هر گاه در این نکته تردید نکنیم که عالم حیات را منطقی هست ، در آن صورت منطقیترین و آشکارترین هدف هستی ، تکامل در زمینههای گوناگون است . از آغاز پیدایش حیات بر روی زمین ، آثار مادی و معنوی تکامل را می توان پیگرفت و شناخت.
علم تکامل و علم تاریخ طبیعی ، دلالت دارد که نخست حیات به شکل موجودات بسیار ساده و اولیه بر روی زمین، پدیدار گشت. این موجودات، تنها از یک یاخته تشکیل شده بودند. رفته رفته، موجودات کامل و کاملتر شدند . و از تکامل آن موجودات تک یاختهای اولیه ، جانداران گوناگون پدیده آمدند. وهر نوع وگونه ای از این جانداران دوران های بسیار زیستند و دستخوش دگرگونی و تکامل گشتند.
آنها با ایجاد رابطه با یکدیگر و ایجاد رابطه با محیط زیست خود، مسیر و تکامل را پیمودند. البته در این میان، گونه هایی از آنان نیز نابود شدند. سرانجام ، انسان از نسل پیشرفتهترین موجودات، به وجود آمد و در درازای هزارههای بسیار، به شکل جانداری اجتماعی با ویژگی های انسان، ظاهر گردیده است. سیر تکامل زنجیرهی جانداران به ظهور انسان، جاندارای دارای شعور اجتماعی و فرهنگ ساز، رسید ؛ اما تکامل متوقف نگردید.
انسان با تشکیل خانواده و اجتماعات بنای قبیله ، قوم و سرانجام ، ملت را پایهریزی کرد ؛ بدین معنی که از پیوستگی چند خانواده ، قبیله و از پیوند چند قبیله ، قوم به وجود آمد . قوم شکل ساده و اولیه اجتماع انسانی است.
در اثر ایجاد ارتباط و سرانجام پیوند با خاک (سرزمین) موجود عالی و تکامل یافتهای به نام « ملت » پدید آمد. این ملت ها هستند که در هم آوایی با یکدیگر، تکامل را به پیش خواهند راند.
همانگونه که « انسان » در درون « ملت » ، شخصیت فردی خود را حفظ میکند « ملتها » نیز درهمکاری و همدلی با یکدیگر و در قالب جامعهی جهانی « ملیت » یا «هویت » خود را از دست نمیدهند.
برای آگاهی به دانش ایرانیان در زمینهی دانش تکامل ؛ نگ : « عزیزالدین نسفی ـ انسان کامل » . باید دانست که عزیزالدین نسفی بدون دودلی برگهایی از چیتردات نسک ( کتاب تبارشناسی اوستای کهن ) را که امروز در دسترس نیست ، به گونهای که نگفته است ، به دست آورده بود .
نسفی ، آشکارا میگوید که نخستین انسان « زنگی » یا سیاه پوست بود.