دوست ما دکتر احمد طهماسبی در شب میان هجدهم و نوزدهم نوامبر ٢۰٢٢ پس از یک بیماری چندین ساله در شهر برلن درگذشت. روانش شاد باد.
احمد در بیست چهارم ماه آوریل ١۹۴١ در شهر قم در خانواده ای نسبتاً متمول، مذهبی و لیبرال متولد شد. او در سال ١۹۶۵ بدنبال برادرش ناصر، که او هم در اکتبر همین امسال در سن ۸۸ سالگی در شهر واشنگتن چشم برهم فروبست، به منظور تحصیل در رشته پزشکی به آلمان آمد، اما بزودی دریافت که جایگاه آینده اش نه در طبابت، بلکه در سیاست است.
احمد در سال ١۹۶٧ در شهر ماینس آلمان با لیلو، همسر آینده و فداکارش، آشنا شد و به اتفاق او در هنگام اوج جنبش دانشجوئی آلمان و کنفدراسیون جهانی دانشجویان ایرانی به شهر برلن غربی مهاجرت کرد و در دانشگاه آزاد برلن، یعنی در مرکز جنب و جوش دانشجوئی شروع به تحصیل در رشته علوم سیاسی نمود. در همان سال بود که او با شرکت در فعالیت های کنفدراسیون و جبهه ملی زندگی به تمام معنی سیاسی خود را در شهر برلن آغاز کرد.
احمد در سال ١۹٧۹ نائل به اخذ درجه دکترا در رشته علوم سیاسی گردید و کمی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، در سال ١۹۸۰ همراه همسرش لیلو و پسرشان ساسان به ایران بازگشت تا مانند دیگر شیفتگان در تعیین سرنوشت میهن خود شرکت داشته باشد. او تا سال ١۹۸۳ در دانشگاه های تهران به تدریس در رشته علوم سیاسی پرداخت، لیکن بزودی و مانند بسیاری دیگر از همرزمان با استبداد روزافزون دینی روبرو گردید و بالاجبار با خانواده اش به آلمان بازگشت. وی از آن پس دوران جدید زندگی را همراه با مشکلات مالی پشت سر گذاشت و با همکاری همسرش لیلو چند دهه با کار در یک مغازه کوچک امکان درآمد مختصری را برای امرار معاش خود به وجود آورد و همچنان به مبارزه علیه استبداد دینی در سطوح گوناگون ادامه داد.
احمد در سال ٢۰١٢ به علت یک بیماری حاصل از سکته قلبی زمینگیر شد و به مدت یک دهه با محدودیت های بسیاری دست و پنجه نرم کرد. ولی علیرغم این فاجعه بزرگ هیچگاه و از هیچ احدی در زندگانی اش شکایتی ننمود و حتی خود را به خاطر خانواده وفادار و دوستان دیرین اش همواره از زمره خوشبخت ترین انسان ها تلقی می کرد.
احمد از طرفداران سرسخت نهضت ملی کردن صنعت نفت در ایران و رهبران آن دکتر محمد مصدق و دکتر حسین فاطمی بود و از اینرو همواره فعالانه با جبهه ملی خارج از کشور همکاری داشت و مدتی هم در رهبری آن قرار گرفت. او که در دوران رژیم شاه مدتی در زندان به سر برده و در آنجا با داریوش فروهر و مهندس مهدی بازرگان آشنا شده بود، از این پس لبه تیز مبارزه خود را متوجه استبداد دینی جمهوری اسلامی نمود.
ما درگذشت دوست و همرزم دیرین خود دکتر احمد طهماسبی را به همسر فداکارش لیلو و پسر نازنین اش ساسان و به یک یک اعضاء خانواده طهماسبی در ایران و آمریکا و همچنین به جنبش ضد استبدادی ایرانیان تسلیت می گوئیم و او را به عنوان انسانی والا در خاطر خود حفظ خواهیم نمود.
محسن مسرت، مشتیلد مسرت، رامین مسرت، انوش مسرت، ناصر کنعانی، همایون مهمنش، فریده مهمنش، مهران براتی، مهدی روسفید، بهروز بیات، فرهنگ قاسمی، کاظم کردوانی، فرهاد پایار، جعفر صدیق، حسین میرجوادی، علی افشاری، داوید پارسیان، مهرداد عمادی، اسکندر اسکندری، فرهاد گل افرا، پرویز رستم، مصطفی نکومرام، فرهاد یاسائی، فرشید یاسائی، محمد کوچک، محمود لاری، اسفندیار خلف، شاپور رواسانی، جمشید حسین پور، سیمین حسین پور، هومن استهبان، پوریا مطهری، رضا شاه حسینی، سعید کاظمی، کورش افطسی، محسن قائم مقام، کامبیز قائم مقام، هرمز صمیمی، اردوان ارشاد، ادیت ارشاد، مقصود فلاحی، محمد حسین جعفری، داود غلام آزاد، مهرداد درویش پور، هوتن دولتی، حسین اسدی، بهمن مبشری، اکبر به کلام، رحیم رحمان زاده، هوشنگ خوش سرور، سونیا صدیقی، بهمن نیرومند، افسانه باخدا، بودو روش، منوچهر صالحی، حشمت توکلی، احمد احقری، سودابه صفوی، عباس طاهری، حسین لاجوردی، حسین علوی، محمود کرد، سیف اله جعفری، محسن دشتی، انگلا دشتی، فریدون اعلم، حمید بهشتی، داریوش وثوقی، مجید زربخش، ناصر شیرازی، محمد لاری، حسین رضانیا، جلال سرفراز، حسن سعیدی، محمد دربندی، حسین دربندی، رضا کاویانی، احمد رحیمی، حسین تاجبخش، ژیلا سیاسی، رضا دانائی، فرهاد فرجاد