ادبیات و فرهنگ فارسی همواره تابع رویدادهای سیاسی و اجتماعی دوره خود بوده است و از تغییرات و تحولات مهم سیاسی و اجتماعی تأثیر می پذیرفته است . ادبیات طنز و انتقادی هم که از جلوه های ادبیات فارسی محسوب میشده ؛ محصول دوره هایی بوده است که امکان جدیت و صراحت گوئی از مردم و جامعه سلب میشده است .
یعنی در مواردی که نویسندگان ؛ شاعران و اقشار فرهیخته جامعه امکان بیان صریح و جدی ظلم و بی عدالتیهایِ نظامهای سیاسی و اجتماعی دوره خود را نداشته اند ؛ با طنز و هزل و کنایه گوئی به میدان آمده و مقاصد خود را بیان میکرده اند . بطوریکه میتوان گفت ؛ طنز و هزل و در لفافه گویی در ادبیات فارسی ؛ مستقل از ارزش ادبی و هنری و یا آلودگی و ابتذال آن ؛ همواره بخشی از فرهنگ عامه جامعه را به نمایش گذارده است . بقول ” حکیم شفائی اصفهانی ” شاعر عصر صفویه :
دستانش به انتقام دگر ؛ چون نمیرسد شاعر به تیغ زبان ؛ میبرد پناه
بخصوص در دوره ها و مواقعی که مردم با شکست ؛ یأس و ناکامی روبرو بوده و ناتوان از رویاروئی علنی و مقابله با شدائد سیاسی و اجتماعی و همچنین در زمانی که جنبش اعتراضی برای یاری رساندن به مردم و مقابله با اجحافات و ستمگریها وجود نداشته و یا ضعیف بوده است ؛ مردم برای ارضای حس انتقام و بیان مخالفت با جور و ستمِ حاکم به طنز و هزل رو می آورده اند . و ضمن تخلیه روانی خود ؛ اعتراض خود را به نارسائیهای اجتماعی و سیاسی نشان میداده اند .
بنابراین طنز و هزل گوئی از جلوه های مهم ادبیات ــ معروف به ادبیات انتقادی ــ است و ابزار کلامی برای مسخره کردن زمامداران و مقامات نا لایق حکومت ها و بیان معایب سیاسی و اجتماعی بودهِ که برای گریز از صریح گوئی به آن صورت بیان میشده است . یعنی طنز نوعی از ادبیات است که در ورای ظاهر شوخی و غیر جدی بودن آن ؛ در برگیرنده درس هایی از اخلاق و پند و اندرز و یا نشان دادن مشکلات و نارسائی های اجتماعی هر دوره با ایما و اشاره است .
این نوع ادبیات حدودا” از قرن ششم هجری به بعد در ایران رواج یافت و در قرن هشتم اوج گرفت و در حالیکه شاعر بلند مرتبه ایران حافظ با غزلیات خود با طنزی تلخ و منطقیِ جسورانه پرده از ریاکاری و سالوس دین فروشان عصر خود بر میداشت ؛ عبید زاکانی با اشعار و طنزهای سیاسی ظلم حاکمان و ریاکاری دینی را بر ملا نموده و عمق فسادی که بعد از حمله مغول جامعه ایران را بلحاظ فرهنگی فراگرفته بود ؛ مورد انتقادهای تند و شجاعانه خود قرار میداد .
بنابراین طنز و جلوه ها گوناگون آن به نوعی از ادبیات اطلاق میشود که زشتیها و رفتار نامطلوب انسانها ؛ فسادهای سیاسی و اجتماعی حاکمین و مردم و حتی تفکرات فلسفی را به شیوه ای خنده دار به چالش میکشد و در حالی که بظاهر میخنداند ؛ در باطن واقعیت تلخی ازمعایب اجتماعی و مظالم و مفاسد صاحبان قدرت را بیان میکند . هدف از اینکار هم آن است که انسانها و جامعه را به تفکر و اعتراض علیه آن کجی ها و ناراستیها بر انگیزاند و بدین ترتیب ادبیات طنز ؛ به سلاحی برای کسب آزادی و ابزاری برای بیان واقعیات آجتماعی تبدیل میگردد .
در عصر مشروطیت شکل جدیدی از ادبیات انتقادی پا بعرصه گذاشت و شاعران و نویسندگان طنز پرداز ؛ با طنز و هجوی تکامل یافته ؛ راستین و واقع گرا به افشای ظلمها و ستمهای حاکمین قاجار و بیان دردهای اجتماعی می پرداختند .
در این دوره قسمت اعظم ادبیات طنز و هجو ؛ در خدمت ترویج اهداف و منافع ملی و مردمی ــ اهداف و منافعی که مشروطه خواهان بدنبال تحقق آن بودند ــ بکار میرفت . طنزی که ضمن بیان نارسائیهای اجتماعی و مظالم و ستمگریهای حاکمان و وابستگان در بار قاجار بیشتر از گذشته ؛ چارچوبهای نزاکت بیانی و عفت کلام را رعایت میکرد .
هجو سرایان و طنز پردازان این دوره مانند دیگر نویسندگان و شاعران ؛ عمدتا” مخالف استبداد شاهان قاجار و از طرفدار مشروطه و آزادیخواهان بودند که از آن جمله میتوان به ” سید اشرف الدین قزوینی ” معروف به ” نسیم شمال “ و یا ” استاد علی اکبر دهخدا “ خالق اثر ” چرند و پرند ” و بانو ” بی بی خانم “ صاحب کتاب ” معایب الرجال ” از زنان طرفدار مشروطه ؛ اشاره کرد .
من معتقدم ؛ ” جوک گویی ” هم مستقل از ارزش ادبی و یا هنری آن و حتی مستقل از آلودگی و ابتذال آن بخشی از فرهنگ عمومی جامعه است که از فرهنگ و ادبیات دوره خود تأثیر پذیرفته است ؛ در این مقاله سعی میکنم در این باره ؛ توضیحات مختصری بدهم .
جوک جلوه ای از باورهای اجتماعی :
چو حق تلخ است ؛ با شیر زبانی حکایت سر کنم ؛ آنسان که دانی
امروزه وقت زیادی از زندگی مردم و بخصوص جوانان صرف رد و بدل کردن جوک های مختلف از طریق نرم افزارهای فضای مجازی میگردد . جنبه مثبت این جوکها به سخره گرفتن اتوریته مقامات و ارگانهای رژیم ؛ بیان فساد و ناهنجاریهای اجتماعی و بشکلی آگاهی بخشی در باره نارسائیهای اجتماعی و … است که علاوه بر آن ؛ باعث التیام روحی فرد و جامعه و بخصوص سوژه های تحت ظلم و بی عدالتی میشود .
بنابراین جوک گوئی میتواند چون ابزاری مبارزاتی ؛ در دست پائین دستان جامعه عمل کند و با رواج و گشترش جوکهایی با مضامین سیاسی ؛ به اعتراضات سیاسی و اجتماعی در جامعه دامن بزند و این کارکردی مثبت است . اما کش دادن بی مرز جوکها و استفاده از متن های مبتذل و توهین آمیز نسبت به اقلیتها ؛ فرهنگ ها و ارزشهای دیگر افراد جامعه ؛ علاوه بر آثار سوء سیاسی و اجتماعی ؛ بعضا” روی جمعیت قربانی تأثیر منفی گذاشته و به جای مرهم گذاری بر دردهای آنان ؛ باعث جریحه دار شدن احساسات آنها میگردد ؛ یعنی کارکردی منفی و زیانبار .
جوک گفتن جلوه ای از ادبیات انتقادی است و در صورتی که افراد سازنده و گوینده آن دارای آرمان اجتماعی و سیاسی باشند ؛ میتوانند از آن در راه بیداری مردم و اعتلای مبارزه اشان علیه رژیم استفاده نمایند و همچنین میتوانند با آن به مردم در سختی های مبارزه و اعتراض ها ؛ شادی ؛ نشاط و انگیزه بدهند . در این صورت طنز و جوک گویی به عنوان ابزاری مفید و لازم برای مبارزه با پلیدیها و نا بسامانیهای اجتماعی و همچنین شناساندن دردها و مشخص کردن اهداف مبارزاتی و ….. مؤثر خواهد بود .
در شرایط دیکتاتوری و خفقان که امکان صراحت و رک گویی وجود ندارد و ” هر زبان سرخی سر سبزش را بر باد میدهد “ ؛ می توان در قالب طنز و جوک گویی صریح ترین و گزنده ترین انتقاد ها و معایب سیاسی و اجتماعی را به جامعه عرضه نمود و ضمن ایجاد انبساط اجتماعی ؛ مردم را با نارسائی های سیاسی و اجتماعی آشنا نمود .
مگر نه این است که خنده و شادیِ مردم ؛ در رژیمهای شادی کش و رژیمهای ماتم و عزا ؛ می تواند از سلاحهای کسب آزادی باشد . خنده و شادی ؛ از سختی و دشواری راه مبارزه میکاهد و انسان را از ترسِ مقدسات نفس گیر و محدودیت های استبداد دینی و قدرت غالبی که بر ذهن نقش بسته است ؛ میرهاند . و مگر نه این است که خنده و شادی دقیقا” در مقابل لحن سرکوبگر و آمرانه و رعب آفرین و چهرهای عبوس و ترسناک سرکوبگران قرار دارد .
وقتی مردمی توانائی صراحت گویی و رویاروئی مستقیم با صاحبان قدرت و ثروت را نداشته باشد ؛ با پخش و انتشار جوک به تحقیر و مسخره کردن سران و کارگزاران نظام حاکم میپردازند . با رد و بدل شدن این جوکها در میان مردم ؛ علاوه بر آگاه شدن آنها نسبت به معایب و نارسائیها ؛ در تخلیه روانی و رسیدن جامعه به تعادل و آرامش نیز کمک میشود .
یعنی در حالیکه ” جوک ” نوعی واکنش و پرخاش اجتماعی علیه ظلم و بی عدالتی ؛ علیه ستمکاری و سرکوب ؛ علیه بی اخلاقی و … است و نیشِ طنز آن علیه بانیان ظلم و جور است ؛ به تلطیف جامعه و نشاطِ فضایِ مبارزاتی نیز کمک میکند . بنابراین جوک و شوخی هائی که به تحقیر و مسخره کردن مقامات نظام و نهادهای سرکوب و …. می پردازد ؛ جلوه ای از باورهای اجتماعی است که عدم مشروعیت رژیم را گواهی میدهند .
در جریان قیام اعتراضی مردم در سال 88 و بدنبال اعتلای فرهنگی جامعه و کسب آگاهیهای سیاسی ناشی از آن قیام ؛ نگاه مردم و جوانان به طنز و جوک گوئی هم عوض شد و بعد از آن ؛ اکثر جک هایی که میان مردم و بخصوص جوانان رد و بدل میشود مملو از تمسخر و تحقیر آخوندها ؛ سران و مقامات نظام و یا نهادها و نمادهای حکومتی میباشد . منظورم این نیست که دیگر از جوکهای منفی گذشته خبری نیست بلکه وجه غالب ؛ جوکهای سیاسی و اعتراضی میباشد .
یعنی مردم بعد از قیام 88 و بعد از عیان شدن ِ ماهیت فاسد و سرکوبگر و خونریز رژیم ــ در جریان سرکوب وحشیانه و بیرحمانه قیام مردم ــ ؛ بدون ملاحضه کاری و بدون پروا از عواقب اقدامات خود ؛ جوک گویی را وارد عرصه سیاسی کشور نمودند .
با این نگاه ؛ شاید بتوان قضاوت و نگاه مثبت و خوش بینانه تری در مورد جوکهای امروزی ــ بعد از قیام 88 ــ و از جمله جوکهای که در باره اقوام و ملیتها گفته میشود ؛ داشت . مثلا” خوش باورانه گفت ؛ جوک هایی که با ” یه لره “ و یا ” یه ترکه “ شروع میشود دیگر تنها برای پای بندی به ساختار قدیم جوک گویی ؛ باین صورت گفته میشود و قصد تحقیر و تمسخر اقوام و فرهنگِ آنها را ندارد . یعنی هدف سازندگان و یا گویندگان این نوع جوکهاِ باین صورت ؛ صرفا” رعایت قالب بیانی و نوشتاری قدیمِ جوک و طنر میباشد و نه مسخره کردن قومیت های کرد ؛ لر و ….. .
مثلا” در این جوک ” لره به خدا گفت من که از تو راضی نیستم ؛ تو از من راضی باش تا رومون تو روی هم وا نشه ” این جوک بهیچوجه با هدف توهین و تمسخر قوم لر و یا فرهنگ آن گفته نشده بلکه اوضاع نابسامان اجتماعی و اقتصادی در حاکمیت رژیم ــ رژیمی که خود را به اسلام و خدا منتسب میکند ــ را ؛ با زبان طنز و جوک مورد حمله قرار داده است .
و یا جوک ” به لره گفتم مدرک داری میخوای تو انتخابات شرکت کنی ؟ گفت خراب کردن مملکت مگه مدرک میخواد ؟! “ باز هم ناکار آمدی و نا توانی مقامات حکومتی و معیارهای انتخاباتی رژیم مورد هدف قرار گرفته و نه توهین و مسخره کردن قوم لر . چرا که اگر بجای ” یه لر ” هر قوم و ملیتی و یا ” یک نفر “ گذاشته شود در معنی و مفهوم جوک تغییری ایجاد نمی شود . بنابراین در اینگونه جوکها همچنانکه دیده میشود ؛ با رعایت قالب جک گویی قدیم ؛ ناکار آمدی مقامات و نابسامانیهای سیاسی و اجتماعی ناشی از حاکمیت این رژیم به تمسخر کشیده شده است .
اما علیرغم آن ؛ متأسفانه هنوز هم با اشاعه بعضی جوک ها مواجه ایم که فرهنگ ؛ ارزشها و رفتار ملیتها و یا باورهای اخلاقی اقوام مختلف ایران در شهر های مختلف ؛ مورد تحقیر و تمسخر گرفته میشوند و یا جوک های جنسی که در آنها سکسوالیته زنان مورد تمسخر و توهین قرار میگیرد و از انحطاط اندیشه های منحط مردسالارانه گویندگان آنها حکایت دارد ؛ کم نیستند .
جوک هائی که در باره ملیت ها ــ ترک ؛ کرد ؛ لر ؛ عرب ؛ رشتی و اصفهانی و …. ــ ساخته و فرهنگ و ارزشهای آنها به سخره گرفته میشود و یا حس ناکار آمدی وبی ارزشی هموطنان مان را القاء میکند ؛ علاوه بر آثار مخرب و زیانبار روحی و روانی آنها بر هموطنان کرد ؛ لر و …. ؛ همبستگی و همگرایی ملی ما ــ که بشدت هم مورد نیاز است ــ را ؛ بخطر میاندازد و باعث تفرقه و جدائی و بی تفاوتی نسبت به سرنوشت همدیگر در میان ایرانیان میشود . امری که رژیم برای ادامه سلطه جابرانه اش بدان نیازمند است و از ترویج و گسترش این نوع جوکها ؛ استقبال میکند .
ترویج این نوع جوکها علاوه بر اینکه ؛ باورها و همبستگی ملی ما را تضعیف میکند ؛ باعث میشود الگوهای رفتاری ما و فرزندان مان نیز تغییر کند و نسلهای بعدی ما تحت تأثیر آنها بتدریج و ناخودآگاه عرق ملی ؛ وطن دوستی ؛ نوع دوستی و توجه به دیگران را از دست بدهند . و گر نه کدام ایرانی با شرف و میهن پرستی پیدا میشود که قدر تلاشها و مبارزات دلیرانه اقوام مختلف ایرانی ؛ در راه اعتلا و سربلندی کشورمان را از یاد برده باشد و یا آن را انکار نماید .
در آخر اما ؛ از دلایل رواج جوکهای توهین آمیز و مبتذل در باره دیگران ؛ علی الخصوص جوکهای مربوط باقوام و ملیتها ؛ نبود فرهنگ احترام و بردباری نسبت به دیگران میباشد . این فرهنگ اکنون در اثر حاکمیت طولانی استبداد در دو رژیم شاه و آخوندها بشدت آسیب دیده است .
در آینده اما با سرنگونی این رژیم و ایجاد حاکمیتی ملی و مردمی و با رواج و توسعه فرهنگِ ملی ؛ از تعارضات درونی و نابسامانی های اخلاقی کاسته خواهد شد و جامعه ایران بسوی دوستی ؛ تفاهم و یگانگی پیش خواهد رفت .
15.12.2015 ( 24 آذر 1394 )