ساسان دانش
در گوشه و کنار شهرستانها و برخی محلهها در شهرهای بزرگ، هنوز تجمعهای اعتراضی ادامه دارد و حتا فراخوانی برای برگزاری تظاهرات سراسری در ساعت 5 عصر روز چهارشنبه 27 دی ماه اعلام شده است، اما چند روزی است که در کف خیابانها اعتراضها کاسته شده است. باید گفت، وقتی نقشآفرینان یک خیزش اجتماعی، جویندگان نان و گرسنگان باشند، آن خیزش، درهمبافتگیهای ویژهای مییابد که حضور نیافتن معترضان در کف خیابان، دلیل بر فروکش کردن آن خیزش نیست.
افزون بر اینکه، این خیزش با هیچیک از تحرکهای اجتماعی در یکصد سال گذشته قابل مقایسه نیست، خودجوشی این خیزش، به اندازهای ریشهای و برجسته است که بدون سازماندهی، توانست خواست خود را در سراسر کشور، بیپروا و شجاعانه فریاد بزند و نه تنها توانست بر ساختار حکومت فاسد جمهوری اسلامی ایران رعشه اندازد، بلکه ورقهای رسانههای جهانی را نیز تسخیر کرد و لرزه بر اندام سیستم حکومتی انداخت و گرانی و فساد حکومتی را نشانه گرفت. خیزش دی ماه ایران، بر فراز احزاب و سازمانها به پرواز درآمد و متفاوت بودن خود را نسبت به همهی حرکتهای سیاسی اجتماعی معاصر به رخ کشید. در نتیجه، هیچ سازمان سیاسی چپ و راستی این بار، این گستاخی را نتوانست بکند که بر این خیزش سراسری موجسواری کند.
معترضان و فروشندگان نیروی کار فهمیدهاند که برای اعتراضگری و گرفتن حق خویش از چپاولگران حکومت جمهوری اسلامی ایران، فقط خودشان را دارند و همین کافی است. بیشک این خیزش، با ویژگی خوداتکایی یکی از ارزشمندترین شکل اعتراضگری در قرن حاضر محسوب میشود و با آگاهی بر منافع خویش پا به میدان نبرد گذاشته است و تا مشکل نان و معیشت حل نشود، این خیزش فروکش نخواهد کرد و در شکلهای مختلف، جلوههای دیگری پیدا خواهد کرد و در فراز و نشیبی اجتماعی، تداوم خواهد یافت. ناگفته نماند که هر خیزش خودجوش، آسیبپذیریهایی نیز دارد، انسجامنیافتگی یکی از کاستیهای مهم این شیوه است، مگر اینکه این خیزش، استخوان بندی خود را رو به سوی سازماندهی جهت دهد تا ارادهمندانه این خیزش اجتماعی را به یک جنبش اجتماعی گسترش دهد.
حکومتیان نیز در این مدت، 5 نفر را در زندانها کشتهاند و هنوز آمار کشته شدگان در خیابانها مشخص نشده است، اما پیرو خبرها بیش از 20 نفر کشته شدهاند، بیش از 2000 نفر در سراسر کشور یا ربوده شده و یا بازداشت شدهاند که هماینک در زندانهای مخوف جمهوری اسلامی ایران، ایستادگی میکنند؛ اما برخلاف حرکتهای اجتماعی پیشین، جمهوری اسلامی ایران به بازداشتهای گسترده روی نیاورده است، چونکه میداند هزینههای سیاسی گزافی را باید پرداخت کند و فقط به چهرههای شناخته شدهی دانشجویی یا وکیل اکتفا کرده که ماهیت سرکوبگر خود را به جامعه نمایان سازد، به طور مثال برخی از نمایندگان صنفی دانشجویی را بازداشت کرده و یا محمد نجفی، وکیل دادگستری در شهر اراک را بازداشت کرده است؛ وحید حیدری نوجوان دستفروشی که دژخیمان این نظام، او را در زندان کشتند و اعلام کردند که او در ارتباط با مواد مخدر بازداشت شده و خودکشی کرده است، محمد نجفی با استدلال و با ادبیات قضایی، ثابت کرد که نه تنها وحید حیدری معتاد نبوده، بلکه او در زندان خودکشی نکرده است. سردمداران جمهوری اسلامی ایران به خوبی میدانند که این بار توان بازداشت حتا دو درصد معترضان را نخواهند داشت. اما برای حفظ نظم موجود، دست و پا میزنند تا نشان دهند بر اوضاع تسلط دارند. از سوی دیگر دستور دادهاند که شعارها را از دیوارها پاک کنند و اگر روزی روزگاری جامعه با شعار “ننگ با رنگ پاک نمیشود” تهییج میشد، اما امروزه روز، فرودستان جامعه در پی حق خویش نیازی به تهییج ندارند و آنچه که پیداست دیوار نویسها از پاک کنندگان دیوار پیشی گرفتند و کیفیت مبارزه را ژرفا بخشیدند. لایههای میانی مدیران جمهوری اسلامی ایران نیز شکنندگی ساختاری حکومت را حس کردهاند و با دستپاچگی نسبت به این خیزش سراسری واکنش نشان میدهند و برخی از آنها اختلاس و فرار را ترجیح دادهاند تا کیش و مات نشوند! در خبرهای دیروز آمده بود، یکی از مدیران مدیریت اکتشاف شرکت ملی نفت، 15 میلیون دلار به علاوهی 60 میلیارد تومان اختلاس کرده و به کشور کانادا گریخته است!
سرانجام اینکه خیزش دی ماه 1396، گام برداشته است تا اجتماعی شود و با اجتماعی شدن اعتراضها، میلههای زندان در سراسر ایران خواهد شکست، زندانهای ایدئولوژیک نیز در همهی عرصههای جامعه درهم خواهد شکست و کودکان و زنان و مردان آزاده، رهایی را در آغوش خواهند گرفت و شکسته شدن زندانها، ساختار جمهوری اسلامی ایران به عنوان حافظان اینک سرمایه در زنجیرهی جهانی را آنچنان آوار خواهد کرد که توحش سازمانیافتهی حکومت جمهوری اسلامی ایران به پایان خواهد رسید.
ساسان دانش
16 ژانویه 2018
برابر با 26 دی 1396