیسی ها و آمریکایی ها سرنگون شد. آمریکاییها و انگلیسیها محمدرضا پهلوی را دوباره به سلطنت بازگرداندند. محمدرضا در طول سلطنت خود (بعد از کودتا ۱۹۵۳ -۱۹۷۹)، اساساً به عنوان یک پادشاه مطلقه حکومت کرد و شهروندان ایران را در حکومت خود از حقوق اساسی خود و شرکت در حکومت مداری محروم کرد.
پس از سرنگونی رژیم محمدرضا در بهمن 1357، رژیم ستمگر دیگری به جای آن پا گرفت. رژیم اسلامی به جای سلطنت مطلقه، حکومتی دین سالار بود که مدعی بود مشروعیتش از جانب خداوند است. اما مانند پهلویها ، رژیم اسلامی به قوه قضائیه یا مجلس مستقل اجازه ایفای نقش نداد و به محرومیت شهروندانش از حقوق اولیه انسانی ادامه داد.
از زمان انقلاب ۱۹۷۹, آمریکا و اروپا رژیم اسلامی را تحریم کردند، اما این تحریم ها صدمات وحشتناکی را بر مردم عادی ایرانی تحمیل کرد. علاوه بر این، همزمان با تحریم رژیم، آمریکاییها و اروپاییها این دولت نا مشروع به داد و ستد پنهانی ادامه دادند، مثلاً از طریق ماجرای ایران کنترا و اخیراً با توافق هستهای.
ایرانیان امروز انقلاب دیگری را علیه رژیم ظالم اسلامی شروع کرده اند. این رژیم قابل اصلاح نیست , و تنها راه دستیابی ایرانیان به آزادی و حاکمیت مردمی سرنگونی حکومت اسلامی است. شعار “زن زندگی آزادی” منعکس کننده تمایل گسترده جامعه ایران به حکومتی است که توسط مردم انتخاب شده و پاسخگوی آنها باشد و از حقوق همه شهروندان بدون در نظر گرفتن جنسیت، گرایشات جنسی، ثروت، سن, موقعیت اجتماعی ، مذهب یا هر عامل دیگری (بدون تبعیض ) حمایت و ترویج کند.
این انقلاب تنها توسط شهروندان ایران انجام می شود. در عین حالیکه ما شهروندان ایرانی امیدواریم که آمریکاییها، اروپاییها و دیگران از مبارزه ما برای آزادی حمایت کنند، بازیگران خارجی نمیتوانند و نباید با برتری دادن برخی افراد یا گروهها بر دیگران، از انها جانبداری کنند. ۱۲۰ سال از آخرین انقلاب مشروطه ایران می گذرد. زمان یک انقلاب جدید و یک جمهوری مدنی جدید در ایران فرا رسیده است – انقلابی که در نهایت آزادی، عدالت و استقلالی را که ایرانیان مدتها سزاوار آن بوده اند تضمین کند.