مصاحبه نشریه آرمان در تهران با دکتر داود هرمیداس باوند، عصو هیئت رهبری جبهه ملی ایران، سامان ششم، درباره تهدیدهای واشنگتن علیه تهران
در روزهای اخیر پس از افزایش میزان تنش میان تهران ـ واشنگتن برخی از صاحبنظران روابط بینالملل بر این دیدگاه هستند که واشنگتن با طرح شروط غیرقابلپذیرش بهدنبال جنگ با ایران و نه مذاکره است. از سوی دیگر بسیاری از کارشناسان داخلی و خارجی بر این نظرند که تهران با اقدامات حقوقی-
دیپلماتیک و همچنین روشنگری رسانهای بینالمللی میتواند دست جنگطلبان افراطی در کاخ سفید و همچنین شرکتهای اسلحهسازی و نفتی منفعتطلب را ببندد. به همین منظور «آرمان» با هرمیداس باوند، کارشناس ارشد روابط بینالملل و استاد روابط بینالملل گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
با توجه به خروج یکجانبه آمریکا از برجام و عدم تعهد سایر کشورهای عضو توافق هستهای با ایران، آیا خروج تهران از برجام یا NPT به مصلحت ایران است؟
اروپاییها به ظاهر به برجام متعهد و پایبند هستند، اما به تعهداتشان در قبال تهران عمل نکردهاند. بنابراین به محض آنکه ایران بهصورت احتمالی از برجام خارج شود اروپا اتهام تازهای را علیه تهران مطرح کرده و بر این مبنا که همانگونه که ترامپ مدعی آن است این مساله را بهانهای قرار داده که ایران بهدنبال دستیابی به سلاح هستهای است. بنابراین در شرایط موجود بهنظر نمیرسد که خروج از برجام یا NPT به نفع ایران باشد. البته با چنین اقدام احتمالی از سوی تهران، اروپاییها خشنود خواهند شد، چون دیگر احساس هیچگونه تعهدی نسبت به تهران نخواهند داشت.
باتوجه به تشدید فشارها از سوی آمریکاییها سناریوی مشخص واشنگتن در قبال تهران چیست؟
آمریکاییها با قراردادن سپاه پاسداران در لیست گروههای تروریستی هرگونه اقدام ممکن را علیه ایران مجاز و مشروع میدانند، بهگونهای که در هر منطقهای با عوامل یا واحدهای سپاه پاسداران در منطقه اعم از عراق و یا سوریه بهعنوان نیروهای بهاصطلاح تروریستی برخورد خواهند کرد. اگر واشنگتن با واکنش احتمالی از سوی تهران روبهرو شود با توجه به حضور ناو هواپیمابر «آبراهام لینکلن» پاسخهای سنگینتری خواهد داد. بنابراین ایالات متحده آمریکا خود را مجاز میداند برخلاف حقوق بینالملل نیروی نظامی یک کشور را تروریست خطاب کرده و بر خود مجاز میداند عوامل و نیروهایش را سرکوب کند. از سوی دیگر تهران حق هرگونه واکنشی نسبت به این اقدامات یکجانبه واشنگتن را نیز نباید داشته باشد. این اقدام آمریکاییها غیرمنطقی بوده و خلاف قوانین، حقوق و عرف نظام بینالملل و غیرمنطقی است. این مسألهای که آمریکاییها مطرح میکنند که ما نیروهای نظامی ایران را سرکوب میکنیم و در مقابل تهران حق هیچگونه واکنشی را ندارد. اینکه اگر هر یک از عوامل و نیروهای ایران دست به هرگونه عکسالعمل احتمالی بزنند برخورد ایالات متحده گستردهتر بوده و درگیری نظامی را در پیش خواهد داشت.
با توجه به اینکه پایگاه خبری اکسیوس آمریکا مدعی شد براساس اطلاعات و هشدار سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی به واشنگتن، تهران بهدنبال آن بوده که دست به اقدام علیه منافع آمریکا در منطقه بزند، استقرار ناو هواپیمابر «آبراهام لینکلن» را در چارچوب چه اهداف احتمالی میدانید؟
این خبر کاملا نادرست و بیپایه و اساس است، چون تهران در شرایط کنونی چنین اقدامی انجام نمیدهد. بنابراین تهران با درکی که از شرایط دارد به هیچعنوان فضا را برای دشمنیها و بهانهجوییها مساعد نخواهد کرد. آمریکاییها در بحرین، قطر و سایر کشورهای منطقه پایگاه دارند و بهجز این پایگاهها ناو هواپیمابر «آبراهام لینکلن» را نیز وارد منطقه کردهاند، اما این نکته را نباید فراموش کرد که پیش از این هم آمریکاییها ناو هواپیمابر به منطقه میفرستادند و رویه این بود که هر ٩ماه یکبار ناوهواپیمابر برای انجام تعمیرات منطقه را ترک میکرد و پس از آن یک ناو دیگر وارد منطقه میشد. بهنظر میرسد حضور ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن در منطقه بهنوعی هشداری به تهران است که هرگونه اقدامی از سوی ایران مبنی بر بستن تنگه هرمز یا اقداماتی به هر شکل محدود و یا گسترده علیه منافع ایالات متحده با پاسخ گسترده و شدید واشنگتن مواجه خواهد شد.
وزارت خزانهداری آمریکا طی روزهای گذشته فاز دیگری از تحریمهای جدید ضدایرانی را کلید زد، آمریکاییها از عملیاتیکردن این تحریمها چه اهداف احتمالی را دنبال میکنند؟
واشنگتن بهدنبال یک تفاهم دیگر با تهران است، بهگونهای که ایران متعهد شود از هرگونه احتمال دستیابی به سلاح هستهای خودداری ورزیده و در عین حال حضور و نفوذ ایران در منطقه کاهش یابد. همچنین تهران نباید تهدیدی علیه متحدان استراتژیک آمریکا یعنی رژیم صهیونیستی و عربستان باشد. واشنگتن سعی میکند تا جای ممکن آنقدر تحریمها و حلقه محاصره و فشار را بر تهران تنگتر و تنگتر کند که نهتنها مسأله نفت بلکه فرآوردههای نفتی را مشمول این تحریمها قرار دهد تا ایران تن به خواستههای واشنگتن دهد. آمریکاییها با استفاده از ابزار تبلیغات گسترده در سطح نظام بینالملل اینگونه فضاسازی کردهاند که جمهوری اسلامی نهتنها خطر جدی برای منطقه بلکه برای کل جامعه بینالمللی است. دونالد ترامپ با طرح چنین مسائلی بهدنبال آن است که مدعی شود جامعه بینالمللی را از یک خطر بزرگ (ایران) رهانیده تا بدینوسیله هم جایگاهش را در سطح جهانی ارتقا داده و هم در انتخابات آینده ریاستجمهوری در آمریکا بهرهبرداری لازم را ببرد. اگر واشنگتن در دستیابی به چنین مقصودی موفق نشود سعی میکند تا یک برخورد حاشیهای ایجاد کند. همچنین اقداماتی که واشنگتن علیه مردم ایران انجام داده با ادعای مبارزه با تروریسم، جمهوری اسلامی حق هیچگونه واکنشی را نداشته باشد. براساس حقوق و موازین بینالمللی هر کشوری بهصورت ذاتی حق دارد وقتی با یک تهدید، تهاجم یا تجاوزی مواجه میگردد از خود دفاع کند، اما واشنگتن صراحتا اعلام داشته تهران در شرایط فعلی نهتنها خودش بلکه متحدانش حق دفاع مشروع از خود را ندارند. همچنین بهعنوان نمونه اگر حزبا.. لبنان دست به هرگونه اقدامی بزند واشنگتن آن را از طرف ایران قلمداد کرده و نسبت به آن واکنش نشان داده و آن را از سوی تهران میداند نه حزبا… .
تهدیدات کنونی تیم افراطی حاکم بر کاخ سفید، تهدید بهمنظور جنگ بوده و یا اینکه هدف این تهدیدات کشاندن ایران به پای میز مذاکره است؟
هدف اصلی ترامپ مذاکره با جمهوری اسلامی است. ترامپ بهدنبال آن است که در مورد کرهشمالی و بهخصوص در مورد ایران مدعی شود که من جامعه بینالمللی را از یک خطر بسیار جدی و بزرگ نجات دادهام! ترامپ بهدنبال نمایشی بوده تا بهوسیله آن به جهانیان اینگونه وانمود کند که آمریکا اجازه نمیدهد چنین قدرتهایی که تهدیدکننده جامعه بینالمللی هستند آزادی عمل داشته باشند.
برخی از کارشناسان رفتار سیاست خارجی ایالات متحده در قبال کاراکاس را مشابه با تهران میدانند. آیا از دیدگاه شما اینگونه است؟
واشنگتن برای خودش حقوقی را در آمریکای مرکزی و جنوبی قائل است ولی ماهیتا این دو کشور در دو منطقه متفاوت از یکدیگر قرار گرفتهاند. واشنگتن در منطقه خاورمیانه و موضوع ایران نهتنها منافع خودش بلکه منافع رژیم صهیونیستی را تامین و دنبال میکند، اما در ونزوئلا به هیچعنوان مسأله رژیم صهیونیستی مطرح نیست. در شرایط کنونی آمریکا از مخالفان مادورو حمایت میکند، این در حالی است که روسیه نیز تا حدودی وارد شده و تا به حال نیز ارتش به نفع دولت حاکم عمل کرده است. بنابراین تهدیدهای آمریکا نسبت به ونزوئلا از آنجایی که آمریکای مرکزی و جنوبی را حیاط خلوت خودش میداند، نسبتا حداقل از دیدگاه خودشان طبیعی بهنظر میرسد، اما در مورد ایران تنها مسأله منافع آمریکا مطرح نبوده بلکه تامین منافع متحدان منطقهای استراتژیکش همچون رژیم صهیونیستی و عربستان نیز مطرح است. آمریکا بهدنبال آن است که ایران را که بهعنوان یک قدرت بزرگ منطقهای مطرح است تحت فشارهای فاحش قرار داده تا ایران را از جایگاه اولیه ژئوپلیتیک و ژئواکونومیکش تعدیل کند. در مورد ونزوئلا برخورد آمریکا متفاوت بوده است، چون در آنجا مسأله تامین منافع و امنیت دیگران وجود ندارد. به نظر میرسد تهدیدات آمریکا علیه کاراکاس بیشتر لفاظی بوده، البته اعلام داشته که گزینههای مختلف روی میز است اما منتظر است ببیند که فرآیند مخالفان ونزوئلا سرانجامش چه خواهد شد، بهخصوص آنکه بسیاری از کشورها نیز حمایت خودشان را از مخالفان دولت ونزوئلا در اروپا و آمریکا اعلام داشتهاند. البته برخی از کشورهای دیگر همچون چین و روسیه به نفع دولت حاکم موضعگیری کردهاند. درست است که به موازات هم فشارها علیه ایران و ونزوئلا توسط واشنگتن افزایش یافته است، اما ماهیتا وضعیت این دو کشور متفاوت است.
تهران در برابر یکجانبهگرایی واشنگتن دست به چه اقدامات احتمالی میتواند بزند؟
ایران باید کارتهای مورد ادعای واشنگتن را از دستش بگیرد. همچنین تهران باید افکار عمومی جهانی را به نفع خودش بسیج کرده و هم زمینه را برای کشاندن مسأله به یک داوری حقوقی بینالمللی فراهم نماید. تهران میبایست برخی از زندانیان را آزاد کرده تا بهانههای حقوق بشری واشنگتن را خنثی کند. زمانی که ایالات متحده اعلام میدارد ما بهدنبال آن هستیم که صادرات نفت ایران را به صفر برسانیم، توده مردم ایران از این مسأله متضرر میشوند. این اقدام یکجانبه ایالات متحده درست برخلاف حقوق بشر مورد ادعای واشنگتن، معیشت مردم ایران را هدف گرفته و با خطر جدی مواجه کرده است، لذا هدف اصلی واشنگتن آن است که جمهوری اسلامی را براساس آنچه که مدعی آن است به زانو درآورد. مطرحکردن مسائلی همچون حقوق بشر بهانهای بیش نیست. همین که واشنگتن بهدنبال آن است که صادرات نفت ایران را به صفر برساند که نتایج سنگینش بهطور مستقیم بر دوش مردم ایران است، این مسأله خود بهمعنای خلاف حقوق بشر مورد ادعای آمریکا است. بنابراین به نظر میرسد هدف واشنگتن رسیدن به یک توافق تازه با جمهوری اسلامی با آن خصوصیات ادعایی که آمریکاییها در صحنه بینالمللی تبلیغ کرده میباشند.
سناریوی مشخص واشنگتن در قبال نفت ایران چیست؟
بعد از اعلام به صفر رساندن صادرات نفت ایران طی چند هفته گذشته عربستان و امارات اعلام کردند که کمبود نفت بازار جهانی حاصل از تحریم ایران را تامین خواهند کرد. کشورهای بسیاری (حتی کشورهایی که به آمریکا خوشبین نیستند) با آمریکا تعاملات گسترده اقتصادی دارند. بنابراین تحریمهای ایالات متحده تحریمهای یکجانبه مضاعف است، یعنی هر کشوری تحریمهای آمریکا را رعایت نکند نمیتواند تعاملاتی در آمریکا داشته باشد، چراکه واشنگتن حق مجازات آنها و حتی شرکتهای چندملیتی را دارد. چین که حدود ۶٠٠ میلیارد دلار صادرات به آمریکا دارد و یا ژاپن، کرهجنوبی یا هند به دلیل تعاملات گستردهای که با آمریکا دارند ممکن است در مواضع اعلامی سخنانی را مطرح کنند، اما به دلیل منافع اقتصادی که دارند با سکوت خودشان با این تحریمهای ظالمانه و یکجانبه واشنگتن همراهی میکنند.
برخی از کارشناسان غربی بر این نظرند که تهران بهدنبال راهرفتن روی طناب مذاکره و عدم مذاکره با آمریکا است تا در انتخابات ٢٠٢٠ با روی کارآمدن دموکراتها یکبار دیگر واشنگتن به پای میز مذاکره بازگردد. از دیدگاه شما آیا اینگونه است؟
این دیدگاه وزیر خارجه پیشین ایالات متحده بوده که بر مبنای نظر وی بهتر است تهران تا حدودی بهصورت کجدار و مریز با دولت افراطی حاکم بر کاخسفید تا پایان دوره ریاستجمهوری ترامپ عمل کند. با توجه به آنکه در کنگره ایالات متحده دموکراتها اکثریت کرسیها را در دست دارند به احتمال بسیار زیاد دیگر ترامپ در رأس هرم قدرت در آمریکا نخواهد بود و چون دموکراتها تاحدودی پایبند به برجام هستند، بنابراین ایران باید کجدار و مریز با دولت کنونی آمریکا عمل کند، اما این دیدگاه در صورتی درست است که ایالات متحده سناریوی مدون، مشخص و از پیش طراحیشدهای نداشته باشد. این دیدگاه جان کری وزیر خارجه دولت اوباما است که از دیدگاه وی دموکراتها در انتخابات پیروز خواهند شد و واشنگتن بار دیگر به برجام بازخواهد گشت.
اگر احتمالا دموکراتها در انتخابات ٢٠٢٠ ایالات متحده پیروز نشوند و یکبار دیگر ترامپ بهعنوان رئیسجمهور آمریکا انتخاب شود، آنگاه سناریوی احتمالی آمریکاییها در قبال تهران چه خواهد بود؟
آنگاه بدونشک دونالد ترامپ با آسودگی خیال برنامه خودش را علیه تهران عملیاتی خواهد کرد.
سناریوی مشخص ترامپ در قبال تهران، مذاکره است یا جنگ؟
ترامپ بدونشک در درجه اول بهدنبال مذاکره است، اما زمینهای که ترامپ با قراردادن سپاه پاسداران در لیست گروههای تروریستی ایجاد کرده است و خودش را مجاز به سرکوب نیروهای سپاه میداند، این حق را برای خود محفوظ میداند که با آن برخورد کند بهخصوص آنکه اگر یک واکنش کوچک از سوی جمهوری اسلامی پدیدار شود ممکن است اقدامات واشنگتن بهصورت اقدامات تنبیهی باشد، همانند نابودکردن سکوهای نفتی ایران در زمان ریگان، بهعنوان هشدار اولیه دست به یکسری اقدامات تنبیهی زده و اگر ببیند این اقدامات کاربردی نداشته و به نتیجه نرسد احتمالا زمینه را برای اقدامات گستردهتر دیگری مهیا کند.
با توجه به عدم تعهد طرفهای برجامی بهطور اخص اروپاییها، تهران باید چه سناریوی مشخصی را در قبال برجام در پیش گیرد؟
اروپاییها در ابتدا پس از خروج یکجانبه آمریکا از برجام و تحریمهای نفتی ایران اعلام کردند که یکسوم نفت ایران را خریداری میکنند و یک نهاد مالی (اینستکس) برای تبادلات اقتصادی ایجاد میکنند، اما اروپاییها از این موضع خودشان عقبنشینی کردند. در حقیقت طرفهای اروپایی نگاه به آمریکاییها دارند ضمن آنکه ملاحظاتی را نیز رعایت کردهاند. همچنین تعهدات خودشان را در قبال تهران انجام ندادهاند. متاسفانه چون اکثریت کشورهای اروپایی و حتی روسیه و چین تعاملات گسترده اقتصادی با آمریکا دارند و بهصورت کاملا طبیعی واشنگتن را بر تهران ترجیح میدهند. هندوستان و چین هم بهدنبال تبادل کالا به کالا با ایران هستند که این مسأله مشکل تهران را حل نمیکند. نمیشود گفت که این روش بیاثر است اما این مسأله مشکل ایران را حل نمیکند چون مشکل ایران درآمدهای ارزی است. در حال حاضر ایران بهمنظور توسعه و بهرهبرداری از پارسجنوبی به یک تکنولوژی بسیار پیشرفته همچون قطریها نیاز دارد. شرکتهایی از کشورهای مالزی، روسیه یا توتال فرانسه هیچکدام نتوانستند آن تکنولوژی که مورد نیاز ایران است تامین کنند. البته ممکن است همچنین ممکن است اتفاقات جدید در منطقه پدیدار شده و سبب شود آمریکایی ها سیاست تعدیلی را در پیش گیرند. اگر اتفاقات جدیدی در منطقه پدیدار شود در آن زمان ممکن است که آن مسائل نسبت به مسأله ایران برای واشنگتن اولویت پیدا کند. در واقع در شرایط کنونی ایران تنهاست. نگاه به شرق ایران همانند روسیه و چین نگاهی نیست که بتواند در قبال تهدیدات آمریکا پاسخگو باشد. حتی ایران که مایل است عضو پیمان شانگهای شود، اما روسیه موافق نیست چون باید برای پذیرش عضو جدید به انتخاب اکثریت اعضا باشد. کشورهایی همچون ازبکستان و تاجیکستان نظر مخالف دارند.
برخی از کارشناسان بر این نظرند که ایالات متحده بهدنبال آن است که تهران را در بازی از پیش طراحیشدهای قرار دهد که انتهای آن جنگ با ایران خواهد بود آیا از دیدگاه شما اینگونه است؟
به نظر میرسد این مسأله کاملا مشهود است. واشنگتن با گامهایی که انتظار آن هم نمیرود و برمیدارد هدفش آن است که ایران را در گوشه رینگ قرار داده و مجبور بهنوعی تفاهم کند. در سفری که دکتر ظریف به نیویورک داشت در رابطه با گفتوگو اقداماتی را انجام داد ولی مذاکره با وجود شرایط ١٢گانه وضعیت را پیچیده کرده است. ترامپ اعلام مذاکره بدون قید و شرط را مطرح کرد اما یک روز بعد وزیر خارجهاش چهار شرط اساسی را مطرح کرد. بنابراین واشنگتن سعی میکند تا تهران را مجبور به پذیرش نظراتش کند.
برخی از کارشناسان بر این نظرند که آمریکاییها بهدنبال تکرار همان سناریوی تکراری در عراق نسبت به ایران هستند؟
ایالات متحده در سال ٢٠٠٣ بدون آنکه منتظر گزارش بازرسان و یا صدور قطعنامه از شورای امنیت سازمان ملل متحد شوند جورج دبلیو بوش اعلام کرد که واشنگتن منافع حیاتیاش را در اختیار شورای امنیت و دیگران قرار نمیدهد. وقتی آمریکا دست به اقدام نظامی در عراق زد تمامی آن ادعاهایی که قبلا مطرح کرده بود هیچکدام از گزارشات صحیح نبود و گزارش بازرسان بینالمللی بعدها اثبات کرد که ادعاهای ایالات متحده در خصوص سلاحهای نامتعارف و کشتار جمعی کاملا بیاساس بوده است. بنابراین واشنگتن برای انجام مقصودش هیچگونه ابایی از زمینهسازیهای دروغین در مورد ایران نیز ندارد تا کمابیش بخواهد همان سناریویی را که نسبت به عراق در سال ٢٠٠٣ عملیاتی کرد انجام دهد. منتها در مورد ایران دموکراتها در ایالات متحده نظر موافق در مورد اقدام احتمالی نظامی علیه ایران ندارند. لذا هدف ترامپ این است که یک درگیری ایجاد کرده بهعنوان نمونه٢٠ سرباز آمریکایی کشته شوند و این مسأله را بهانه کرده تا افکار عمومی آمریکا و نظرات کنگره را به نفع اهداف خودش بسیج کند. آمریکاییها نسبت به کشتهشدن شهروندانشان حساسیت خاصی دارند تا این اجازه را به رئیسجمهور بدهند تا دست به هرگونه اقدامی که در جهت تامین منافع مردم آمریکا لازم میداند بزند. بنابراین ترامپ سعی میکند از هر ابزار و وسیله ممکنی استفاده کرده تا ایران را وادار کند در بدترین شرایط ممکن پذیرای خواست واشنگتن باشد.
تهران در شرایط کنونی در برابر یکجانبهگرایی ایالات متحده دست به چه اقدامات احتمالی میتواند بزند؟
ایران باید دست به سلسله اقدامات داخلی و خارجی بزند. در عرصه داخلی تهران باید تصویری را که واشنگتن از ایران در خصوص حقوق بشر و زندانیان سیاسی و… ساختهاند، مصالح کشور ایجاب میکند حتی بهصورت تاکتیکی هم که شده آن ادعاها را خنثی کرده و پس از آن پیشنهاد گفتوگوهای بدون قید و شرط را مطرح کند. در صورت عدم پذیرش واشنگتن، تهران میتواند مسأله را به مجمع عمومی سازمان ملل متحد و دیوان بینالمللی دادگستری بکشاند. یعنی تهران باید مسأله را به یک عرصه حقوقی و سیاسی بینالمللی تبدیل کند. این دو اقدام احتمالی را اگر ایران انجام دهد تاحدودی میتواند با تکیه بر افکار عمومی جهانی آمریکا را در وضعیت متفاوتی قرار داده که آن آزادی عملش را تا حدود زیادی محدود میکند.
اقدام دکتر ظریف در پیشنهاد تبادل زندانیان و مصاحبه با شبکه فاکسنیوز را در همین چارچوب قابلتحلیل میدانید؟
بدونشک اقدام وزیر امور خارجه کشورمان در همین چارچوب بوده است. متاسفانه در شرایط فعلی کشورهایی که بتوانند میانجیگری کنند وجود ندارند. حتی کشورهای اروپایی در خصوص موشکهای بالستیک و نفوذ منطقهای ایران و حمایت ایران از گروههای مقاومت در منطقه همانند حزبا… لبنان، حماس و جهاد اسلامی متاسفانه ضمن آنکه اختلافاتی با واشنگتن دارند، اما در اکثر موارد فوق با ایالات متحده همنظر هستند. اگر کشوری نقش میانجیگری میان تهران ـ واشنگتن را در پشت پرده انجام میداد میتوانست نتایج مطلوبی داشته باشد به نظر میرسد دکتر ظریف می بایست قبل از آنکه زمان از دست برود گفتوگوهای دوسویه را با استناد به ماده ٣۶ منشور ملل متحد کلید زده و با چنین راهبردی از انجام هرگونه اقدام سختافزاری از جانب ایالات متحده جلوگیری کند.
با توجه به شروط ١٢ گانه پمپئو آیا تهران حاضر به پذیرش هرگونه گفتوگوهای احتمالی با واشنگتن خواهد بود؟
به نظر میرسد با توجه به سخنان پمپئو دیگر ١٢شرط مطرح نیست. برای واشنگتن سه مسأله اساسی در رابطه با تهران مطرح است. اول توان دفاع موشکی ایران، دوم نفوذ منطقهای و سوم تحت عنوان آن چیزی که حمایت ایران از تروریسم نام میبرند. مسأله نفوذ منطقهای ایران امر دفعی نیست بهعنوان نمونه در مسأله سوریه فقط ایران مطرح نیست بلکه پای کشورهای دیگری همچون روسیه، ترکیه، عربستان، آمریکا و برخی دیگر از کشورهای دیگر نیز بهصورت غیرمستقیم حضور دارند مطرح است، بنابراین خروج ایران از سوریه منوط به تسریع و تسهیلشدن حل مسأله سوریه است. همچنین تهران میتواند اعلام دارد که در خصوص مسأله یمن میتواند وارد مذاکره شده و مسأله این کشور نیز حل شود. ایران میتواند بهگونهای صحنه بازی را آرایش کند که افکار عمومی جهانی تا حدود زیادی به سمت خود جلب نماید. زمانیکه که آمریکاییها دو ناوچه سهند و سبلان را با موشکهای دوربرد خودشان مورد اصابت قرار دادند ایران نتوانست پاسخ متناسبی بدهد. بنابراین آمریکاییها همان اقداماتی را که در عراق انجام دادند میتوانند نسبت به ایران عملیاتی کنند. آمریکاییها از نظر پیروزی نظامی سریع بوده ولی از نظر سیاسی و اجتماعی این مشکل فرآیندی پایدار خواهد بود که نمونه بارز آن افغانستان است.
آرمان- مرتضی رفیعی – چهارشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۸ – شماره: ۳۸۸۴
2 پاسخ
ببینید که در کشور ملاها و مداحها حتا هرمیداس باوند و روزنامه نگار آرمان اصلا از بیشرفی و ضدیت با بشر این رژیم نه جرات می کنند بگویند و نه اصلا شاید برسمیت بشناسند. جالب است که این آقای دکتر در پاسخ اینکه ایران – که مقصودش دولت اسلامی داعشیعه است – باید چه کند؟ می گوید:«ایران باید دست به سلسله اقدامات داخلی و خارجی بزند. در عرصه داخلی تهران باید تصویری را که واشنگتن از ایران در خصوص حقوق بشر و زندانیان سیاسی و… ساختهاند، مصالح کشور ایجاب میکند حتی بهصورت تاکتیکی هم که شده آن ادعاها را خنثی کرده و پس از آن پیشنهاد گفتوگوهای بدون قید و شرط را مطرح کند….بخشی از زندانیان سیاسی را آزاد کند…» تازه این هرمیداس باوند و این روزنامه نگار جزو بهترینهای این نظام ضد بشریند. انگار که مثلا ترامپ فقط می گوید در ایرالن زندانی سیاسی و عقیدتی وجود دارد! حتا این آقای هرمیداس باوند نه جراتش را دارد و نه شاید اصلا باورش بر این باشد! او به جای واژه اسراییل از وازه رژیم صهیونیستی استفاده می کند! اسراییل را سازمان ملل برسمیت شناخته! بعد این آقای دکتر که استاد حقوق بین الملل است می گوید ایران باید مسئله را به سازمان ملل بکشاند! تو اگر سازمان ملل ا قبول داری چطور از یک طرف خواهان نابودی اسراییلی هستی که سازمان منلل آنرا برسمیت شناخته و از سوی دیگر می خواهی از آن استفاده تاکتیکی کنیو می بینید که تقیه و دروغ نیرنگ تا استخوان همین گفنگو رخنه کرده است!
روزنامه نگار و این استاد حقوق بین الملل از این دولت داعشیعه پرسش نمی کنند که آخر ۴۰ سال چه کسی فتوای سوزاندن پرچم آمریکا را داد؟! چه کسی ۴۰ سال مرگ بر آمریکا گفت؟! چه کسی شعار جنگ جنگ تا رفع فتنه در جهان را داد؟! چه کسی شعار خمینی عزیزم بگو که خون بریزم را داد؟! چه کسی فتوای بهایی کشی را داد؟! در کدام نظام زندانیان سالم رفتند و جنازه اشان را شبانه و بی صدا و بی عزا به خاک سپردند؟! در کدام کشور جهان با زنان چنین رفتاری می کنند که شما اسلامیون رحمانی می کنید؟! در کدام کشور جهان نمایندگانش پرچم مهمترین قدرتمندترین کشور جهان آمریکا را به صورتی احمقانه به آتش می کشند؟! بنده اصلا این پرچم سه رنگ با علامت لبهای پایین تنه والده سید احمد آقا را پرچم ایران نمی دانم اما با این حال اگر کسی پرچم واقعی ایران را به آتش بکشد کینه اش را تا ابد به دل خواهم نشاند و این آقای هرمیداس باوند و این مصاحبه کننده نشریه ی آرمان اصلا به این موارد اعتنا نکرده اند و هی هر چه دلشان خواسته نثار ترامپ و آمریکا کرده اند. تکرار فحاشی های رهبران ایران بر علیه آمریکا و غرب و اسراییل از شمارش و حد به در است. ای کاش از هرمیداس باوند پرسیده شده بود که چه درصدی از مردم ایران امروز طرفدار این نظام ضد بشری ست؟ ایشان از اینکه آمریکا در چند هفته پیش سپاه پاسداران را در لیست تروریستها قرار داده شاکی ست! عجبا! مردم ایران بسیار پیشتر از آمریکا سپاه پاسداران را و بسیج را و حزب الله لبنان را و …تروریست میدانستند. بنده دانشجو و سپس استاد جامعه شناسی بودم اینک مرا از دانشگاه بیرون رانده اند طبق تحقیق میدانی در ایران در ۳۰ سال پیش چهل در صد مردم سپاه و بسیج را تروریست داخلی می دانستند، در بیست سال پیش شصت درصد مردم سپاه را تروریست داخل و خارج میدانستند در ده سال پیش هفتاد درصد مردم سپاه را تروریست داخل و خارج و امروز بیش از هشتاد درصد مردم سپاه و بسیج و کل این نظام را تروریست و آدمکش و ضد ایرانی و ضد بشر می دانند. من در تهران زندگی میکنم و به خاطر علائقم با اصفهان و شیراز و زاهدان و…نیز رفت و آمد و سرکار دارم. این سخنان آقای هرمیداس باوند یا بسیار سانسور و بازنویسی شده یا اصلا این نظر این آقا ست. در هر حال هیچ ارزش رفرانسی ندارد. امروز روحانیت و مداحان و سپاه پاسداران از چنان تنفری برخوردارند که در تاریخ ایران و جهان نمونه ندارد. امروز مردم ایران درهای خانه شان را بروی سربازان آمریکایی و اسراییلی باز می کنند اما در خانه شان را بروی پاسدار و بسیجی می بندند! این واقعیت جامعه ی ایران است. من در جامعه، تهران و شهرستان با مردمان بسیاری در روز و به خاطر شغل جدیدم از ۱۷ سال پیش تا کنون در ارتباط هستم. واقعیت این است که مردم در اکثریتی نزدیک مطلق آرزوشان نابودی و در هم شکستن نه تنها سپاه پاسداران بلکه کل این نظام است به شرطی که به خودشان و مردمشان صدمه ای نرسد. جالب است بدانید که وقتی آخوندو مداحی در ایران کشته می شود مردم و من شاهد بودم حتنا در دهات برای قتل او جشن می گیرند. این بسیار دردناک است ولی واقعیت جامعه ی کشورماست. اینرا به صورت حتم هم خبرنگار می دادند و هم هرمیداس باوند. ولی هر دوشان یا سرسپرده ی به این نظام هستند و یا می ترسند که بگویند. و این هر دو در نهایت ثمره اش یکی ست. آقای هرمیداس باوند آنچه را میدانید بگویید فردا نه دیر بلکه غیر ممکن خواهد بود. اگر نمی دانید مثل من برای تحقیق با دوچرخه از میدان تجریش تا شهر ری بروید و با مردم حرف بزنید. مردم تمامی پیغمبر و قرآن و اهل بیت را به غازی می فروشند. در تاریخ ایران سابقه ی اینهمه فحاشی و تنفر به اسلام وج.د نداشته. البته حالا من می فهمم که جای خوشبختی ست. اگر چه چند نسل آسی جدی دیده ولی رهایی از اسلام کاری ست در خور اعتناء.
آقای هرمیداس باوند از این مصاحبه ی شما بسیار متاسفم! این مصاحبه بسیار یکجانبه و بسیار سخیف است. من نظر بالا را خواندذم و بسیار متاسفم که حتا شما هم ما را ناامید کردید! من با نظر بالا بسیار موافقم. حتما بخوانید.