ماندگاری مهسا امینی و پشتیبانی ما از اعتصابات و اعتراضات مردمان ایران در روز دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۱  

2 پاسخ

1. با درود من در گوشه ای از حومه ی تهران براتان مینویسم. مدتی ست که دیگر به سایتها نمی آیم. گوئی این سایت در اثر تکرار مکررات دیگر هیچ چندشی ایجاد نمی کند و چیزی نمی آموزند. سایت گویا که مثلا یکی از شاخصهای اینترنتی ایرانی ست. در بخش gooya./ ش پر است از پیر و پاتالهائی که باید آنها را جلق زنان و استمناگران پشت صفحه ی کامپیوترشان خواند. مثل مسعود نقره کار، مثل ابوالفضل محققی، مثل رضا مقصدی و… و دیگر چپکی هائی که در سال های پنجاه و شصت خورشیدی قفل کرده اند و همین طور مثل کلید هرز در قفل ناشناس می گردند. اینها را که باید واقعا تخدیرشدگان نا خودگاه و ناآگاه نامیدشان در یک ایزولیشنی بدیع و گندیده و بویناکدر تخدیر نشسته اند و فقط برای اینکه بگویند هنوز زنده اند هی برای گویا مطلب مینویسند و وقتی میبینند که مقاله شان منتشر شده میروند و غسل جنابت می کنند! که، ارضاء شده اند. رخوت و بیخبری کامل! اینان مثلا اصلا نه میدانند و نه میخواهند بدانند، نه میفهمند و میخواهند بفهمند که مردم دریافته اند که بزرگترین مشکلشان آخوند و مداح و طلبه نیست، مشکلشان اسلام است، روحانیت و ملایان و مداحان بوده اند که اسلامشان بر آنها حقنه کرده اند بنا بر این آنها مشکل بعد از اسلام هستند. پس باید با مردمی حرف زد که اسلام را دین بیشرفی میداند. اما کو آن جنمی که اینرا دریافت کند و بگوید و بنویسد. چپ ایران آبروی چپ به معنای اصیلش را برده است!
   وقتی آن اعلامیه شرمآور شورای احمقانه و ضد ملی تصمیم و بخوانید تسلیم را بر ملا کردند چنان باطمانینه و نفس راحت به رختواب رفتند که آن شب را بسیار خوب خوابیدند. بی آنکه بدانند ایران یکپارچه است ایران متساهل است، ایران صبورو بردربار است ایران نجیب است اما تجزیه طلبی و فدرالیسم حزب دموکرات فلان و بهمان را تحمل نمی کند فقط حزب دموکرات ایران است که میتواند کارساز باشد. حزب کمونیست ایران است که میتواند کارساز باشد، ببینید چگونه سرتاسر ایران را آتش و خون گرفته برای دختر ایران زمین مهسا. آن بیبخبران تجزیه طلب و فدرلالیست نه میخواهند و نه میتوانند ماجرا را ببینند. شما ببینید با چه هیاهوئی و آفتابه لگنی بیانیه شورای ملی تصمیم را منتشر کردند. همان موقع کسانی نوشتند که نطفه سرطان را اینان خودشان در شورایشان گنجانیدند. اینک ایران فقط یک راه دارد و آن تشکیل شورائی ست که در آن همین آدمهای این سایت یعنی «همسازی ملی جمهوریخواهان» چپهای امروزین و مدرن و واقعی و نه آنها که با اسلام و با اطلاحلبان لاس می زنند مثل فرخ بیشرف نگهدار، و شاهزاده رضا پهلوی و شهبانو فرح پهلوی و آن کسانیکه در ایران زندانی هستند بیانه ای بدهند. چرا که اگر «همسازی ملی جمهوریخواهان » واقعا ملی ست، یعنی ملتی ست، در آن شهبانو فرح و شاهزاده رضا پهلوی هم به خاطر طرفدارهاشان جزو ملت و جزو واژه ملی هستند پس باید به حساب آیند. پس از این همگرائی و تشکیل سازمان، و در وحله ی نخست اعلام اعتصاب عمومی کنند، آنگاه اعلام تظاهرات در روزهای مشخص میتواند واقعا ایران را وارد دوره ای انقلابی کند. آنگاه است که ارتشیان و بدنه سپاه و بدنه بسیج به مردم خواهند پیوست.
   در اینجا باید کره جنوبی را مد نظر داشت. که چگونه در همکن سال که ایران خاک بر سرش کرد، سال ۵۷ خورشیدی به مراتب از ایران آن روز عقب تر بود ، فقیر تر بود، دیکتاتوریش به مراتب خشن تر از امروز بود، اما چگونه با مدیریت مردم شب و روز در خیابان ماندند و حتا برای توالت رفتن نوبتی بود، مبادا که جمعیت کم شود و… و هزینه کردند و قربانی دادند و خونها ریخته شد، و آزد شدند و کره جنوبی را دوباره ساختند و… و حالا شما کره جنوبی را ببینید و با ایران ذلیل اسلام و تشیع ضد بشر مقایسه کنید!
   حالا ایران ما با مهملهائی از این چپی ها با عقاید شصت سال پیش روبروئیم که مهمترینشان یک آٔدم فسیلی ست که خودش خودش را فیلسوف میداند و اسلامش را در بزنگاه و هر زاویه برخ میکشد و در سایت زمانه جولان میدهد. سایت زمانه ای که در زمانی دیگر در حال سبقت گرفتن از همه ی سایتها بود و حالا فقط خودی هایِ چپی و دوستان و آشنایانشان می روند وگرداننده و کارکنان دلشان خوش است که از مالیاتهای مردم هلند روزی میخورند! آقاین و خانمهای سایت رنگین کمان من به عنوان ساکن ایران و مطلع از جایگاه شاهزاده و شهبانو و به عنوان یک جمهوریخواه لائیک و سوسیالیست ازتهران شما میخواهم تا این بانو و این مرد را به حساب آورید.
   دوستدار شما از تهران

   پاسخ

2. از لطف نظر دهنده ی بالا من رفتم دیدم که این آقایان و خصوصا ابوالفضل محققی حقیقا روضه خوانی کرده که بله من پیر شده ام و … آخر مرد حسابی خوشحال باش که پیر شده ای. اگر پیر نشده بودی که تو و دوستانت که این رژیم را سر کار آوردید مورد غضب امام امتتان قرار می گرفتید و کشته میشدید. همان امام امتی که شما چپها و ملی ها و گه اندیشان دینی رفتید جلوش سجده کردید. الحق که سزاورید تا بپوسید. چرا که هنوز هم نفهمیدید که نفهمید. اگر ذره ای می فهمیدید در آن شورای احمقانه ی ضد ملی تصمیم و تجزیه طلب و فدرالیست با آن نامها ننگین شرکت نمی کردید. در جائی که علنا به پرچم ایران و خلیج پارسش و تمامیت ارضیش توهین شده است. با این اتفاقی که برای مهسا ژینای عزیز و دختر ایران اتفاق افتاد خوب است که بفهمید که ایرانی جانش را برای یک دختر کرد میدهد. حالا شما تجزیه طلبان و اتنیکی فکر خاکش را بکنید و بفهمید که جنایت می کنید که آن طور بیانیه میدهید. دست کم حالا معذرت بخواهید و سپس بیانیه ای جدید بنویسید و بنویسید که اشتباه کرده اید. این کمترین کار و خردمندانه ترین روش سیاسی ست! بیچاره آن دوست ما را که گولش زدید و نامش را در آن بیانیه گنجانیدید. آن مرتیکه نجاست الله ضیاء الدین حاج سید صدرالاشرافی را پدر من به خوبی میشناسدش آن احمق را باید کنار بگذارید. در هر حال من بسیار عصبانی هستم از این آقایان که شعورشان نمی رسد که ایران یک بدن زنده است و کسی نمی تواند آنرا نقص عضو کند! اینرا با قتل مهسا حتا کوهها و جنگها هم فهمیدند. اما آیا آقای نقره کار و حسن شریعتمداری و ابوالفضل محققی و دیگرانی که بیانیه را امضاء کردند هم فهمیدند یا نه! آن اعلانیه خیانت به ایران بود می فهمید!؟ یا نه نمی فهمید ! آقاین و خانمها شما باعث تفرقه شدید. شما باید اشتباهتان را تصحیح نمائید. شما آبرویتان در ایران رفته است. حتا نزد من اقلیت دینی و زبان مادری!
   مهسا اگر یک آذری و بلوچ و لر و خوزستانی هم بود ماجرا همین بود. من مظمئنم که اگر اصفهانی و کرمانی و شمالی بود واقعا این چنین زلزله ای و اعتراضی را به وجود نمی آورد. چرا که مردم هوشمند و شرافتمند ایران بزرگی مظلومیت آن دختر به خوبی فهمیدند.
   زنده ایران با حکومتی مرکزی و مقتدر با تمامیت ارضیش و با مردمان رنگارنگش و مرگ بر دشمنانش.

   پاسخ

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.