نخست گلشیفته فراهانی نمادی در سرکشی از هنجارهای فرهنگ اخلاقی یک حکومت و دیگر ترانه علیدوستی تصویر همگن و برامده از تمکین بدان اخلاق .
گلشیفته چند سالیست اوجی بسوی جهانی شدن یافته و دیگری یعنی ترانه علیدوستی از دایره بسته یک فرهنگ سیاسی دارد با تبلیغ و امداد معرفی میشود .
حال نگاهی به توجه ایرانیان چه در تبعید ، چه در مهاجرت و چه درون مرز در رسانه های اجتماعی به این رویداد هنری بیفکنید . کمتر سخنی از گلشیفته میرود اما ترانه علیدوست و اصغر فرهادی و دیگر همراهان تا اوج افتخار ملی ترجمان میگردند .
دلیلش ؟؛
گلشیفته مدتهاست از دایره امداد حکومتی به بیرون افکنده شده است اما دومی ها همه امداد غیبی حکومتی را با خود همراه دارند . و در این میان مخالفین نظام را باش که چه خوش باورانه در تداوم تصویر سازی حکومتی به تکرار مینشینند .
به یاد انروزها می افتم که رسانه های برون مرز با اهدای یک جایزه دیپلماتیک به مخبلباف غرور ملی خود را در تیتر نوشتار و سخنانشان کشف نموده بودند. و سهراب شهید ثالث با هفده جایزه سینمایی جهانی خود خارج از هر امداد دولتی و حکومتی در زیر غباری از فراموشی و بی اعتنایی خاک میخورد .
یادتان نرود همین چند ماه پیش بود که ظریف همان متحجر حجتی اما انگلیسی دان هم غرور ملی شده بود .
همه اینها نشان میدهند که چگونه ذهنیت جمعی ایرانیان متاثر از کارگردانی و صحنه ارایی نظام میباشد .
باید از این محصول بیم داشت زیرا جز تهی ساختن خود از معرفت و حافظه ، حقیقتی را نمی رویاند .
س. ملکوتی
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو