آنتونیو نگری معروفترین فیلسوف پسامارکسیست ایتالیایی درگذشت
آنتونیو نگری، معروف به تونی نگری، فیلسوف پسامارکسیست ایتالیایی امروز شنبه شانزدهم دسامبر ٢٠٢٣ در سن نود سالگی چشم از جهان فروبست. بعد از آنتونیو گرامشی، آنتونیو نگری یکی از تاثیرگذارترین متفکران نومارکسیست ایتالیا در پهتۀ جهانی بود. نگری از سالهای ۱٩۶٠ میلادی یکی از مبتکران اصلی نحلهای پسامارکسیستی در ایتالیا و سپس در سراسر اروپا تحت عنوان “اُپرائیسم” بود.
منتشر شده در: 16/12/2023 – 16:20
توسط:
ناصر اعتمادی – ار.اف.ای
دوران تبعید
او در سال ۱٩٧٩ به شرکت در قتل نخست وزیر وقت ایتالیا “آلدو مورو” متهم شد. دادگاه او را از این اتهام تبرئه کرد ولی به دلیل پناهنده شدن نگری به فرانسه در دورۀ زمامداری فرانسوا میتران او را غیاباً به بیش از هفده سال زندان محکوم نمود.نگری طی دورۀ تبعید به شهرتی جهانی در فرانسه و کشورهای آنگلوساکسون دست یافت. او در سال ۱٩٩٠ به همراه فیلسوف مارکسیست فرانسوی، ژان-ماری ونسان، نشریۀ پرطرفدار “فوتور آنترییور” را پایه گذاشت و تا سال ٢٠٠٧ از همکاران فعال نشریۀ فرانسوی “مولتیتود” بود.
تا زمان بازگتشش به ایتالیا در سال ۱٩٩٧ نگری به تدریس فلسفه در دانشگاه های پاریس، به ویژه دانشگاه ونسن و کالج بینالمللی فلسفه روی آورد. نگری از جوانی مترجم و مفّسر معروف آثار حقوقی و سیاسی هگل بود و کتاب معروف او “قدرت مؤسس” یا “قدرت بنیانگذار” (که توسط منوچهر هزارخانی به فارسی برگردانده شده) از متون کلاسیک فلسفۀ حقوق و سیاسی اواخر سدۀ گذشته به شمار می رود.
کتابی که نگری مشترکاً با فیلسوف آمریکایی “مایکل هاردت” تحت عنوان “امپراتوری” در سال ٢٠٠٠ منتشر کرد بیش از یک میلیون نسخه به فروش رسید (منوچهر هزارخانی این اثر و اثر دیگر این دو نویسنده تحت عنوان “مولتیتود” -بیشماران – را نیز به فارسی برگرداند).
نگری، بحران مفهوم پرولتاریا و گروندریسه
حوزۀ فعالیت فکری آنتونیو نگری فلسفه سیاسی بود و مسئلۀ کلیدی که ذهن او را بیش از همه به خود مشغول میداشت پیوند هستی شناسی و سوژۀ رهایی پس از بحران مفهوم سنتی پرولتاریا بود. این امر باعث نزدیکی بیشتر نگری با متفکران فرانسوی نظیر دولوز، گوآتاری و فوکو از دهۀ ۱٩٧٠ به این سو شد.
“مولتیتود” یا “بیشماران” مفهومی است که نگری با استناد به اسپینوزا برای رفع بحران مفهوم پرولتاریای سنتی ابداع کرد. او می گفت از آنرو مفهوم “مولتیتود” را جایگزین پرولتاریا یا طبقۀ کارگر کرده، زیرا در دورۀ حاضر “مفهوم طبقۀ کارگر بسیار محدود است و بر پایه حذف دیگر طبقات و در تمایز با آنها تعریف می شود”، با این حال، نگری تأکید میکرد که این جایگزینی به این معنا نیست که طبقۀ کارگر صنعتی اهمیت خود را از دست داده است. به گفتۀ نگری، معنای این انتخاب صرفاً این است که “در درون مولتیتود کارگران هیچ امتیاز سیاسی ویژه ای نسبت به سایر طبقات موّلد ندارند. برخلاف مفهوم سنتی طبقۀ کارگر، مولتیتود مفهومی باز و منبسط است و کاملترین تعریف را از پرولتاریا ارایه می دهد. یعنی : کلیت افرادی که تحت قانون سرمایه، کار و تولید می کنند.” زیرا، “شیوۀ تولید پساصنعتی که بر “سرمایۀ فکری” یا به تعبیر مارکس در گروندریسه بر “فکر عمومی” مبتنی شده “قدرت تولیدی کار زنده را به یاری همبستگی و همکاری کارگران افزایش می دهد.”
گروندریسه فراسوی کاپیتال
همانند آندره گُرز، فیلسوف اتریشی- فرانسوی، نگری نیز به بحران این مفهوم از اواخر دهۀ ۱٩٧٠ پی برده بود، اما، در قیاس با آندره گُرز، نگری راه حل این بحران را در “گروندریسه”، دست نوشتههای اقتصادی مارکس که پس از مرگ وی در سدۀ بیستم منتشر شدند، جستجو میکرد.
او با استناد به تحولات نیروی کار از اواخر نیمۀ دوم قرن بیستم میگفت که این تحولات دقت و صحت پیش بینی های مارکس را در گروندریسه و تفاوت آن با خطای مهم فکری مارکس در کتاب سرمایه را در خصوص دوقطبی شدن جامعه سرمایه داری نشان میدهند.
یک دهه پس از انتشار کتاب خوانش سرمایه اثر لوئی آلتوسر (و شاگردانش)، نگری درسگفتارهایی را به دعوت خود آلتوسر، مدیر وقت دانشسرای عالی پاریس (“اِکول نُرمال سوپرییور”) در این مؤسسه به گروندریسه اختصاص داد که بعداً در مجلدی با عنوان مارکس فراسوی مارکس منتشر شدند.