اینترنت و بیاثر شدن کودتاهای پسامدرن
کسانی که وقایع شب کودتای ۱۵ ژوئیه ترکیه را تعقیب کردهاند به خوبی میدانند ارتباط اردوغان با خنده فرات خبرنگار سی ان ان ترکی از طریق فیس تایم[2] (برنامهای برای ارتباطهای تصویری در آیفون)، آنهم در شرایطی که کودتاگران اعلام حکومت نظامی کرده بودند، نقش مهمی در خنثی شدن کودتا داشت. این ارتباط چنددقیقهای سبب شد که مردم به دعوت اردوغان به خیابانها بریزند و رئیسجمهوری از چنگال کودتاگران نجات یابد.
این وضعیت را مقایسه کنید با دهه شصت شمسی ایران، زمانی که در آن خبری از اینترنت و موبایل هوشمند نبود. در آنزمان نه حکومت و نه مردم قادر نبودند از اینترنت برای اطلاعرسانی استفاده کنند. تنها صداو سیمای جمهوری اسلامی وجود داشت با دو کانال تلویزیونی، که از طریق آن حکومت قادر بود اندیشه خود را به جامعه القا کند. در دهه شصت اکثر رسانههای مخالف حکومت سرکوب شدند و صدای بخشی از مخالفان هم چه بسا فقط از طریق برخی رادیوهای فارسیزبان خارج کشور به داخل منتقل میشد. در بحبوحه جنگ میان ایران و عراق حکومت کوشید تصویری کاریکاتوری از مخالفانش، از چپها، ملیگرایان و نهضت آزادی گرفته تا مجاهدین..، در اذهان عمومی ایجاد کند. در آن سالها و سالهای بعد رسانههای دولتی کوشیدند روایت رسمی خودشان را از تاریخ سیاسی در جامعه جا بیندازد. مثلا از روز ۱۳ آبان (روز تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان خط امام) همواره با عنوان روز «تسخیر لانه جاسوسی» یاد شد، نام بردن اسم سازمانهایی چون مجاهدین خلق بدون عنوان «منافقین» غیرممکن شد، اسامی شخصیتهای منسوب به حکومت قبلی تقریبا به تمامی از خیابانها پاک شد، بردن نام آیت الله خمینی بدون لقب «امام» تابویی نابخشودنی شد و هکذا. هرچه باشد تاریخ را فاتحان مینویسند. اینکه حکومت ایران در جا انداختن روایت رسمی خویش از آن دوران تا حد زیادی موفق بود، قدری به این برمی گشت که رسانههای جایگزینی در برابر رسانههای دولتی وجود نداشتند و خبری از اینترنت و ماهواره نبود. چه بسا اگر مانند امروز افراد در دستشان موبایلی هوشمند داشتند تا در اینترنت سرک بکشند، یا اخبار شبکههای ماهوارهای را دنبال کنند، جا افتادن روایت رسمی از رخدادهای دهه شصت با مشکلات جدی مواجه میشود. با اینحال امروز با گسترش نفوذ رسانههای جایگزین غلبه رسانهای حکومت دچار افول شده است و وقایعی چون اعدامهای ۱۳۶۸ دیگر اموری مخفی محسوب نمیشوند.
تصویر کودتا در رسانههای آک پارتی
همانطور که در ایران اصولگرایان رسانهها و خبرگزاریهای مخصوص به خود را دارند (فارس نیوز، رجانیوز، کیهان، تسنیم…) که کار اصلیشان رواج روایت رسمی حکومت از رخدادهای سیاسی (من جمله «فتنه» خواندن جنبش سبز ۱۳۸۸) و احیاناً تخریب مخالفان است، حزب حاکم ترکیه – آک پارتی، حزب عدالت و ترکیه − هم خیل عظیمی از رسانهها و خبرگزاریها و تلویزیونهای وابسته به خود دارد که ید طولایی در تخریب مخالفان دارند و در میان آنها میتوان به روزنامههای صاباح[3]، ینی شفق[4]، استار[5] و بسیاری کانالهای تلویزیونی اشاره کرد.
مرور اخبار و تحلیهای این رسانهها در روزهای پس از کودتا نشان دهنده زایش و بسط روایتی رسمی خاصی از کودتای نافرجام ۱۵ ژوئیه است که به یک نمونهاش اشاره میکنیم. برای نزدیک به یک دهه و تا سال ۲۰۱۳ برخی ستون نویسهای عدالت و توسعه همزمان در رسانههای نزدیک به جریان گولن، به عنوان نمونه روزنامه اکنون مصادره شده زمان[6]، هم قلم میزدند. به همین منوال برخی افراد منتسب به جماعت گولن هم تعاملات بسیاری با بنگاههای خبری حزب حاکم داشتند. به بیان دیگر برای بیش از یک دهه آک پارتی و جریان گولن متحد نزدیک یکدیگر در برابر کمالیستها بودند. با گشوده شدن پرونده رشوه و فساد مالی در ۱۷ دسامبر ۲۰۱۳ [7]از سوی برخی قضات منتسب به جماعت گولن که هدفش پائین کشیدن رجب طیب اردوغان نخستوزیر وقت و نزدیکانش از قدرت بود، لقب رسمی جریان گولن در رسانههای آک پارتی شد «دولت موازی»، که در عین بار منفی در عین حال اعتراف به این مسئله بود که جماعت گولن برای پیشبرد پروژههای خویش نفوذ بسیاری در درون دولت ترکیه کرده است. دو سال و نیم پرتنش میان گولنیستها و عدالت و توسعه گذشت با وقایع شب ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۶ به اوجی غیرقابل باور رسید. چنانکه میدانیم در آن شب برخی افسران و ژنرالهای منتسب به جماعت گولن کودتای نافرجامی علیه رئیسجمهور رجب طیب اردوغان و حزب او انجام دادند. کودتای نافرجام واکنش طبیعی و سریع طرفداران دولت را در پی داشت و خیلی سریع بدل شد به بهانهای برای ضدحملههای گسترده و تصفیه حسابهای بسیار وسیع، نه تنها در میان نیروهای مسلح و پلیس، که در میان قضات و معلمان و دانشگاهیان. پس از کودتا مهمترین نامی که از آن برای با ارجاع به جماعت گولن استفاده میشود، “فتو” است که میشود مخفف ترکی “سازمان تروریستی فتح الله گولن “[8].
دشواری روایتهای رسمی در عصر پسامدرن
در ضد دموکراتیک بودن و نابخردانه بودن کودتای منتسب به جریان گولن در ۱۵ ژوئیه تردیدی نیست؛ منتهی توصیف پروپاگانداوار و قالبی از درگیریهای میان حکومتها و گروههای مخالف مسلح ما را از تحلیل واقعبینانه و علمی ریشههای رخدادها باز میدارد. اگر جمهوری اسلامی در سرکوب مخالفانش در دهه شصت و بعد آن زیاده روی نمیکرد و حقی برای ایشان برای ابراز وجود قائل میشد، آیا ممکن نبود سرنوشت گروههایی چون مجاهدین خلق در ایران متفاوت از وضعیت کنونی باشد و راههای غیرمسلحانه مخالفت را پی گیرند؟ اگر عدالت و توسعه در ترکیه برخی از نقدهای دلسوزان در سالهای گذشته را به جان میخرید، ممکن نبود کسانی به اسم «شورای صلح» دست به کودتایی احمقانه نزنند و دچار این توهم نشوند که مردم ناراضی از اقتدارگرایی رئیس جمهور پس از کودتا حامی ایشان خواهند بود؟
◄ از همین نویسنده درباره کودتا در ترکیهواکنش «کیهان» به کودتای ترکیه: دموکراسی خوب است اما نه برای خودمان |
در عصر پلورالیسم رسانهای جا انداختن روایتهای رسمی از وقایع با دشواریهای بسیاری روبرو است، گرچه ممکن است در کوتاهمدت موفقیتهایی کسب کند. همانطور که جمهوری اسلامی ایران نتوانست جلوی روایات منصفانه تر دهههای بعدی از درگیریهای میان حکومت و مخالفین را که در آن هردو طرف بسیار قربانی دادند بگیرد، رسانههای عدالت و توسعه ترکیه هم نخواهند توانست تا ابد در مورد کودتای نابخردانهای که گذشت تبلیغات را بجای تحلیل واقع بینانه علمی به خورد مخاطب دهند. به بیان دیگر، کثرت فوق العاده رسانهها در دوران پسامدرنیسم مکلوهانی سبب شده که حکومتها دیگر نتوانند جز روی قشر معدودی از طرفدارانشان که احتمالا به رسانههای الکترونیک جایگزین مراجعه نمیکنند یا دسترسی ندارند، روایت رسمی خویش را قالب کنند. در دوران ما نه کودتاهای نظامی چون گذشته محلی از اعراب دارند، و نه تصویرسازیهای سفید و سیاه یا صفر و یکی از وقایع سیاسی.
پانویسها
[1] در مورد اندیشههای مکلوهان در باب رسانه و پسامدرنیسم به عنوان نمونه نگا. این مقاله.
[2] برای ویدئوی تماس اردوغان با فرات در شب حادثه به عنوان نمونه نگا. این لینک.
[3] نگا. به روزنامه صاباح
[4] نگا. به روزنامه ینی شفق
[5] نگا. به روزنامه استار
[7] در مورد وقایع 17 دسامبر نگا. به این لینک در ویکی پدیا.
[8] فتح الله گولن ترور اُرگوتی