در پی گزارشهای متعدد جامعهی بهائیان از ابعاد نقض حقوق مدنی و اقتصادی و فرهنگی بهائیان ایران و نامهی سرگشادهی مورخ ۱۶ شهریور نمایندهی ارشد جامعهی جهانی بهایی در سازمان ملل خطاب به رئیس جمهوری اسلامی ایران، سیاست اعمال فشار و تجاوز به حقوق و اموال بهائیان ایران گستردگی بیشتری یافته است. از جمله طی روزهای ۱۲ و ۱۳ آبان متجاوز از ۱۰۰ محل کسب بهائیان به ویژه در شهرهای قائمشهر ، ساری، نوشهر و کرج بدون هیچگونه مجوز قانونی وحکم قضایی توسط ماموران اداره اماکن عمومی پلمپ شدهاند. مصادرهی زمینهای زراعتی و املاک و تخریب منازل مسکونی و ساختمانهای بهائیان هم رو به فزونی است.
از آنجا که تمامی این تجاوزها به حقوق و اموال بهائیان ایران توسط ماموران نیروی انتظامی انجام میپذیرد و دادخواستها و تظلمهای ستمدیدگان به دادگستری جمهوری اسلامی راه به جایی نمیبرد، «جامعهی دفاع از حقوق بشر در ایران» ضمن محکوم کردن اعمال مستمر سیاست آپارتاید در باره هموطنان بهائی، یکبار دیگر مسؤولیت رئیس جمهور در اجرای اصول ۱۴ و ۲۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی را خاطرنشان میسازد.
بر طبق اصل ۱۴ دولت جمهوری اسلامی موظف است «حقوق انسانی» ایرانیان غیرمسلمان را رعایت کند.
به موجب اصل ۲۲ «حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است.»
در نهایت اصل ۱۲۲ تصریح میکند که رئیسجمهور در انجام وظایفی که به موجب قانون اساسی و یا قوانین عادی دارد در برابر ملت مسؤول است.
بهائیان بزرگترین اقلیت غیرمسلمان ایران هستند و تامین و تضمین حقوق و آزادیهای آنان همچون بخشی از ملت ایران به عهده رئیس جمهور است.
جامعهی دفاع از حقوق بشر در ایران (عضو فدراسیون بین المللی جامعههای حقوق بشر)
4 پاسخ
با سلام من در دانشگاهی در آلمان درس می خوانم. مسلمان زاده هم هستم. در خانواتده ی ما آخوند هم هست. اما من آبرو و حیثیت نداشته ای اسلام و روحانیون ایران را در دانشگاه بردم. من عکیهای تمامی بهاییان کشته شده بدست مسلمانان را که با فتوای از بلروجردی تات خامنه ای صادر شده را در محیط دانشگاه پخش کرده اتم. من در چهار آمفی تاتر و در هفت کلاس درس رفتم و شمه ای از اذیت و آزار بهاییان را گفتم. در یکی از کلاسها یک پسر ایرانی بود که به فارسی به من گفت که این مسئله ی ایرانی ست و نباید با چنین آبروریزی ای بیان شود. من پاسخش دادم که نه خیر این مسئله ای انسانی ست که باید در سطح بین الملل حل و فصل شود. در ایران حتا به میر حسین موسوی هم که سخصا دستش به خون آلوده است و از خودشان است را هم اجازه حرف زدن نمی دهند چه برسد به بهاییان. من قتل فرهنگ امیر را در یزد با آنچه در سایتها آمده را برینت گرفتم و در هر چهارطبقه ی دانشگاه زدم. من همچنین فتوای قتل بهاییان را که از سوی روحانیون ایران صادر شده و خصوصا فتوای قتل و نجاست خامنه ای بر علیه بهاییان را ترجمه و به زبان انگلیسی و آلمانی چاپ و هر کدام پانصد فتوکپی در دانشگاه پخش کرده ام. جالب است که خود آلمانی ها و خصوصا چندین مسلمان از کشورهای دیگر هم پول روی هم گذاشتند و در رستوران دانشگاه پخش کرده اند. من فکر میکنم که شیادان آخوند کور خوانده اند. ملت ایران بیدار شده و آنها باید کاری اساسی برای برسمیت شناختن بهاییان و هر کس در ایران زاده می شود به عنوان شهروند انجام دهند. بهاییان باید در هر کجا هستند یک مرکز و محفل داشته باشند. من مخالف هر گونه دخالت مذهب در امور اجتماع هستم. اسلام باید در دل و در مسجد باشد و صدایش به بیرون سرایت نکند. اینرا باید برای همه ی ادیان سرایت داد. روحانیون هر قدر در برسمیت شناختن تمام عیار بهاییان غقلت کنند زمان برایشان از دست خواهد رفت. تاریخ قضاوت بسیار بد و ننگینی بر اسلام و حکومت اسلامی و روحانیون ایران خواهد کرد. من از داشنجویان ایرانی در هر کجا که هستند٬ هر استاد هر دانشجو و هر شخص ایرانی در هر کجای دنیا که هست باید در افشاگری و آبروریزی این شیادان روحانی و این حجتیه ای های بیشرف اقدام کند مقالات را ترجمه و چاپ و متنشر نماید. ما باید باید عرصه را بر حکومت غیر ایرانی و اشغالگر اسلامی تنگ کنیم. مردم ایران باید در عزیز داشتن این مردمان مظلوم نهایت کوششان را بکنند. مردم ایران باید جلو مزدوران آدمکش بایستند و از این بی پناهان که در ایران بدنیا می آیند و مثل همه ی ما ایران را دوست می دارند پشتیبانی کنند. من بهایی نیستم ولی از بهاییان تا بتوانم پشتیبانی میکنمو از هممهنان خودم درخواست می کنم تا آنها نیز چنین کنند…
آنچه بر بهاییان میگذرد همان چیزی ست که نازیها با یهودیان و همجنسگرا ها و غربتیان کردند. با این تفاوت که نازهای به دختران و پسران یهودیان تجاوز جنسی نمی کردند. و اگر هم آنها را می کشتنمد برای به بهشت رفتن نبود. اما بدا به حال ما مسلمانان که این چنین خاموشیم و خحودمان را بازیچه ی دستان پلید آخوند کرده ایم. بدا به ما که در میانمان آدمکشانی و متجاوزینی این چنین عهلی وار و عمر و محمد وار ایستاده اند و بی سواد و عامی فتوا از روحانیون می گیرند و بروی هممیهن بی آزارشان کارد و شمشیر و قمه می کشند. حیف از نام انسان که بر این روحانیون گذاشت و حیف تر نام انسان که بر مجریان این قتلها گذاشت. هر کس در هر شهر ایران باید صدایش را بلند کند. ملایان از آن می ترسند که نان مفتشان آجر شود. هر ایرانی و هر انسان آزاده ای باید بلند و صدادار از بهاییان حمایت کند. همچنانکه هم باید از قربانیان سعید طوسی حمایت کرد و هم از خود سعید طوسی! چرا که آنچه را او اینک با حدود صد کودک انجام داده رهبری با او خود این عمل را انجام داده است. بله سعید طوسی قاری قرآن مجید کلام الله به حدود صد کودک تجاوز جنسی کرده است و حالا معلوم شده که هم به صورت فاعل تجاوز کرده و هم به صورت مفعول بچه را مجبور به لواط و به قول پیشنماز مسجدی که می گفت و لواط و تلواط. پرسیدم لواط بله ولی تلواط دیگه چیست و او گفت لواط کاری که آن بچه را بکشد روی خودش. بله رهبری و کل روحانیون هم لواط کارند و هم تلواط کار!!! از این که نظر مرا منتشر می کنید متشکرم
مرگ بر محمد دمدار آن پیامبر اعظم بچه باز که فرزند بزرگش خامنه ای کبیر با سعید طوسی چنان بازی بازی کرد که او نیز بازی بازی کن شد و متجاوز لواط کار و به قول آن روحانی نقل شده توسط نظر دهنده بالا تلواط کننده. بهاییان را من می شناسم انسانهای بی آزار و درستکار و پر محبتی هستند که ایرانی بودن از وجودشان ساطع است. من می فهمم که چرا روحانیون اینچنین از آنها می ترسند. در عصر رواج حقه بازی و پدر سوختگی و دزدی و بیشرفی بهاییان مثل گوهر تابناکی می درخشند. برای همین روحانیون بیشرف پرور خودشان از بیشرفی خودشان ملولند و حساد نسبت به بهاییان. دومین دلیلش این است که بهاییان پنبه امام زمان بازی را می زنند. آنها دیگر دکان انتظار احمقانه جسد پوسیده آن پسرک که شاید بدست سعید طوسی زمانش در چاه سامراء زیر لواط و تلواطی به درجه رفیع شهادت در راه جماع ت رسیده می بندند. برای همین باید اسلامیون شیعه بهایی کشی و بهایی آزاری و بهایی رنجاندن و نجس فرض کردن و … را در دستور کار مومنین قرار دهند. خوشبختانه با دزدیها و پدر سوهتگی ها و غارتها و تجاوزات و لواط کاریها و فسادهای بی حد و مرز اسلام ناب چنان در مزبله و کثافت افتاده که به قول اخوان ثالث با هیچ سیلابی شستن نتوان کرد.
من یک مومن مسلمان هستم. من معتقدم که یزدیها به خاطر قتل فرهنگ امیری تاوان سختی را پرداختن و و اعلام می کنم که خون فرهنگ امیری که با دایی من دوست بود و فردی بسیار انسانی و درستکار بود و بسیار هم به انسانها صرف نظر از باور دینیشان کمک می کرد دامن یزدیها و دامن بی عملیشان و دامن سکوتشان را خواهد گرفت. همین بعد از ترور فرهنگ امیری بود که بیش از پنجاه نفر از یزدی در راه کعبه ی دلهاشان کربلا کشته شدند. من تمامی حواسم جمع و انرزی منفی خودم را بر یزدیهایی روانه میکنم که در این مورد سکوت کردند. آنها بزودی دچار یک فاجعه ی بزرگ خواهند شد که سزاوار آنند. بهاییان مظلومترین اقلیت دینی ایرانند. یزدیها باید منتظر فاجعه ای دیگر باشند. این خط و این نشان. خواهید دید.