مدافعان خوزستان و مردم رنج دیده آن را جمهوری اسلامی که برای اعتراض در مقابل وزارت کشور رفته بودند مورد حمله عوامل لباس شخصی رژیم قرار گرفتند. گزارش این تهاجمات وحشیانه توسط آقای حمید آصفی فعال سیاسی و حقوق بشر را در زیر ملاحظه می کنید. فرهنگ قاسمی
گزارش:
در اجتماع محدودی که با بانو نرگس محمدی ، رسول بداغی. جعفرعظیم زاده. جناب آرش صادقی، مردانی و بهزاد همایونفر و،،،، در برابر وزارت کشور جهت حمایت از اعتراضات مردم خوزستان بر پا نمودیم متاسفانه مورد تهاجم وحشیانه نیروهای لباس شخصی قرار گرفتیم. در این ماجرا حقیر نگران ضرب وشتم خواهرم نرگس محمدی بودم و سعی در ممانعت از تعرض لباس شخصی ها به نرگس داشتم که اما بشدت توسط این آقایان قوی هیکل و فرنگی کار مورد حمله قرار گرفتم. دو کتف سمت چپ و راستم با ضربات فرنکی کارها، سبب متلاشی شدن تاندول های دست سمت چپ که قبلا نیز عارضه اش داشتم و تحت درمان بودم وبه سمت بهبودی نسبی میرفت، در این ضربات فنی به روز اول و قدری بیشتر برگشتم!. کتف سمت راست نیز به سرنوشت کتف سمت چپ و اندکی کمتر نسبت به کتف سمت چپ آسیب لازم را هم دید!. مهره پنجم و ششم کمرم که از قبل نیز فاصله برایشان ایجاد شده بود وتحت درمان چندین ساله تا حدی بهبود یافته بود به شکل کاملا دقیق و حرفه با مشت و لگد، دیسک کمرم دوباره عود نمود. اما از همه مهمتر زانوی پای چپم بشدت آسیب خورده و قادر به استفاده از پایم چپ نیستم و به سختی حرکت میکنم و از امروز به سمت معاینه وبررسی ها پزشکی به بیمارستان مراجعه مینمایم. گردنم نیز توسط یکی از فرنگی کارها که ازپشت گرفته بود، بشدت دچار گفتکی و دردهای شدید شده که لازم است آن را هم معالجه نمایم
جهت این ادعاهای خودم مسئولیی قضایی و امنیتی میتوانند ادعای بنده را با درخواست اسناد پزشکی عدالت محوری خود را ثابت کنند!، اما خودم هرگز به سمت شکایت نخواهم رفت زیرا به عدالت قضایی مطلقآ اعتقادی ندارم.
….آرش صادقی که تازه از بیماری سرطان استخوان نجات یافته و نیز دچار بیماری کولیت اولسروز کوارشی میباشد، نیز مورد ضرب وشتم قرار گرفت و نیز جناب کیخسروی و مردانی و…..
اما به مخاطبین عرض میکنم از کارم پشیمان نیستم و کاملا درست میدانم و به هر تجمع سیاسی در حمایت از مطالبات مردم، که دعوت شوم ویا مردم صلح جو باشند، مشارک خواهم کرد، مرغ من هم یک پا دارد
….ایران را جنبش اجتماعی فرا میگیرد و هرکدام از ما باید از این جنبش ها حمایت کنیم تا راه رسیدن به مطالبه های ملی مردم هموار شود.
حمید آصفی
6 پاسخ
من ریدم به قبر پیغمبر اسلام و تمامی عمامه های سبز و سفید و سیاه. حکومت اشغالگر ایران ایران را باید با قوه قهریه به بیرون از مرزها پرتاب کرد. من پیشنهاد می کنم تا هر ایرانی یک مداح یک طلبه یک آیت الله را نشان کند.و من به محافظین آنها پیشنهاد می کنم تا دیر نشده هر کدام یک تیر در مغزشان بنشانند. هر ایرانی باید موظف باشد تا خانه های آیت الله ها که به بیت معروفند و خانه های مداحان را به آتش بکشد. ایرانی باید آمده پراخت هزینه قرار دادن تاریخش را در مسیر درست بپردازد. در غیر این صورت این طایفه عربی اسلامی شیعی همه ما را خواهند کشت. من به ارتش و سپاه پیشنهاد می کنم تا آن کار مهم را که همانا نابودی این قوم بیشرفی ست را در دستور کار خود داشته باشند. من بیشتر از این نمی گویم ولی امید وارم یک روز صبح وقتی بیدار می شویم یا از خواب می پریم کار این قوم را تمام شده ببینیم. مرگ بر اسلام و نابود باد قرآن و حدیث و نبوت و امامت و تشیع و تسنن و همه فرقه های اسلامی. زنده باد ایران و ایرانی و عرب و عربستانی و اسرائیل و مرگ بر اسلام و قرآن و لعنت بر محمد و آل محمد. گجه به قبور پیامبران و امامان و مقدسین و مقدسات ببارد.
من به خلبانهای نیروی هوائی پیشنهاد می کنم تا صد هواپیما را در یک هماهنگی بر فراز حوزه های علمیه که البته ضد علمند، بر فراز بیت رهبر مسلمانان جهان امام خامنه ای، بر فراز جماران، بر فراز مراکز اصلاحطلبی، بر فراز مراکز تشخیص مصلحت نظام و خبرگان رهبری اشغالگر ایران، بر فراز مراکز تجمع فر ماندهان سپاه و بسیج، بر فراز مراکز تجمع آیت الله ها و مداحان و طلاب و خصوصا مسجد جمکران این لانه شیپیش و مراکزی اصلاحطلبی و اصولگرائی و البته جاهائی که آنها خودشان بهتر از من میدانند که مرکز دینی و شیعی ست…آری بر فراز این مکانها به پرواز در آیند و با بمب های خوشه ای خود جوانمردانه بر روی این بیشرفان بریزند و حتا مهلت آخ و درد کشیدن را هم به آنها ندهند. افراد ملت نیز، آحاد ملت نیز باید هر کدامشان و همانطور که رهاورد طوفان نوشته دست کم هر کدام یک مداح و یک طلبه و یک آیت الله را به درک واصل کنند. این واجب ایرانی و واجب حیاتی ست. بر محافظین اینها هم واجب حیاتی ست تا هر کدام یک تیر خلاس در مغز این بیشرفان اعم از آخوند و ملا و آیت الله و مداح یا نماینده مجلس یا رئیس قاتل و آدمکش مجلس مثل حاج محمدباقر قالیباف بنشانند. این تنها راه نجات ایران است. من چند روز پیش قم بودم. از نزدیک دیدم که چگونه تمام ثروت ملی خرج حوزه های علمیه می شود. قم پر شده از طلاب خارجی، عرب، آفریقائی و چینی و هندی و پاکستانی اینان مفت می خورند و مفت دختر بچه های ایرانی را می گایند و بیشترشان تشکلیل خانواده داده اند. من که اصالتا قمی هستم از قمی بودن خودم خجالت می کشم از خودم می پرسم چرا قمی ها وارد میدان نمی شوند و در کوچه پس کوچه های این شهر و هر شهر دیگر اینها را ترور نمی کنند. ای قمی ها غیرتتان کجا رفته. اینان اشغالگر ایرانند. من با هیچ ملیتی و ورود هیچ قوم و مذهبی مشکل ندارم اما اینان اشغالگر ایرانند.در هر حال واجب حیاتی ایران است تمامی نامبردگان اعم از خلبان و ارتشی و سپاهی و بسیجی و نیروهای انتظامی و محافظین این بیشرفان در تصفیه ای خونین تمامی ملایان و مداحان و طلاب را و نزدیکانش را نابود کنند. این کار از نان شبمان واجبتر است. هر کشوری مورد تاخت و تاز دشمن قرار گیرد و اشغال شود غارت شود، فرهنگ و تاریخ و تمدنش در خطر قرار گیرد احاد ملت وظیفه دارند آن نیروها و کل ایدئولوگی آنرا نابود کنند. ملت ایران با اسلام و تشیع وارد جنگی نوین شده و حتما پیروزمندانه و سربلند از آن بیرون خواهد آمد. ایرانیان باید بدانند که کشورشان در حال جنگ است و اشغال شده است. راه حل یکی ست و آن نابودی کل سیستم کاست آخوندی مداحی طلبگی و عزا و محرم و رمضان است. همین! در پایان مبادا که حتا یک نفرشان را که وانمود می کند مخالف است باور کنید. بر هممیهنان خارج از کشور است که آقا و آقازاده های غارتگران، ابردزدان، ابر بدهکاران، ابر ملایان، ابر شیادان که در پاریس و لندن و کالفرنیا و امستردام و کوپنهاگ و سوئیس و خلاصه اروپا و آمریکا و کانادا ساکنند و رفت و آمد دارند و ثروت ملی ایرانیان را در آن بانکها به نام خود کرده اند و خانه و مستقلات خریده اند را شدیدا زیر نظر داشته باشند. باید در زندگیشان نفوذ کنند و با تهدید پولهای ایران را به ایران باز گردانند. بازاریان، بسازبفروشها، کارچاقکن ها، دلالان، کارخانه دارها دوستان طبری و حسین فریدون، اعم از رسول دانیالزاده، خاوری،دوستان منصوری، دوستان خاتمی، دوستان حسن روحانی، سید عطاءالله مهاجرانی، دوستان سروش، دوستان سیدجواد طباطبائی، دخترش در آمریکا،سید ابراهیم نبوی متجاوز، آدمهای متحجری همچون عبدالعلی بازرگان این اصلاحطلبان و گه اندیشان دینی این ضدملی اما مذهبی ها این لندن و پاریس و نیویورک نشینان این چپی های قراضه مثل آن بیشرف حرامزاده حاج سید فرخ نگهدار روسپی مردانه، آن زنک احمق و فاحشه ی لندنی الهه هیکس، تریا و بخوانید ترکمان پارسی، آن بیشرف حرامزاده حاج سید مهدی خلجی اینان همشان با پولهای دزدیده از ایران دارند در اروپا و آمریکا و حتا چین و روسیه زندگی شاهانه و شاهزاده وار می کنند. بر هممیهنان خارج نشین واجب است که این بیشرفان آقا و آقازاده را شناسائی کنند و آسایش و آرامششان را ازشان بگیرند. باید اینروزها که بسیاریشان برای تعطیلات در ایرانند را گیر بیاورند و ازشان بازخواست کنند. نباید یک آخوند و ملا و آیت الله جرآت کند با لباس در کوچه و خیابان ظاهر شود. همسایه های آنها باید این بیشرفان را از محله ها بیرون کنند. چرا که بزودی خانه هایش آتش خواهد گرفت. لطفا این پیام مرا کپی کنید و با تلفن برای دوستان و آشنایانتان بفرستید. هر کس برای ده نفر بفرستد. اورجانسی ست!
مهمان قمی از تهران
مردم نازنین ایران به روحانیت اطمینان کرد اما روحانیت مداحان و طلاب به مردم خوب و شریف ایران تجاوز جنسی کردند. مردم نباید حتا یکنفرشان را زنده بگذارد. همشان با هم همدستند و از طایفه یک ایل هستند ایل ضد بشر، ضد ایران، ضد حیوان. ضد طبیعت. تمامی این صدیتها را در سرتاسر ایران می توان بازشناخت از کشتار انسانها در این ۱۴۰۰ سال و خصوصا در این ۴۳ سال، کشتا حیوانان سگ کشی و گربه کشی، ضدیت با حیات و طبیعت کشتار رودخانه های کاریزها کشتار محیط زست، کشتار محیط زیستی ها مکثل کاووس سیدامامی و خلاصه این نظام در بیشرفی و این اسلام در ضدیت با بشر همتا ندارد. مرگ بر این دین منحوس و کریه و نکبت.
به مهمان قمی از تهران
ببین چقدر درست نوشته و به قول سعدی:
که سخت سست گرفتی و نیک بد گفتی
هزار نوبت از این رای باطل استغفار
تو پیشبینی کردی و ماجرا را لو دادی. ببین که از ترس بمباران برای مراسم تحلیف فرودگاهها را تعطیل کردند. و اما ببینید که یک مدیریت در این تظاهرات وجود ندارد. یک رهبری وجود ندارد. حتا یک نفر نیست که درست حرف بزند. دیدم یکی از تله ویزیونها سه نفر را دعوت یکی خانم شیرین عبادی ست که تمامی سعیش را می کند تا تمام ادبیات و جذبه خود را بکار گیرد اما بیچاره نه او، بلکه بیچاره مردمی که با پارتی بازی کریم لاهیجی و دوستانش این خانم جایزه گیر نوبلش باشد. بعد نوبت می رسد به حسن شریعمتداری که با هزار زحمت خودش را جلو دوربین نگه می دارد تا بتواند چهارتا جمله سرهم کند تا فدرالیسمش را بزک کند. و سرانجام آن کومله ای و بعد سازگارا و بعد و بعد همه ی اینها را وقتی با محمد نوریزاد و آن خانم فاطمه سپهری با همه ی چادر سرش مقایسه می کنیم و با ۱۴ نفر دیگر همه باشرفان زندانی بیشرفترین حکومت دوران مدرن یعنی اسلامی نحس و نکبت و خونخوار پی می بریم که اگر هم اتفاقی قرار است در ایران بیفتد در همان ایران است و بر عهده ی همان اقوام پارس و عرب و کرد و آذربایجان و لرستان و سیستان و بلوچستان است که محکم و استوار و نه با لکنت زبان صددرصد ایرانی بودنشان تقاطع خونیشان را باهم فریاد میکنند، کردند. در اینجا لازم است به روشنی گفته شود که مردم ایران فقط از این حکومت ضد بشر نگذشته اند بلکه از حتا قومبازی و قومگرائی و اسلام و تشیع و تسنن و قرآن هم گذر کرده اند می گویند تا آخوند در کفن نشود این وطن وطن نشود! چراکه در همه ی این ادعا و مطالبه ها فقط ایرانیت بود که به زبانهای مختلف ایرانی فریاد میشد. ایرانی ایرانی و نه ایرانی فدرالیسم و نمی دانم چه و چه … که در یک ساعتی پایتختش رشت و مازندران و طالش و… به زبانی گپ می زنند که تهرانی نمی فهمد ولی می پذیرد و البته این هم هنر است و هم عیب. حتا در کوچه های پایتختش زبانهائی گویش می شوند که پارسی نیستند و فهمیده هم نمیشوند اما مانوس همگان است. گفتم هم عیب و هم هنر چرا که اگر مثلا جنرال دوگل همه زبانهای نرماندیائی و برتانیائی و باسکی را ممنوع نکرده بود همچنان زبان فرانسه و ادبیاتش و صلح پایدار درونیش اینچنین نمی بود که هست. و اما هنر است برای اینکه ایران توانسته همه ی اینها را به عنوان انواع و اجزاء ملیش بکار برد. برای همه اینها این برنامه ی تلویزیونی و یا رادیوئی فریادهائی ست سست که به جائی نمی رسد. من البته در مقام تخریب این بیچاره ها نیستم اما اینان واقعا بناهائی نیستند که محتاج تخریب باشند. خودشان دارند فرومیریزند : نگاهاشان کنید! یک نفر حتا یک نفر آدم فرهمند و فصیح و بلیغ و دولت مرد و سیاستمدار واقعی در میانشان نیست همگی گوئی بیکارهائی هستند که برای خود ارضائی به میدان می آیند. همشان مٍن مٍن کنان تعارفات الکی و سلام علیک تهی از محتوا به همدیگر می کنند و دنبال یک مفهوم می میگردند، مفهومی که در ذهن نارسایشان یافت نمی کگنند و الکی وقت تلف می کنند. من با تحکم به آنها می گویم ساکت شوید. من درست همسن این انقلاب هستم. چه کرده اید. من فکر میکنم که کسانی اینچنینی سکوت کنند و هیچ نگویند آدمهای پر انرژی و نیرومندی جایشان را خواهند گرفت.. زن یا مرد اما دولت مرد و سیاستمداری که بتواند با استدلال و قیاس و ادبیات این رژیم سست اما خونآشام را با یک بیانیه و سخنرانی محکم و استوار به زیر بکشد. واقعا این حکومت را می توان با یک بیانیه با یک سخنرانی محکم و مستدل و قرا به زیر کشید. و کو آن آدم! زن یا مرد! واقعا خجالت آور است که بیش از دوازده میلیون ایرانی در خارج از کشور است ولی نتوانسته اند حتا یک آدم به درد بخور سیاسی و دولت مرد تولید کند. یک آدم مستقل! غیر وابسته! نمی تواند از پس یک گردهمآئی مهم و محکم برآید. در حالی که واقعا این رژیم ضد بشر و ضد ایرانی فقط به یک کار درست و سنجیده بند است. این سلیته های الهه هیستریک و آن یکی زنکی که نامش را ربه یا د نمی آورم و مردک تریا پارسی و آن دختر آیت الله سید جواد طباطبائی و آن مهدی خلجی و آن ابراهیم نبوی متجاوز به دهها زن و آن فرخ نگهدار مزدور خامنه ای و خاتمی و آن دوست بیشرفش سید عطاء الله مهاجرانی، کلمه ایهای اصلاحطلب و زیتونیان اصلاحطلب و آیت الله BBC همه و همه می توانستند مثل کف آبی بر یک موج قوی و نیرومند نابود شوند اما کو کو کو و بازهم کو آن موج! آن آیت الله لکاته لچک بر سر خودش و گروهش میدانند که یکی از پایه های منفی این نظام ضد بشری هستند اما کجاست شرف و خرد و قیاس و سنجش تا خودشان را به عنوان یک گروه فاشیست اسلامی منحل کنند تا این پایه از بین برود. و هم کجاست آن موج آن دولت مرد سیاست و فرهنگ تا این کثافات را همه با هم بشوید و بشوید. کجا!؟؟
من نوشته اصلاحطلب و مسلمان سابق تهران را تائید می کنم…
و اما دوباره مطرح کنیم که چرا فرودگاهها مهم کشور در زمان مراسم تحلیف ابراهیم رئیسی بسته میشوند؟
لازم است یاآوری کنیم که حاج سید ابراهیم رئیسی چند روز پیش در مسجد بقیه الله تهران گفت که : این دوازدهمین مراسم تآلیف است توجه کنیم که او به جای تحلیف گفت تآلیف! و بعد توضیح داد که بنی صدر را باید از تاریخ انقلاب اسلامی پاک کرد. او البته نمی داند که حاج سید ابوالحسن بنی صدر هنوز هم انقلاب اسلامیش ذرا در تبعید میداند و قرار است در توهماتش همچون محمد ابن رجال که از مکه به مدینه هجرت کرد تا عایشه را با خود به رختخواب ببرد. او نیز از غرب همچون خورشیدی که قرار است در زمان ظهور عقب گرد کند و از غرب به شرق ظهورکند و آیه زرتکنا زرتکم انزال شود ایشون نیز از هجرت به هجرت بکند یعنی هجرت تو هجرت، یکبار از شرق به غرب و دوباره از غرب به شرق و همینطور تا آخر ! هی هجرت تا ما را دوباره و اینبار توسط بنی صدر به ددرجه والای انسانی و اقتصاد توحیدی برساند.
بنا بر این همزمان با مراسم تحلیف دوزدهمین، یعنی سیزدهمین سابق رئیس جمهور ایران قرار است بین نه تا یازده ساعت فرودگاههای تهران تعطیل شوند. گفته شد که این تعطیلی موقت در جهت حفظ امنیت کشور است اما شواهد تاریخی نشان میدهد این اقدام بیسابقه است!
پاسخ این اما این است که در بدنه سپاه و ارتش شکافی مهم به وجود آمده تا آنجا که این شایع قوت گرفته که قرار است از چند سو ۷ مرکز مورد حمله چند هواپیما و چند پهباد قرار گیرند. یکی از مکانها قبر خمینی ست، دیگری محل تحلیف کاخ ریاست جمهوری است که برعکس همیشه تا کنون سه بار جا عوض کرده اند. (یکی از آن جاها قبر خمینی بوده، شاید برای رد گم کردن)، دیگری بیت رهبری معزم است! در هر مسئله نا امن بودن و جلسه تحلیف که در ایرن مراسم تحریف نام گرفته بسیار قوی و واقعی ست. من امیدوارم چنین اتفاقی بیفتد و هم آماده ام که با خانواده به همراه سیل خروشان مردم وارد خیابان شویم.
امروز ۸ مرداد ۱۴۰۱ هستیم. درست یک سال پیش در چنین روزی مطابق با جمعه ۸ مرداد ۱۴۰۰ در نشست سران نظام سابق حکومت اسلامی با حضور رهبری بمبی بسیار نیرمند منفجر شد که نه تنها تمامی سران نظام اعم از آیت های و نمایندگان مجلس و مداحان اهل بیت و سرداران سپاه و نمایندگان مجلس خبرگان و اعضای مجمع تشخیص مصلحت نطام سابق حضور داشتند و بلکه ۱۳۰ باب مغازه و یکصد و شانزده محل مسکونی تخریب یا به شدت آسیب دیدند. خوشبختانه رژیم سابق «به خاطر تدابیر امنیتی» تمامی این مغازه ها را تعطیل و اماکن مسکونی را از سکنه تخلیه کرده بود.
آری درست یک سال پیش آرزوی دیرین ملت ایران مبنی بر نابودی ملایان و مداحان و فرماندهان بسیج و سپاه برآورده با همکاری وحید حقانیان که توسط کشور و دولت بزرگ ایران اسرائیل به همکاری دعوت شده بود و او پذیرفته انجام شد. ایشون الان با عمل جراحی پلاستیک و عورت برداری و تبدیل خود به یک خانم بی حجاب در محله ی بسیار خوشنام تل آویو در حال فعالیت خرید و فروش عطریات و گیاهیات هستند. عمرشان بلند باد. با خوش عهدی وحید حقانیان یا حالا با نام جدید وحیده حقجو این ملایان و اصحاب کهفی ها به آرزوی دیرینشان که پیوستن به دلقاء الله بود و البته با کمک ارتشیان این فرزندان واقعی ایرانزمین نائل آمدند. درست یکسال پیش به ناگهان هشتاد میلیون مردم در بند آزاد شدند و یکپارچه و یکدل و همدل به خیابان آمدند. و فریاد زنده باد جمهوری ایران سر دادند.
من شخصا در محل انفجار حضور داشتم و تکه هائی را که در روزنامه ی کیهان شماره ۱۳۳۳۴۷ منتشر کردم را یاد آور می شوم.
لازم است در اینجا اعلام کنم که من خودم وحید حقانیان را در خیابان پهلوی دیدم و شناختم اما فرمانده عملیات با تفنگ یوزی مرا رد کرد. دانستم که وحید ایرانی شده!
و حال توجه کنید به تکه هائی از گزارش آن روز من:
هممینهان عزیز و ارجمند. ساعت ۱۷ به وقت تهران هفتم مرداد ۱۴۰۰. من الان در محل انفجار بیت رهبری هستم. این انفجار مرا بیاد انفجار برج های دوقلوی نیویورک می اندازد. همچنین همانند محل انفجار جایگاه سربازان فرانسوی و آمریکائی و انگلیسی و انفجار مرکز یهودیان در بوئنس آیرس ارژانتین که حکومت اسلامی سابق اشغالگر ایران انجام داد می باشد. در این جا یک تکه جل سیاه و با یک چفیه و تکه گوشت در حال سوختن است که حتما باید مقام معظم رهبری باشد، از صورت نیمه سوز و چقرمیده و ریش کز کرده و نیمه سوز آخوندی که لاستیکی و پوشکش هنوز لای پایش است معلوم میشود که جنتی ست. و اینبار باید گفت
: تن های سوخته دیدم با جرم و هم جنایت
در میان آنها محمد باقر قالیباف و سلامی و قاآنی و جعفری و دیگران را در حال جان کندن می بینم. زنانی نیز چادر سوز شده است. وی دود و نجاستی عجب بلند است و ناله ها بلند تر…یک بدن متلاشی شده که بخش مهمی از کتابخانه که پر است از قرآن و مفاتیح را به نجاست کشیده نمی شناسمش اما دستیار من اشاره می کند که این شکم پاره شده اشکم فیروزآبادی ست. آن سو تر کسی در میان نجاسات عالیه غرق است و از من تقاصای کمک می کند. به او می گویم تو کیستی میگوید اًنً حسن نصر الله یا اخی! این آخرین نفس اوست و می رود زیر نجاست و ناتپدید می شود. کسی دورتر در جا نجاست استفراغ می کند می میرد او سردار محمد است. جلوتر ریش نیمه سوخته ای با چشمی آویزان است که زیر بغل مردی میان سال را گرفته و عجوزه ای با خشتک پائین کشید در حال قضای حاجت است بر اوراق کتب مقدسه اینها همگی آقا مجتبی و والده او و برادر و خواهر آن کودک با لقاح انگلیسی هستند و البته حداد عادل که در حال غرق شدن در خونآبه ای از گه مریدان رهبری ست که سعید طوسی لخت و برهنه پایش می لیزد و می افتد در خلا و با صوت خوش تلاوپت می کند: اقراء به اسم ربک الذی جلق و اللواط مستقبل …البته اشتباه نمی کند او جلق را به خلق و مخلوقات نوجوان را به خَلَقَ ترجیح می دهد. اما چنانکه گفتم پایش می لیزد و می رود در چاه سامراء به دیار معشوقش…
هممیهنان امروز یک سال از آن روز بزرگ می گذرد. فردا پایان کار دولت موفق است و ما باید از میان ۱۴ کاندیدا پرزیدانت رپولیک ایران یکی را انتخاب کنیم. نامهای بسیار گویا هستند.
۱ـ فرخنده پایور (خانم مسیح علینژاد نامشان را به کلی ایرانی کرده اند)
۲ـ سهراب رستم زاده
۳ـ کاوه درخشان
۴ـ تهمینه سپهری (ایشون همون فاطمه سپهری ست)
۵ـ اسفندیار تهمتن
۶ـ مهران اسپهانی
۷ـ شهرام همایونی
۸ـ خشایار پهلوی ( شاهزاده رضا پهلوی پیشین)
۹ـ منوچهر بختیاری
۱۰ـ آرش یزدانی
۱۱ـ مهران زرتشتی
۱۲ـ پرهام مزدائی
۱۳ـ پرستو فروهر
۱۴ـ میترا آبگینه
امیدوارم در انتخابتان دموکراسی و لائیسیته و تمامیت ارضی و آزادی های فردی و اجتمائی را در نطر داشته باشید و در دام فدرالیستها و دیگرانی نیفتید که امروز دموکرات نما هستند و فردا دیکتاتور.
امروز آدینه هفتم هزار و چهارصد و یک. به امید ایرانی کردن تاریه و تقویم ایرانی.
از تهران روزنامه نگار وابسته به ایران و تمامیت ارضیش و ارزیش و ارزشیش…
هممیهنان خواهش می کنم این نوشته را کپی کنید و برای دیگران با پیام تلفنی بفرستید. چون فرصت ندارم اگر غلط املائی دارد آنرا درست کنید.
ت ب از تهران