بخش یازدهم استراتژی در کشورداری: دست رضا پهلوی در دست بخشی از روحانیت
تاملات فرهنگ قاسمی، حسن مکارمی، امیر حسین لادن
تهیه شده توسط تلویزیون اینترنتی رنگین کمان، بنیاد آزادی اندیشه و بیان ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ پاریس
بحث آزاد جمعه ها: سخنران: عالی پیام “اسد پر” (بخش دوم)
جمعه ها با شما بحث آزاد حزب جمهوریخواه سوسیال دموکرات و لائیک ایران سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور موضوع: “اسد پر” سخنران:
یک پاسخ
واقعا عجیب است این کنفرانس سه نفره ! اولا شماها هیچ چیز نوینی عنوان نمی کنید. دوما راه حلتان چیست. سوم اینکه آقای فرهنگ قاسمی و … انگار دارند برای ما دیکته می خوانند تا ما بنویسیم. شماها هر کدامتان هم نام دارید وهم مدعی هستید. پس شماها خودتان چکاره اید، چکاره بودید؟ آقای مکارمی که استقبال میکند خب خوب است. اما چرا شماها وارد میدان نمی شوید. چرا شماها در میان دیگران نیستید ! چرا سایتتان تا این اندازه خودمانی ست ؟! چرا سایتتان را کسیب نمی شناسد. شاید دلتان به خودیهایتان خوش است. چرا شماها مثلا با حذف پرچم سه رنگ و شیروخورشید از کل جامعه فاصله گرفتید. من فرزند یک راننده کامیون هستم که سکته کرده و اما مجبور است و مجبوریم که باز هم کار بکند و راننده کامیون ۱۸ چرخ است بنا بر این من همیشه به همراه او هستم و رانندگیش را هم بسیار میکنم در شهرهای مختلف از لرستان و کردستان و بلوچستان گرفته تا اهواز و تبریز و شیراز و کرمانشاه و…یزد و کرمان و الان بیش از ۹ سال است که شهر به شهر و استان به استان با او بوده ام و هستم…مردم فقط میخواهند دور تمامیت ارضی حکومت قدرتمند مرکزی، برسمیت شناختن تمامی اقوام و زبان مادریشان، زبان پارسی به عنوان زبان پیوند پرچم سه رتگ و شیروخورشید….و دلجوئی از تمامی اقوام و برای مدتی حتا تبغیض مثبت در این سرزمین باشند. رسیدن به ریاست جمهوری نخست وزیری، وزارت و ریاست یک کرد یک بلوچ و یک خوزستانی یک بلوچستانی، داشتن مرکز فرهنگی بلوچ و کرد و ترکمن و خوزستانی و لرستانی در تهران و هر شهر که خواستند همچنین داشتن معبد و مسجد و …اینگونه سیمانی میشود که همه ی ایران به هم خواهد پیوست. اینکه آقای مکارمی سخنان مثبتی را گفتند درست اما باید شدیدا برسمیت شناخت که دو پادشاه پهلوی با همه ی معایبشان کارهای مهمی نیز انجام دادند که مکارمی اشاره کردند. در اینجا میخواهم بگویم که وقتی میگوئیم آزادی مردمان، آزادی برای ایران و ایرانی ست و نه تجزیه طلب و فدرالیست. اصولا وقتی آنچه نوشتم برآورده شود دیگر جائی برای تجزیه طلبی و فدرالیستی باقی نخواهد ماند. مجاهدین از سر اجبار و برای فرار از مرگ به دامان حزب دموکرات کردستان چسبیده اند، و بر عکس. من به مجاهدین پیشنهاد می کنم تا کارهایشان را دوره کنند، بررسی کنند بسنجند و مرور کنند. دست از خشونت طلبی بردارند. آخر کدام ناکامی میتواند شماها را بیدار کند. من دشمن شماها نیستم. شماها فرزندان ایران هستید من چنانکه گفتم به شهرهای ایران رفت و آمد دارم شماها را مردم دوست ندارند. خودتان این سازمان بدنام را منحل کنید. نامتان را عوض کنید. یکبار با صدام همراه و همپیمان شدید حالا با تجزیه طلبان ! آخر خرد و تدبیر هم چیز خوبی ست و تجربه از علم بالاتر است. آن تفنگ آن آیه را از پرچمتان بردارید بیائید با مردم همراه شوید. مردم امروز از اسلام و واژه قرآنی مجاهد متنفرند. از همان کشورهای غربی که درشان هستید بیاموزی. اینها را بدانید. از این ایدئولوگی فاصله بگیرید آنرا دور بریزید. این عادتها را کنار بگذارید. من دشمن شما به عنوان یک انسان نیستم. بفهمید.