حوادث تروریستی به ایران هم رسید:
تیراندازی در مجلس ایران و قبر خمینی
رسانههای ایران از تیراندازی در داخل ساختمان مجلس شورای اسلامی خبر دادهاند. همچنین خبرهایی از تیراندازی در قبر خمینی منتشر شده است.
منابع خبری از گروگانگیری در مجلس خبر می دهند
خبرگزاری های ایران از گروگانگیری در مجلس خبر می دهد. خبرنگار پارلمانی روزنامه ایران در توییتر خود نوشته است “در پنج دقیقه گذشته صدای تیراندازی و تبادل آتش به شدت افزایش یافته” است.
دومین عامل انتحاری در قبر خمینی کشته شد’
خبرگزاری میزان وابسته به قوه قضائیه می گوید “دومین عامل انتحاری در قبر خمینی که شش نارنجک جنگی همراه خود داشته، حین انجام عملیات با شلیک نیروهای امنیتی به سرش کشته شد”.
خلاصه اخبار:
- دو حمله مسلحانه تقریبا همزمان به مجلس ایران و قبر خمینی انجام شده
- مهاجمان به مجلس به کلاشنیکف و کلت مسلح بودند
- خبرگزاری رسمی ایران میگوید ۵ نفر در مجلس کشته شدهاند
- ایرنا میگوید که مهاجمان به مجلس عدهای را به گروگان گرفتهاند
- در حمله به آرامگاه آیتالله خمینی دست کم یک مهاجم انتحاری و یکی از کارکنان آرامگاه کشته شدهاند
- خبرگزاری صداوسیما میگوید مهاجمان به آرامگاه چهار نفر بودند و حمله خود را با تیراندازی شروع کردند
- یک مهاجم زن که مجروح شده بود بازداشت شده
- مأموران یک جلیقه انتحاری دوم پیدا کردهاند
حمله به مجلس و قبر خمینی
منبع: BBC Persian
4 پاسخ
بالاخره پرچم داعش تو تهران هم بالا رفت. ولی مبادا فکر کنیم این کار امروز و دیروزه. نخیر.
اون زمان که نیروهای اطلاعاتی امنیتی داشتن روی دستگیری و بازجویی آتنا دائمی و اسماعیل عبدی و هنگامه شهدی و الهام رسول باقی و اسماعیل احمدی راغب و گلرخ ابراهیمی و آرش صادقی و سید مهدی موسوی و …. کار میکردن، داعش مشغول برنامه ریزی این عملیات بود.
اون موقع که برادران نظامی انتظامی تو جمعیت میلیونی پاسارگاد دنبال ضدانقلاب و برانداز میگشت، داعش مشغول برنامه ریزی این عملیات بود.
اون موقع که برادران اطلاعاتی تو خیابونا موقع جشن پیروزی انتخابات از مردم عکس و فیلم میگرفتن داعش مشغول برنامه ریزی این عملیات بود.
اون موقع که برادران ارزشی از دیوار سفارت خونه ها و سرکنسول گری ها بالا میرفتن داعش مشغول برنامه ریزی این عملیات بود.
الان من نمیدونم اینا دارن چیکار میکنن و اونا دارن چه برنامه ای رو تدارک میبینن. ولی امیدوارم دیگه شاهد تیکه پاره شدن مردم بیگناه هموطنم نباشم. خیلی دردناکه صب برا درآوردن یه لقمه نون برای شکم زن و بچه بری بیرون، شب نشده خبر بیوه شدن زنتو و یتیم شدن بچتو بهشون بدن.»
البته لطفا به آقای خالو بگویید که بمبارانهای سوریه و عراق و کشتار زنان و دختران و پسران و پیران و جوانان و حتا حیوانات و سگها و خوکان و برادران مسلمان سپاهیان و بسیجیان بدست فرزندان گهنام و لبشرف امام امت احمق را فراموش نکنید اما تا همین جا هم خودش نوبر است.
دوستان سلام. فکر می کنم کگار الف شین و بعد زبرجدی کاری ست درخور توجه و سزاوار ارزش و بقول سعدی مفرح ذات! پس من نیز شاعری کنم و چند بیتی به « القیدالانتریه فی احوالات رهبر عصبیه و رقاصیه و المفعولیه که در محراب به خود ریده را بیفزایم و در خواست کنم که دیگرا بکنند آنچه الفشین کرده است:بنده یاداشت کردم « پاداش و افسون و قمر و ذکر و لوح قدر و قضا شق و شق القمر و… را به این الفصیده اضافه کنم. و از دوستان تقاضا می کنم که خصوصا حالا که سپاه دست به کگشتار خودیها زده و وانمود کرده که اینها داعشی هستند در صورتی که اینان جزو بیداری اسلامی خمینی و خامنه ای و رفسنجانی و روحانیون هستند. ای مردم ایران را برای روحانیون و مداحین اهل بیت و هر ریش داری ناامن کنید اینان نباید جرآت کنند در خیابان ظاهر شوند. یادتان باشد. و حالا برای نگه داشتن تاریخیت این القصیده من همه ی آنچه را کپی کردنی ست در اینجا می آورم و البته اضافات خودم را نیز در آن گنجانده ام.
زبرجدی از تهران ۱۴ خرداد, ۱۳۹۶ at ۴:۱۱ ب.ظ
با سلام من خالد زنجانی پشر عمه ی خاله بابک زنجانی و پسر عموی شوهر دختر آفریده و … هستم قربتی نیز با سید مجمود احودی نژاد دارم و. سرانجام پسر دختر خاله ی خاوری هستم و عموی پس ممد باقر قالیباف آدمکش و صد البته شوهر خواهر آبجی رییسیو… هاکذا… در هر حال دیشب ما در بیت خودمان در سرسبیل مازنداران شب شعر و مشاعره داشتیم و این شعر بسیار پر معنی خانم یا آقای شین الف را خواندیم. و حالا آن دوست ما تکمله ای بر آن شعر نوشته و و برای ما فرستاده امیدوارم که فرزندان گهنام امام نتوانسته باشند المیل او را بیاز کنند که هر دومان گرفتر کفتار خواهیم. اما من بر عکس تکمله نویس ترجیح دادم تا پیش در آمد شین الف را هم بیاوم. و حالا کل شعر. با بخش های تکمله ایش.
الف شین: از ایران. القصیده الانتریه فی احوالات رهبری علویه که در محراب به خود ریده ۲۸ اردیبهشت, ۱۳۹۶ at ۱۱:۵۱ ق.ظ
سلام آقای فرهنگ٬ من به شما قول داده بودم تا این قصیده را براتان بفرستم و اینک می فرستم. آمید من این است که این قصیده را در صفحه نخستتان و به صورت مستقل منتشر کنید. من از آن روز که به شما قول دادم تا کنون در سفر بوده ام و نتوانستم این را براتان بفرستم. چرا که ارسال از کامپیوتر شخصیم خطرناک بود. من از یک اداره ی دولتی در جایی از ایران این قصیده را می فرستم امیدوارم آنرا منتشرش کنید. وقتی فاحشگی و لواط و اعتیاد در ایران فرماندهیش در دست شخص رهبری ست شما نمی توانید این قصیده را خارج از ادب بدانید. رهبری با حکم حکومتی فرمان پوشش لواط را در بیتش داده است. برای او تجاوز به دهها نوجوان اشکالی ندارد و آنها عروسکهای ارضای شهوات شخص رهبری و قاری قرآنی بودند که آن قاری خودش از چهارده سالگی قربانی شهوات رهبری بوده است. جالب است که کلیت روحانیون در این مورد سکوت تایید آمیز کرده اند. بنده شخصا یکی از این قربانیان را که اینک زن و دو فرزند دارد را می شناسم. او چندین بار برای من که استاد… هستم با گریه و زاری گفت که رواج لواط نزد شخص رهبری و تا همین امروز به صورت «مشت و مال» و آمدن ماساژور ادامه دارد. و او خودش بارها مورد تجاوز قرار گرفته است. او پیشبینی می کرد که سرانجام سعید طوسی به هر وسیله کشته شود تا نتواند رازهای بیت رهبری را برملا کند. رازهایی که البته دیگر راز نیستند. از قرار باید سر سعید طوسی پیش از مرگ رهبری برود زیر آب. او یا در تصادف کشته خواهد شد یا ایست قلبیش خواهند داد و یا به سرطانی فوری دچار خواهد گردید. من امیدوارم این قصیده را به طور جداگانه و با عکسی از فریاد اوارد مونچ و یا عکسی که خودتان انتخاب می کنید در صفحه ی نخستتان بگنجانید و برای بالاترین هم بفرستید. امیداست که جوانان ایرانزمین این قصیده را در تلگرام بگذارند. نیچه گفته است که ظنز دیکتاتورها را بیش از یک اسلحه ی مرگبار می آزارد. خواهش می کنم به ترتیب و ترکیب صفحه بندی توجه کنید. خصوصا تیتر با خطی غلیظ نوشته شود و…با سپاس…
الف شین
القصیده الانتریه فی احوالات رهبری علویه که در محراب به خود ریده
این رهبر آزاده ی ایران به خودش رید٬
تنها نه خودش رید به خود رهبر ایران٬
یکپارچه ایران به سر رهبر خود رید٬
رهبر چو نگه کرد در آیینه ی تقلید٬
با مزمزه کردن٬ گه خود را٬
اینبار با غضب بر سخن و عرش خدا رید!٬
با حفظ هویت به سر شخص خدا رید٬
آن رهبر سابق در قبر بخندید ٬
با آن کفن پاک مطهر٬
که مزین ـ به آیات خدا بود٬
از خنده به خود رید٬
آیات خدا بود به عمامه رهبر٬
وقتی که میخندید٬
وقتی که می خندید و به خود رید٬
عمامه اش افتاد درون گه و غلطید٬
عمامه تبرک ـ با بوی خوش گه٬ مالید به پیشانی٬
چون چادری از گه٬
عمامه به سر کرد٬
هم عزم سفر کرد٬
ریشش به ملات گه صد روزه حنا بست!٬
بهر سفر انگلیکن رخت به بر کرد٬
***
در٬ آستانه ی در بود!٬
ازراعیل آمد با نره خری لخت٬
با آلت کلفت٬
آهیخته و زمحت!٬
سید سعید طوسی با نره ی خر جفت٬
***
پنهان نتوان کرد٬
ارضای هوس بود٬
دور و بر آقا خیل خرمکس بود٬
این کار خدا بود!٬
رهبر پا رو وا کرد٬
حاج سعید طوسی با عورت نازش٬
در اونجای رهبر تا دسته به جا کرد٬
هی او جابجا کرد٬ اینجا و اونجا کرد!٬
پایین و بالا کرد٬
تا دسته درون شد٬ گاهی به برون شد٬
هر لحظه درون و گاهی به برون شد٬
دو تا آویزون بود٬ یکی در میون بود٬
شلپ و شلوپ بود٬
آقا در میون بود٬
دستاش رو زمین بود!
***
این رهبر آزاده ی ما نشئه ی عشق است٬
الواط و لواط است٬ مثل آب نبات است٬
مکنده ی آب و مکنده ی ذات است٬
او اصل لواط و٬
معنی فساد است٬
این رفت و شدن ها٬ تلمبه زدن ها٬ با قاری قرآن ٬
صدها نوجوانان٬ با صد کش و قوس است٬
فرمان الهی وحیی ز نزال است٬
انزال و نزول است٬
***
گاهی فاعل ـ گاهی مفعول٬
گاهی عاشق ـ گاهی معشوق٬
گاهی این دست رو زمین و٬ گاهی اون دست رو کمر بود!
اصلا گویی که قمر بود٬
کمرش مثل فنر بود٬
اما این دفعه آخر٬ رهبر مخنث ما٬
ما از خوش هم بی خبر بود٬
اینبار حاج سعید طوسی٬دست و زانوش رو زمین زد٬
هی اون بالا و پایین کرد٬
رهبر مشنگ ما رو٬ روی کمرش سوار کرد٬
ماه تو آسمون نگاه کرد!
***
گاهی که این روی اون بود٬
گاهیم این توی اون بود٬
گاهیم این زیر اون بود!٬
گاه لب و لوچه ی رهبر برا ارضا اویزون بود٬
***
این رهبر آزاده ی ما زیر الاغ بود٬
بیچاره علاغه اون رو٬ کار و بارش کار زار بود٬
تا اون میدید که کسی نیست!٬
گاهی وقتام که کسی بود
گاهیم رو الاغ بود٬
اما در راه خدا بود
با اینیم که چلاق بود٬
اینوهو رهبر خود٬ رهبر ما روی براق بود٬
***
ناگاه بشد رعدی و برقی٬
توی رعد و برق تاپاله زدی٬
تا – پاله ی زدی
این نور خدا بود٬
حاج محمود ما بود٬
احمدی نژاد بود٬
***
آحمدی نژاد امد از شمر بدترتر٬
یک بمب گهی انداخت اندر ره رهبر٬
قهرمان نرمش ٬ با آن کمر ناز!
آن فنر اعجاز٬
رهبر جا خالی داد!٬
چپیه یش رو علم کرد!
انگشت بزرگش رو اون مثل علم کرد٬
برا ترسوند مردم اونو هی توی دهن کرد!
هی لیس و والیس زد٬
هی عره و تیز کرد!
چون رهبر آزاده ی ما روی براق بود٬
هر چند که الاغ بود٬
چون رهبر خود٬ رهبر ما روی الاغ بود!٬
الاغی رو الاغ بود!٬
می گفت که براقه! گراز بود٬
آما چه گرازی!٬
نره خر داغ بود!٬
هم بین گراز و نره خر داغ بود!
با عشوه و ناز بود…٬
گاهی گراز روی رهبر٬ گاهیم زیر گراز بود٬
***
آن بمب بیفتاد به محراب تجلی٬
آنگاه بترکید٬
آیات خدا ریخت درون ره رهبر
رهبر چو بلیزید٬
یا اینکه بلغزید ٬
تا دسته بلیسید!٬
نا گاه بگوزید٬
آن رهبر سابق قاه قاه بخندید
وز خند به خودرید
دریا؟ چه بگویم٬
گهستان الا بود
بحری زه گه ناب٬
رهبر شده بی تاب٬
قواص خدا بود!٬
***
رهبر ز جا برخواست٬
پاداش دگر بود٬افسون کمر بود٬
در راه جماران٬
در کوه و کمر بود٬
همراه مریدان٬ لوحی به زمین خورد٬
رعدی به هوا جست٬
لوحی ز قضا و قدر افتاد تو جاده٬
تو جاده ی رهبری
چون روز قیامت٬
قد قامت رهبر٬
ک…ری ز قضا و قدر معجزه بر خواست٬
چون روز قیامت!
قد قامت رهبر٬ شق بو٬ شق القمر عشق!
این پیر از این ک…یر غذا خورد٬!
این پیر بلافاصله بر لوح قدر رید٬
قبراق دوباره در راه سفر شد٬
بهر سفر حج در راه خدا بود٬
تنگی بگرفتش٬
هرچند گشاد بود!
رهبر سر پا شد٬
با یاد خدا شد٬
رهبر چو بریدند٬
آن سیل کفن پوشان از راه رسیدند٬
اول بو کشیدند٬
آنگاه چشیدند٬
با انگشت دشنام! در گه به خزیدند٬
آنگاه لیسیدند٬
اسپرم دو صد جاسوس٬ را٬ کشف نمودند٬
این فیض عظیما را٬
این فاز به فوزآ را با یطعه الله٬ چون سرمه تربت بر چشم کشیدند!
اکمل شده این دین٬ ملیون ذکر کین٬
با دشمن ملعون٬
در مقعد رهبر!
امت شده واحد با کل مریدن٬
***
آن صاحب این عصر ناگه شده بیدار!٬
آن رهبر غائب گردید مهیا!٬
بهر سفر خاک٬ اماده ز افلاک
لاهوتی بی غش ٬ با عشوه ی مهموش٬
او آمده با کش
شمشیر برنده در دست درنده٬
گرگان خونآشام٬ دندونای خونی٬
با نره خری داغ٬
با آن ذکر شق
با فتنه ی اکبر
با سید مظلوم
با عامی مغبون
با سپاه غارت
با بسیج قاتل
این دنیای بیداد٬
!! گشته پر فریاد از ظلم تو: اسلام
از ظلم تو: اسلام!!٬
فریاد و دو صد داد
فریاد! و فریاد!!٬
***
آی خدای واحد!٬
اینک تو نگا کن
این مردم ایران٬ گردیده مهیا
با زیسیتنی نو!٬
الگوی نوینی انداخته در راه
هم بی توی ظالم٬ هم بی اوی خناس٬
بی رهبر لووواط!
بدون ولایت
هم با من و با او
با این من دیگر با آن اوی دیگر!٬
در راه نوینی٬
چون سیل خروشان
ماییم در ایران!٬
ماییم در ایران!
و سرانجام من این شعر را برای دوستانم فرستادم٬ شما برای دوستان و خوشانتان بفرستید. اگر کسی صدای دکمه خوبی دارد٬ خوب است که این شعر را بخواند و بگذاردش در یوویتیوپ. در ضمن باید هر کس ذوقی دارد این شعر را تکمیل کند. و اگر کسی خواند یک سی دی هم برا بیت رهبری و بیوت روحانیون معازم غرب بفرستد.
بنده دیگر عرضی ندارم. به امید امتداد این القصیده. که پیشنهاد بسیار خوبی ست. شاید اصغر آقا هم بتوانند در این امتداد رسانی شرکت کنند.
این دورغ محض است. بسیجیان و سپاهیان یک تار موی پیدای زنان را در خیابان با خمپاره می زنند. حالا کسانی بتوانند در مجلس نفوذ کنند و گروگان بگیرند. پس چرا لاریجانی جانی را نکشتند و یک بدبخت بیچاره ای را کشتند؟ چرا قبر خمینی را منفجر نکردند؟ این برای این است تا نشان دهند که داعش و داعشیعه یکی نیستند! این ماجرا را سپاه مهندسی کرده بود و ماجرای ویدیو هم را داعش میداند قلابی بود و هم رژیم. یعنی هم رژیم با داعش بازی کرد و هم داعش با رژیم. خبر رسانی کنید.
salam aghaie Farhang GHsemi,
vaghean az site shoma lezat bordam. In Alghasideh vaghean shahkare. baiad ba abe tala neveshteh besheh. Agha ina oejoobeh hastand. az in behtar nemisheh harfe dele mardom ro zad.
be rasti dorood bar hamehie shaeerani keh dar takmile in sheer komak kardehand. Man albateh zoghi nadaram ama in vaghean iek honar ast. salam bar honar va honarmand.
man az hendoostan minevisam.
rafii