١ _ جنگ خونین، فوق قساوت و فوق بی رحمانهای که در جریان است، جنگی است برای تقسیم مجدد خاورمیانه. جنگی است جهانی، توسعه طلبانه و امپریالیستی. در عین حال جنگی که محصول بیش از یکصدسال تسلط قدرت های جهانی بر خاورمیانه است.
٢_ این جنگ هم تمام بحران های صد سال اخیر را در خود دارد و هم یکی از پیامدهای بحران عمیق اخیر سرمایهداری جهانی است که علی رغم فروکش ظاهری و مقطعی آن، کماکان جامعه جهانی را با انباشت بی سابقه سرمایه از یک سو و فقر و نابرابری و مصائب عظیم و جنگ و آوارگی و مهاجرت روبرو ساخته است. جنگ مانند همیشه هم باید بن بست ناشی از یکی از عظیم ترین بحران های نظام سرمایهداری را اگرچه با جنگی کور و نامعلوم “بگشاید” و هم مانع تعمیق و گسترش خیزش ها و انقلابات تودهای گردد.
٣_ جنگ کنونی در بحرانی ترین و استراتژیک ترین نقطه جهان، نشانی از آغاز پایان پساشوروی و آغاز پایان دوران تک قطبی است که خود ناشی از فروپاشی تسلط نظام دو قطبی و نیم قرن کشمکش جهانی بود. میدان داری امریکا پس از فروپاشی شوروی بسر آمده است و اروپائیان بارها گوشزد کردهاند که امریکا دیگر رهبر جهان نیست که تنها یکی از قدرت های بزرگ است. هنگامی که کیسینجر می گوید: “کسانی که صدای طبل جنگ را نمی شنوند ناشنوا هستند” در واقع دارد برای امریکا استرتژی نوینی عرضه می کند. روسیهی زخمی، برخواسته است و چین بازارها را یکی پس از دیگری درمی نوردد اگرچه هنوز مدعی جدی سیاست و رهبری جهان نباشد.
۴_ جنگ خاورمیانه پس از آن چه “بهار عربی” نام گرفت، رسالت خفهکردن و خشکاندن و زدودن انقلابات خاورمیانه و به ویژه کشورهای عربی را دارد که تا کنون هدفش را با دقت نشانه کرده است. جنگ خاورمیانه به تودههای مردم ستمدیدهای که دیر هنگام به پاخواسته بودند، تحمیل کرده است که نه تنها سودای رسیدن به زندگی بهتری را از سر بدر کنند که آرزوی بازگشت به وضعیت سابق نیز برایشان دست نیافتنی جلوه کند. زیستن مجدد تحت حاکمیت مخوف ترین دیکتاتوری ها در سایه جنایات دهشتناک سال های اخیر به آرزو تبدیل شده است.
۵_ جنگ خاورمیانه پس از “بهار عربی” این پیام نه چندان نهفته را به تودههای مردم از سوی قدرت های بزرگ جهانی دارد که: یا نظم ایجاد شده ما و حکومت هم پیمانان ما را می پذیرید یا داعش و بوکو حرام و جبهه نصرت از آستین بیرون زده می شوند. به تب راضی نیستید، مرگ در انتظارتان است. به بد تن دهید که بدتر در راه است.
۶ _ جنگ خاورمیانه اما تنها اهداف خاورمیانهای و دست یافتن به منافع منطقهای را تعقیب نمی کند. همهی تضادهای دنیای موجود و بازیگران قدرتمند جهانی، کشاکش خود را به این منطقه کشاندهاند. پس از جنگی که در اوکراین عنقریب می نمود و پس از محو ناگهانی هر خبر و گزارشی از اوکراین و مسئله سقوط هواپیما از روی صفحه تلویزیونها و صفحات نخست روزنامهها و برجستگی سوریه نشان از عدم توافق به ویژه امریکا و اروپا در جنگ ناتمام اوکراین دارد. تمایل کشاندن جنگ اوکراین به اروپا از سوی امریکا با سد فوری و محکم اروپا، دست روسیه را در اقتدار و سرسختی در سوریه بازگذاشت.
٧_ بازیگران منطقهای خاورمیانه به ویژه پس از “بهار عربی” و بحران نفت و اقتصاد جهانی نیاز به بازنگری دارند. تلاش بسیار پرحوصله کشورهای پنج به اضافه یک در ماراتن هستهای با جمهوری اسلامی را اساسا باید در چیدن مجدد بازیگران منطقهای و جایگاه و ایجاد توازن میان آنان تعریف کرد. پس از ١٠٠ سال زمزمه تغییر مرزهای خاورمیانه به گوش می رسد.
٨_ آنچه که خاورمیانه با یکصد سال قبل و دوران پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی متمایز می کند، نقش و جایگاه قدرت های منطقهای است که دیگر به سهولت قرارداد سایکس پیکو جابجا نمی شوند و راضی نمی گردند. غارتگری گذشته دیگر ممکن نیست، قدرت های نوظهور منطقهای سهم و “اعتبار” فزونتری می خواهند.
٩_ جنگ خاورمیانه (اگر نه در شکل و صف بندی کنونی) پایانی نخواهد داشت. در این ١٠٠ سال خاورمیانه همواره بحرانی ترین و پرمصرف ترین تسلیحات و بیشترین سال های جنگ را به خود اختصاص داده است. خاورمیانه بیش از دو دهه است به آزمایشگاه و سنجش دقت نابودکنندهترین سلاح های مدرن تبدیل شده است. این بحران و جنگ ها بیش از هر گوشه دیگری از جهان تابع کشمکش های جهانی است. هیچک از قدرت های جهانی قدرت تسلط بی چون و چرا را بر خاورمیانه ندارند. کدامیک در کشمکش های منطقهای بیشترین سهم را به خود اختصاص می دهد، میدان رقابتی است که باید هستی صدها میلیون از ساکن آنان بهایش را بپردازند. دست به دست شدن کشورهای منطقه میان قدرت های جهانی سناریویی است که پایانی بر آن متصور نیست.
١٠_ جنگ سال های اخیر سیمای خاورمیانه را مثله کرده است، از بطن چنین جنگ و دیوانگی هیچ کس را یارای نشان دادن آینده امیدبخشی نیست.
جنگ خاورمیانه
آغاز آزادسازی موصل
۱ _ پایان داعش نزدیک است. اما پایان به تاخت و تاز انداختن چنین دستجاتی که یکی ددمنشانهتر و “مومن” تر از سلف قبلی اش ظهور می کند، نیست.
۲_ جمهوری اسلامی، حماس، القاعده، انصار اسلام، جبهه نصرت و داعش و… سیاههای از دستجاتی است که باید خاورمیانه را همچنان ناآرام و ناامن کنند.
۳_ هنوز از درهم شکستن داعش راهی دشواری مانده است که بسیاری از صحنهگردانان کنونی خاورمیانه از نوعی دیگر از داعش و با نام دیگری سخن می گویند.
۴_ هنوز آزادسازی موصل شروع نشده بود همهی صحنهگردانان منطقهای از سهم آتی خود در دوران پس از آزادسازی خط و نشان می کشند.
۵_” “قهرمانان” کنونی نبرد علیه داعش و آنانکه اشک تمساح برای مصائب خاورمیانه می ریزند، اگر کنار بروند و به حضور صد ساله خود توام با جنگ و مسابقه تسلیحاتی و کشتارها و جنگ های طولانی مدت و مهاجرت های دردناک پایان دهند و خاورمیانه را به حال خود بگذارند، کمک شایانی به آغاز پایان جنگ و خون ریزی خواهند کرد.
۶_ صد سال اخیر اگر زندگی آحاد انسانی همواره در تباهی و جنگ و زیر چکمه دیکتاتوری های مورد حمایت مدافعان “حقوق بشر” قرار داشتهاند، صدور نفت و غارت سرمایه و منابع انرژی خللی ندیده است.
۷_ جنگ و حضور پیشمرگ در این میان از جنس دیگری است. جنگاوران این نیرو و نبردشان از نبردهای دهها ساله این نیرو در بخش های مختلف کردستان برای رهایی و آزادی و پایان دادن به ستمگری و اشغالگری و تسلط حاکمیت های نظامی جدا نیست و در تداوم آن است.
۸ _ اما نبرد و حضور پیشمرگ در موصل نمی تواند یک تنه و بدون در نظرگرفتن جبههبندی و ائتلاف ها و آینده آرایش و موقعیت صف بندی های منطقهای نباشد. آن چه این نیرو را همواره محبوب و مورد پشتیبانی همهی آزادیخواهان خواهد کرد، همانا ماهیت رهایبخش و جنگیدن برای آزادی است.
۹_ جمهوری اسلامی که اصرار زیادی برای هزینهدان در جنگ آزادسازی موصل ندارد، تمهیدات نه چندان پوشیده و بسیار جنایی برای فردای آزادسازی موصل در پیش گرفته است. جمهوری اسلامی از پس از موصل همان تاکتیک پس از صدام را تعقیب می کند و آن دورافکندن جنگ و بحران از مرزهای خود و اعمال قدرقدتی در داخل است.
۱٠_ موصل را داعش واگذار خواهد کرد اما جنگ خاورمیانه و رویای دورافکندن جنگ و مسابقه تسلیحاتی و لاجرم تداوم مصائب دردناک بشری نشانی از فروکش ندارد.