بحث آزاد
اندیشکده آگاهی و شناخت
و
حزب جمهوریخواه سوسیال دموکرات و لائیک ایران – همسازی ملی جمهوری خواهان دموکرات و لائیک
از شما دعوت می کند در جلسه سخنرانی و بحث آزاد جمعه ها مشارکت کنید.
ورود برای همه آزاد است
زمان: جمعه ۲۵ فروردین ۱۴۰۲ خورشیدی، برابر با ۱۴ آوریل ۲۰۲۳
از ساعت ۲۱۰۰ تا ساعت ۲۳۳۰ دقیقه به وقت ایران
برابر با ساعت ۱۹۳۰ تا ساعت ۲۲۰۰ دقیقه به وقت اروپای مرکزی
موضوع : “ارزیابی عملکرد جمهوریخواهان در انقلاب زن زندگی آزادی”
سخنرانان : زری شمس: از حزب جمهوری خواه سوسیال دموکرات و لائیک ایران، نویسنده، حافظ شناس؛ علی صدارت: پزشک کنشگر و نظریه پرداز سیاسی؛ سعید جعفری: از حزب جمهوری خواه سوسیال دموکرات و لائیک ایران، کنشگر رسانهای و روزنامهنگار؛ حسن نایب هاشم: پزشک، کنشگر حقوق بشری و سیاسی، مشاوره حزب جمهوری خواه حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران؛
محل : تالار زوم همسازی ملی جمهوریخواهان
لینک ورودی :
https://us02web.zoom.us/j/
کد ورودی به جلسه : ۸۵۳۸۵۵۹۱۷۴۶ و ID شرکت کننده : ۴۷۴۸۳۳
آدرس سایت های رسمی : https://www.andishkade.net
2 پاسخ
آمیدوارم این سخن مرا در این اتاق فکرتان بخوانید و در نظر آورید. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم در اثر اشتباهات متقابل امروز جامعه ای بسیار پیچیده داریم. اما با همه ی پیچیدگی دو قطب مهم داریم که یکی مشروطه خو.اه است و دیگری جمهوریخواه. من بخشی از این نوشته را در مورد قتل تدریجی عماد افروغ نوشتم که در اینجا نیز بازتاب میدهم. نظرم این است که واقعا شماها که در خارج هستید عوض همبستگی و عوض امروزین بودن هی به اختلافات دامن میزنید. ما که در ایران هستیم به این نتیجه رسیده ایم هم شاه و هم چپی ها و راستی ها و ملی ها بسیار اشتباه کردند، در ۲۸ مرداد همه با هم اشتباه کردند. هم شاه و هم مصدق عوض انعطاف سر سختی به خرج دادند. در سیاست نباید سرسخت بود باید انعطاف داشت. انعطاف یعنی مقاومت و خرد ورزی و دانستن کوتاه آمدن بر ای تخریب نکردن کل ماجرا. در مورد انعطاف هم مصدق و هم شاه بر ایران زیان وارد کردند. از پس آن در اثر عدم انعطاف و جسبیدن به ۲۸ مرداد و انتقام از شاه و همدستی چپ و ملی و مذهبی دست بدست هم دادند و شاپور بختیار را شکست دادند. آنها خواستند از ۲۸ مرداد انتقام بگیرند اما آنها از کل ایران و حتا از خودشان هم انتقام گرفتند. و حالا عماد افروغ را سرطانش دادند. در حکومت اسلام ضد بشر هر کس با آنها نباشد باید به نوعی از میان برود! یا مثل روح الله زم کشته میشود یا مثل حمیدرضا رهنورد و…یا مثل هر رقیبی و مزاحمی و یا جنایتکاری مثل رفسنجانی و …رستم قاسمی یا حتا آخوندی مثل طاللقانی و شریعتمداری و…اما چقدردردناک است که این کسانیکه خودشان را رهبران جنبش سبز و سپید و سرخ و شروخورشید و زن زندگی آزادی میدانند و نمیتوانند همه ی اینها را با هم جمع کنند و نوع حکومت را به رفراندوم بسپارند. امروز آنچه در ایران اکثریت قاطع را نمی ترساند و میتواند به خیابان آورد داشتن این ایده ی سیاسی ست:
تمامیت ارضی ایران،
حکومت مرکزی،
پرچم شیروخورشید،
دموکراسی،
آزادی،
لائیسیته و سکولاریته
احترام به اقوام و رفع تبعیض و دادخواهی برای تک تک مردم ایران است. تقسیم
قدرت و ثروت است. برای همین باید بی وقفه صادقانه و درستکارانه، طرح داد،
نوشت، در خیابان بود، نباید گذاشت دوباره تنور انتخابات قلابی را داغ کنند!
اینک کسانی دارند خودشان را برای اینکار گرم میکنند!
من از جمهوریخواهان چپ و راست و از مشروطه خواهان چپ و راست درخواست میکنم تا اولا دست از کوفتن همدیگر بردارند. دیگر اینکه ادبیاتشان را تغییر دهند، نزاکت را در نوشتن و در گفتن رعایت کنند. یک ائتلاف واقعی ایجاد کنند و آتشی نو در دلها بیندازند.
من به عنوان یک جمهوری خواه لائیک و سکولار به آنچه نوشتم باور دارم اما به این نیز باور دارم که توهین ها و تحقیر های متقابل چپها و راستها و مشروطه خواهان و سلطنت طلبان و ملی هخا و جبهه ملی ها به یکدیگر آب را به آسیاب بیشرفان بر قدرت سرازیر میکند. پس مواظب باشید. عوض فحاشی و تحقیر و زخم زبان زدن به یکدیگر برای سرنگونی و تا حکومت موقت و رفراندوم برای نوع حکومت و مجلس موسسان برای تشکیل یک حکومت پارلمانی پادشاهی مشروطه یا جمهوری ایران با هم متحد شویم. در این راستا باید اعلامیه داد باید نوشته. شعارهای احمقانه مرگ بر این و مرگ بر آن و تخریب دادخواهی از همگان کاری ست نابخردانه و خسته کننده.
گاهی شما خارج نشینان ما را خسته و مایوس میکنید. بیدار شوید
با درود بر همه آغاز کنم. من در ایران زندگی میکنم. تا کنون چندین نظر کوتاه و بلند نوشته ام. از آنجا هر هفته به چندین شهر می روم برای خودم نوعی آگاهی قائلم که میتوانم با نوشتاری را ببافم و تقدیم کنم. اگر چه تا چندی پیش مشروطه خواهی در خواب بود ولی شرافتا بدون حب و بغض باید گفت که در اعماق وجود داشته و از زرفنا به مرور بالا آمد تا امروز در سطح رسیده. در این جا اعتراف کنم که من شخصا جمهوریخواه هستم اما راستی و درستی حکم میکند که بدون رودربایستی حتا از خودم بگویم که امروز و هر روز بیشتر مردم عنایتشان و توجهشان و خواستشان مشروطه است و مشروطه تر هم دارد میشود. این البته بر عکس کسانیکه که مدعیند :« آزموده را آزمودن خطاست» مردم پاسخ میدهند که نسبت آنچه داریم «آزموده» چندان هم بد نبوده که دوبار نیازمائیم. چرا که اگر حکومت پادشاهی خاندان پهلوی را با این جمهوری کنونی که اسلام را هم یدک میکشد مقایسه کنیم حتا ایدئولوژیکترین افراد نیز حکومت شاه را ترجیح میدهند. من شخصا با چندین نماینده سابق مجلس همین جمهوری صحبت کردم . حتا آنها نیز بر این باور بوده و هستند که حکومت شاه با تمام معایبش از این حکومت برتر و انسانی تر و آزاداندیش تر و دموکراتتر بوده است. واقعا مردم کوچه و بازار در همه ی شهرها آرزوشان و رویاشان حکومت محمدرضا شاه است. و اما اضافه بر مردم کوچه و بازار گروهی از تحصیل کردگان نیز و دانشجویان نیز با مشروط کردن جمهوری خواهیشان و مشروطه خواهیشان توجهشان بسیار به جنبه های شدیدا جدائی دین از دولت و آزادی دین و باور به هر دین و مرام و بیدینی و کافریت و باخدائی و بیخدائی بوده است. جال است که حتا در بلوچستان و سیستان از لائیسته سخن به میان آمد. یکی از دبیران دبیرستان میگفت: « با آنچه از اسلام بیرون آمد دیگر خجالت آور خواهد بود که رئیس جمهور یا پادشاه دستش را روی یک کتاب دینی و دستوالعمل قتل و آدمکشی بگذارد و سوگند یاد کند…». بنا بر این تمامی کسانیکه امروز به نام جمهوریخو.اه یا مشروطه خواه میخواهند مقاله بنویسند باید دید مردم را در مورد دین و ایدئولوژی و خصوصا اسلام دریابند. مسئله دیگری که برای ایرانیان داخل واقعا رنجاور است این است که در خارج از کشور اگر نگوئیم فحاشی، باید دست کم بگوئیم بی ادبی و بی نزاکتی و عصبیتی هست که نزد بسیاری از افراد و گروهای رقیب مطرح است. یعنی هر کس در بهترین نوع رقابتش دیگری را تحقیر میکند، بدترینش نیز فحش است. من جمهوریخواه در اینجا با صدای بلند بگویم که واژه ها ادبیات نوشتار میتوانند تولید کننده جنگ باشند و یا تولید کننده مهربانی و صلح. این در همه ی جناحها و در همه ی سطوح وجود دارد. تا جائی که خانمی که اصلا چنین توقعی از او نیست تا اینچنین دهان باز کند شعار مرگ بر سه مفسدین …می دهد و یا از حامد اسماعیلیون به خاطر مستحق دادخواهی بودن مجاهدین کشته شده توسط حکومت اسلامی را به نوعی بچگانه تخطئه میکند. این سخنانه نابخردانه نه تنها کمکی به مشروطه خواهان نمی کند بلکه اساسا ضربه ای به کل انقلاب که در راه است میزند. به نظر من همین آقای امیر طاهری باید به همرزمانش بگوید تا با خردانه برخورد کنند. دیگرانی مثل چپی ها، جمهوریخواهان، بنی صدریها باید دیگران را هممیهنان خود بدانند. این گروهها همشان همدیگر را دشمن خود میدانند. این مصیبتی بزرگ است. ایرانیان به خاطر غقده خود بزرگبینی سران اپوزیسیون و نسنجیدن جایگاه خود و هم به خاطر حسادت نسبت به یکدیگر باعث کندی روند این انقلاب شده اند. آقایان و خانمها بپذیریم که رفراندوم باید تعیین نوع حکومت بکند. آیا میپذیریم. ما هم در حکومت شاهنشاهی اشتباه ی همگانی کردیم و هم در به وجود آوردن جمهوری اسلامی. پس هر دو گروه باید رفراندوم را بهترین راه برای صلح و آشتی بدانند و با احترام و بردباری و ادب و نزالت و خردورزی با هم هم حرف بزنند و بنویسند. باید لمپن های هر دو طرف، باید بی ادبهای همه ی جناحها باید فحاشهای همهی گروپهها و طعنه زنها را منزوی کرد. باید یک ائتلاف نیرومند که هم مشروطه خواهان و هم جمهوریخواهان را در خود جای دهد بدور تمامیت ارضی ایران، حکومت مرکزی، احترام به اقوام و زبان مادری، پرچم شیروخورشید و لائیسیته و سکولاریته دمکراسی به وجود آورد. اگر اینها را همه ی گروهها در نظر بگیرند واقعا همه برنده خواهند شد. و البته رفراندوم است که نوع حکومت را اعلام خواهد کرد. در این صورت همه برنده خواهند شد.