رحیم کاظمیسرشت
تاریخ: مهر ۱۴۰۴
در روزگاری که جامعهی ایران با بحرانهای گوناگون سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دستبهگریبان است، شکلگیریِ جریانهایی که دغدغهی آزادی، جمهوریت و کرامت انسانی دارند، ضرورتی انکارناپذیر است.
گروه «تلاشگران برای تشکیل کنگره ملی جمهوریخواهان ایران» یکی از این تلاشهاست؛ تلاشی برای همگرایی نیروهای جمهوریخواه و آزادیخواه، در مسیری شفاف و مردممحور.
اما این تلاش، تنها زمانی به ثمر مینشیند که بر پایهی گفتوگوی آزاد، مسئولانه و سازنده استوار شود.
مدتی است در فضای فعالیتهای ما، پدیدهای رو به گسترش است:
ارسال پیدرپیِ لینکها، مقالات، تحلیلها و مطالب گوناگون از منابع بیرونی.
هرچند آگاهیرسانی و تبادل اندیشه در ذات خود ارزشمند است، اما وقتی از چارچوب گفتوگوی واقعی و هدفمند خارج شود، میتواند ما را از مسیر اصلیمان دور سازد.
پراکندهگویی، جایگزین اندیشهورزی میشود و بهجای همصدایی، صداها از هم دور میافتد.
اکنون زمان آن است که درنگ کنیم و از خود بپرسیم:
آیا این مسیر ما را به هدفمان — تشکیل کنگرهای ملی و منسجم از جمهوریخواهان — نزدیکتر کرده است؟
آیا توانستهایم از دلِ گفتوگوهای خود، برنامهای عملی، هماهنگ و امیدبخش برای آیندهی ایران استخراج کنیم؟
پاسخ صادقانه روشن است: هنوز نه آنچنان که باید.
زیرا گفتوگو، تنها با حضور ذهنی و عملی شکل میگیرد؛
نه با ارسال مطالبِ دیگران، بلکه با بیانِ اندیشهی خودِ ما.
مشاهده شده است که گاه برخی اظهار نظرها یا بازنشرهای پراکنده — حتی از سوی اعضای محترم همین جمع تلاشگران — ناخواسته موجب ابهام یا تضعیف روند کلی گروه میشود.
این رویکرد، هرچند از نیتهای فردی و صادقانه برمیخیزد، اما در عمل میتواند مسیر حرکت را دشوار کند و تصویری ناهماهنگ از ما به بیرون منتقل سازد.
ما باید بیاموزیم که در عین آزادیِ بیان، مسئولانه و جمعمحور سخن بگوییم؛
هر سخن و اقدامی را در جهت تقویت انسجام درونی و تثبیت اعتبار بیرونی این جریان به کار بگیریم.
دوران تازهای در پیش است. جهان بهسرعت در حال تغییر است و جامعهی ما بیش از هر زمان دیگر نیازمند صدای واحد و روشنی از درون نیروهای جمهوریخواه است.
اگر ما نتوانیم بر سر اصول، اهداف و روشهای خود به تفاهم برسیم، هیچ نیروی بیرونی نمیتواند این راه را بهجای ما بپیماید.
«تلاشگران برای تشکیل کنگره ملی جمهوریخواهان» باید خانهی گفتوگو باشد؛
خانهای برای اندیشههای متفاوت اما همسو، برای نقد سازنده و احترام متقابل.
خانهای که در آن، هر اندیشهی صادق و هر نقد دلسوزانه، نه تهدید، بلکه فرصتِ رشد تلقی شود.
اکنون بیش از هر زمان دیگر باید به گفتوگو بنشینیم.
باید بهجای بازنشر، بیافرینیم؛
بهجای تکرارِ دیگران، بیندیشیم؛
و بهجای پراکندگی، همافزایی کنیم.
تنها در چنین فضایی است که میتوانیم از جمعی کوچک به نیرویی اثرگذار در پهنهی سیاست دموکراسیخواه ایران بدل شویم — نیرویی که سخنش شنیده شود، برنامهاش جدی گرفته شود، و جایگاهش در تحولات آیندهی کشور مشخص و استوار باشد.
بیایید از همین امروز، این مسیر تازه را آغاز کنیم:
با گفتوگو، با همدلی، و با باور به خرد جمعی.
چرا که آیندهی روشنِ ما، از همین گامهای کوچک اما همجهت آغاز میشود.


یک پاسخ
بله اما بدبختانه تا زمانی که ما X-اللهی های فحاش داریم، تا زمانی که چپ اللهی احمق، شما مصدق اللهی های عزادار ۲۸ مرداد، و بنی صدراللهی های انقلاب اسلامی در هجرت، و شاه اللهی فحاش و آن خانم احمق «مرگ بر» گو داریم بدبختانه تفرقه انگیزیهای فراوان نیز داریم. من از این خانم می پرسم که اگر تو مثلا شهبانوی ایران شدی باید چپی و مجاهد وملا را بکشی ! آخر نادان خانم تو باید ملکه ی همه باشی و نه فقط شهبانوی پادشاهی خواهان ! من البته برای رضا پهلوی و شهبانو فرح ارزش و اعتبار قائلم اما این خانم واقعا معرکه است ! باید در ملع عام پوزش بطلبد.در غیر این صورت این استخوان لای زخم رضا پهلوی خواهد ماند. شاید رضا پهلوی باید شهبانوئی دیگر انتخاب کند که «مرگ بر گو» نباشد !
مرگ بر اسلام و آتش بر قرآن بر لچک و چادر و عمامه و سجاده