خامنه ای رهبر ملت ایران نیست. ملت ایران در بیشینه مردمی فهیم و با ادراکند و نمونه اش را در انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 دیدیم که با چه نظم و ترتیب و ادبی ناخوشنودی خود را در خیابانها نشان مردم دنیا دادند؛ و احمدی نژاد ابله آنان را خس و خاشاک نامید. خامنه ای رهبر فاسدان و دزدان و رشوه خواران و آدمکشان و سرپرست مجلس شورای اسلامی ابلهان و قوه ی قضائیّه ای است که از مستخدم دم در تا رئیس دیوان عالی اش دزد و رشوه خوار و فاسد است.
من به یقیق می گویم که خامنه ای رهبر حکومت ولایت فقیه علاوه بر دزد بودن و سرکشیدن بیت المال یک مشنگ کامل است من این لغت مشنگ را از زنده یاد «احمد شاملو» وام گرفته ام و در فرهنگهای لغات به معنی مگس سبزرنگی است که روی گوشت می نشیند. البته به نوعی گیاه هم می گویند. ولی منظور زنده یاد شاملو از این واژه آدمهای کم توجه و لاابالی و نیمچه خُل بود.
می گویند برای شناخت یک فرد و تعیین شخصیّت و میزان شعور و درکش، یکی از راههای مطمئن این است که به حرفهایش در مدت زمانی نسبتاً طولانی گوش بدهید و از روی دُرهائی که خرج می کند و از دهان مبارکش بیرون می ریزد به میزان خرد و ادراکش پی ببرید. روز بیست آبان ماه در جمع رئیسان دانشگاه ها و دانشگاهیان که معمولاً در کشورهای دیگر آدمهای فرهیخته و دانائی هستند – ولی در ایران برمن معلوم نیست – سخنانی فرموده که متصدی سایت اینترنتی اش خلاصه ای از سرگُل و مهمترین این فرمایشها را درج کرده و در سایت به چاپ سپرده است.
از جمله توجه فرمائید به این گفتار:
«احساس حقارت خیلی خطرناک است/ همه ی دنیا می گویند ایران کشور عزیز و مقتدری است و دشمنان از نفوذ جمهوری اسلامی ناراحتند/ از وقتی برخی در دانشگاه یا روزنامه با خود کم بینی می گویند ما چیزی نیستیم و منزوی هستیم/ حالا خود را کم می بینید، چرا دیگر ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی را کم می بینید؟»
دقت فرمائید به این دُرفشانی: همه دنیا می گویند ایران کشور عزیز و… است؛ اما نمی گوید مردم و یا دولت کدام کشور ایران را عزیز می داند؟ ممکن است اشخاص متعصب در ملیگرائی کشور و وطن خود را عزیز معرفی کنند و عزیز بدارند؛ ولی واژه عزیز برای کشور به کار نمی رود. کدام ایرانی، هندوستان یا فرانسه و ایتالیا و روسیه را عزیز می دارد و عزیز می شناسد تا پیش آن مردمان نیز کشور ایران عزیز باشد؟ این حضرت، مقتدر بودن ایران را درتعداد موشکهای جنگی و قدرت سپاه پاسداران در مقابله با عزم و حرکت مردم در برابر استبداد و زور دولتی، فساد، ارتشا، دزدی، فحشا و گرانی می داند. چون سپاه خود دارای ساواکی جداگانه است و تمام استبداد و زورگوئی و دستگیریهای این ده ساله چه زمان احمدی نژاد و چه در زمان آخوند روحانی توسط این نهاد انجام شده است، خامنه ای ایران را مقتدر می شناسد. چون ایرانیان جرئت هیچ ایراد و نقدی را از حکومت ندارند و از ترس سپاه خفه شده اند، پس ایران مقتدر است!
آقای خامنه ای خدا وکیلی ایران منزوی نیست؟ پس چرا سازمان ملل ایران را حصر اقتصادی کرد؟
از دانشجویان و استادانی که در دانشگاه یا در مصاحبه با روزنامه نگاران، ایران را همانگونه که هست و دنیا آن را می بیند و می شناسد معرفی می کنند، حضرت رهبر اوقاش تلخ می شود که چرا اینها دروغ نمی گویند و اوضاع را درست و مقبول و مطابق میل او معرفی نمی کنند؟ کشورهای دیگر اگر ایران را عزیز و مقتدر می دانند، چرا چندین سال است آن را تحریم کرده اند و اکنون که اندکی فضا باز شده است، چرا برای سرمایه گذاری در ایران پیشقدم نمی شوند؟ اما این سخنِ که دشمنان از نفوذ جمهوی اسلامی ناراحتند، همان بیماری «پارنویا» است که این آخوند اندک مایه سالهاست به آن دچار است و در اوهام و خیالش چندین دشمن زبرست و قوی پنجه برای شخص خود ساخته و به کل ایران و مردم کشور ربط و تعمیم داده است.
حریف!
مردم ایران اگر احساس حقارت می کنند، علتش خود کم بینی نیست. گویندگان این سخنهای تحقیر آمیز بسیار از شما و اصحاب شما آگاهتر و داناترند و واقعیات را خوب درک می کنند. نخستین دلیل تحقیر این است شما رهبر کشورید و این برای ایرانیان دانش آموخته و فرهیخته احساس حقارت می آورد. دومین دلیلش این است که دیگر مردمان جهان با دید و درک خود از اوضاع کشور و فساد حاکم برآن که دزدیها و رشوه هایش عدد نجومی تریلیونی است، حکومت ما را حقیر و ناچیز می دانند و می شاسند؛ و این برای ایرانی موجب شرمندگی و سرشکستگی است. زیرا او شنیده است و ناچار معتقد است هر ملتی لایق حکومتی است که بر او فرمان می راند؛ و می اندیشد مردم کشورهای پیشرفته و دموکرات نیز به همین نظر به او می نگرند. ایرانی واقعیات ملموس کشورش را با چشم می بیند و با اندیشه می شناسد و می فهمد. و تو حقیرِ مفلوک به یقین نمی توانید با سخنانی چنین بی جا و بی مایه آنان را قانع کنید و یا بترسانید.
قشر دانش آموخته و فهیم زودتر و بیشتر از عوام نارسائی های جامعه اش را درک کرده و متوجه می شود. اما تو با سواد مکتبی و علم حجره های طلبگی بر رأس امور کشوری پهناور با ثروتهای زیر زمینی نشسته اید و میلیاردها دلار پول دزدی و رشوه را درحساب خود و پسرانت دربانکهای خارج ذخیره کرده اید که در جوانی و زمان طلبگی به خوابش هم نمی دیدید. حالا به مردمان دانا و فرهیخته کشور انگ خود کم بینی می زنید؟
بعد فرموده است:
«امروز دانشگاه و دانشجو آماج بزرگترین توطئه ها است/ سلطه با شکل استعمار کهنه و نو دیگر عملی نیست. اکنون به دنبال این هستند که تفکرات دردرون عناصر فعال و هوشمند و نخبه کشور جوری شود که اهداف آنها را برآورده کند»
حضرت!
شما هم به همان بیماری روانی دائی جان ناپلئون مشهور در رُمان جاویدان آقای پزشکزاد دچارید و این هم از عوارض مرض پارانویا است. این تئوری توطئه در دانشگاه را شما و استادت خمینی همراه با روشن بینان دینی!! همان اول انقلاب وارد دانشگاه های کشور کردید و استادان تحصیل کرده ی اروپا و امریکا را از دانشگاه راندید و زمام امور تدریس را به دست مشتی بی سواد و نادان و آخوند های قم سپردید. دانشجو را نه بر مبنای فهم و دانش، بل بر روی شرکت در جنگ و عضو خانواده شهدا بودن و وابستگی به سپاه و بسیج انتخاب کردید و با معدلهای پائین در داشکده های پزشکی و فنی پذیرفتید. چه کسی و چه کشوری دانشجویان را آماج توطئه قرار داده است؛ در حالی که خود شما بعد از این چرند بافی فرموده اید:«سلطه با شکل استعمار نو و کهنه دیگر عملی نیست…» پس با این فرموده چگونه اعلام می کنید دانشگاه و دانشجو آماج بزرگترین توطئه ها است؛ نمی دانید این دو سخن باهم درتضادند؟ هنگامی که عاملی بی اثر بود، در همه حال بی اثر است. آقای رهبر! این خارجی و به قول شما دشمنان نیستند که در دانشگاه اثر می گذارند؛ این دانش و بینش و پیشرفت جهانی است که سرعتش خارق العاده است و وسائل ارتباطی نیز به گونه ای حیرتزا جهانی شده و همه چیز را به همگان می رساند. در نتیجه دانشجوها دیگر به گفته و پند آخوندها چه در رادیو تلویزیون و چه در سر کلاس درس، وقعی نمی گذارند و به آن می خندند. گذشت سال 57 و 58 که جوانان از لج محمد رضا شاه دیوانه دین و مذهب شده بودند و نادانسته برای شما و زعیمتان هورا می کشیدند و شما آخوندها می شکفتید. اکنون در بیشینه جوانان خدا را هم قبول ندارند.
اما شاهکار گفتارشان این است:
«کار فرهنگی را در دانشگاه ها بعضی با کنسرت و اردوی مختلط اشتباه گرفته اند؛غربی ها چه بهره ای بردند از اختلاط؟ اسلام انسان را شناخته که حکم حجاب و عدم اختلاط را داده است/ کار فرهنگی باید دانشجورا متخلق، انقلابی، معتقد به آرمانها، دوستدار کشور و نظام، دارای بصیرت، با اعتماد به نفس و سرشار از امید و با فهم درست از موقعیّت کشور تربیت کند/ به جوانان مؤمن و انقلابی میدان دهید»
نخست اینکه آنچه شما به عنوان کار فرهنگی نامبرده و پشت سرهم کرده اید، کار سیاسی است و نه فرهنگی. کار فرهنگی همانی است که غربیها انجام می دهند و شما دُر سفته اید که چه بهره ای برده اند. همان بهره ای که امروز سرور جهانند و حصر اقتصادیشان شما را ذلیل و بیچاره کرده است. حضرت مگر نمی دانید همان عینکی که شما به چشم می زنید کار غربیهائی است که فرهنگ شان مورد پسند شما نیست؟ تلویزینی که تماشا می کنید، اتومبیلی که سوار می شوید، هواپیمائی که شما را به جای سرکشی به تفریح در استانها می برد و…همه اختراع و ساخته کسان و کشورهائی است که فرهنگشان مورد پذیرش شما و دیگر عمامه برسران نیست! فرهنگ شما یعنی قرآن خواندن و به مهملات آخوند گوش دادن و به آن عمل کردن. این درست باعث جهالت و عقبماندگی از کاروان تمدن جهانی می شود. از شما پرسشی دارم، سر جدت بگو فحشا در ایران هم اکنون چند برابر زمان رژیم گذشته صعود کرده است؟ دستکم ده برابر. پس این حکومت اسلام و فرهنگ و حجاب اسلامی اش چه گلی بر سر این کشور و مردم زده است که شما بیشترش را توصیه می کنید؟
شما تعدادی دانشجوی خود فروش را به نام بسیجی در استخدام دارید و اینها برایتان قرآن و نوحه و شرعیات و روضه و سینه زنی را خوب یاد گرفته اند؛ و در هر جا و به هر حیله و تزویر پاسخگوی شما و اقربای شمایند. اینها هم شهریه نمی دهند و هم حقوق ماهانه دریافت می کنند که در مجالسی که شما هستید بی دعوت ولی با اجازه ی رسمی حاضر شوند و عربده سردهند که: «جانم فدای رهبر» و شما حظ کنید و از ذوق میزان نشئه تان به حد لازم بالا رود. اهمیّت کلام در همان جمله آخر است(به جوانان مؤمن و انقلابی میدان دهید) یعنی حزب الهی ها را وارد دانشگاه کنید…
سپس گفته است:
«آمار داده اند که سرعت پیشرفت علمی ما در دنیا دو رتبه کم شده؛ این بد است؛ با این سرعت پیشرفت خیلی عقبیم. ما را سالهای سال عقب نگه داشته اند/»
بعد بی آگاهی از انقلاب صنعتی و از روی آمارهای غلطی که خدمتش می فرستند، می فرماید: «امریکا 140 سال پیش از ما پیشرفت علمی را شروع کرد» و به این وسیله می خواهد عقب ماندگی کشور را توجیه کند. پیشرفت علمی ایران زیر صفر است و اکنون از منفی شش به منفی هشت رسیده است. پیشرفت علمی یعنی کشف و اختراع جدید؛ وگرنه ساخته های خارج را با ماشین الات همان کشورها تولید کردن، نامش پیشرفت علمی نیست.
چرا ژاپن کشور آسیائی چنین پیشرفت کرد که در شصت و اندی سال پیش با هواپیماهای ساخت خودش بندر پرلهالبر را همراه چندین ناو جنگی امریکا نابود کرد؟ پس چرا آن دشمن مورد نظرتان آنها را که دشمن جنگی امریکا نیز بودند عقب نگه نداشتند؟ و ژاپن از میان خرابه های جنگ دو باره زنده شد؟ چرا چین کمونیست پیشرف علمی اش بر روسیه فزونی گرفت؟
خیر حضرت! درد و زخم جائی دیگر است. درد و زخم ما و شما معتقدان به دین اسلام، اسلام و دین بیابان گردهای 1400 پیش است. یک کشور اسلامی نشان دهید که جایزه نوبل علمی را برده باشد؟ اسلام طبق آیاتش، این دنیا را زشت و کثیف و فانی معرفی می کند و می گوید مرتب عبادت کنید تا حوریان ماه پیکر بهشت موهوم نصیبتان شود. این را من از خود نمی گویم؛ شما خود قرآن را خوانده و می دانید چند آیه در نفی این جهان و خوار شمردن زندگی در آن وجود دارد. چرا دور برویم؛ واقعه مصیبت بار پاریس و کشتاری که چریکهای مسلمان در دیگر مکانها انجام داده و می دهند، همه مطابق دستور صریح قرآن است.
آقای خامنه ی! شما هم فرهنگ قشری و استعماری عرب چهارده قرن پیش را می خواهید در کشور پیاده کنید و هم توقع پیشرفت علمی دارید؟ اینکه نمی شود؛ چون این دو باهم فاصله نجومی دارند!
شما با وجود اینکه نفت را در حداقل اسخراج و بشکه ای 47 دلار می فروشید که تقریباً مساوی هزینه ی استخراج آن است، به شیعیان لبنان، کشور عراق و جنگ یمن کمک مالی و تسلیحاتی می کنید. در حالی که مردم ایران در فقر و گرانی می سوزند و زجر می کشند، تریاک روزانه شما در اختیارتان قرار دارد؛ اما تریاک فروشها را اعدام می کنید.
باش تا صبح دولتت بدمد…
محمد علی مهرآسا