ژاله وفا
دوباره بازی انتصابات نظام ولایت فقیه در راه است و راس رژیم که به شدت از دوری و بریدگی مردم ایران از نظام حاکم بویژه بعد از جنبش “زن، زندگی، آزادی” آگاه است به ترفندهایی بعضا مضحک، متوسل شده است.
در 1 اسفند 1402 خامنه ای گفت: “گفتهام و باز هم میگویم که آن کسانی که حتی نظام را قبول ندارند بیایند در انتخابات شرکت کنند، رأی بدهند، اما نه اینکه کسی که نظام را قبول ندارد، بخواهند مجلس بفرستند. هیچجای دنیا چنین چیزی وجود ندارد که [وقتی] ما گفتیم آقا شما که نظام را قبول نداری بیا، بگوید خیلی خوب، پس اجازه بدهید من به کسی رأی بدهم که او هم نظام را قبول ندارد؛ این معنی ندارد!”
از این واضح ترنمی توان نشان داد که چگونه برای خامنه ای، مردم، وسیله ای بیش برای حفظ نظام نیستند. این حرف او صریح و اقرار کامل است به اینکه در این نظام، هیچ یک از ضوابط دموکراتیک یک انتخابات آزاد وجود ندارد.
از سال 1360 که توسط استبداد حاکم علیه رای مردم ایران و علیه تنها منتخب واقعی مردم در تاریخ ایران (آقای بنی صدر) کودتا شد، بارها و بارها هشدار سازمان ما، “مجامع اسلامی ایرانیان” در بیانیه های مختلف با تکیه بر حق حاکمیت ملی هشدار و زنهار داده است که ضوابط یک انتخاب دموکراتیک و آزاد در این نظام وجود ندارد و پیشنهاد تحریم فعال انتصابات رژیم را کرده است.
تحریم فعال، صرفا به معنای عدم شرکت در انتصابات و رای ندادن به نهادهای این نظام نیست بلکه کوشیدن فعال در افشای استبداد و اختناق و فساد رژیم است و تلاش در اثبات اصلاح ناپذیر بودن آن و در عین حال، لحظه ای غافل نشدن از مبارزه پیگیر، در فراخواندن وجدان عمومی مردم برای پیشبرد فعالیتهای انقلابی آزادیخواهانه و استقلال طلبانه است.
قبل از اینکه آن ضوابط را بدست دهم، شایسته است به
حق حاکمیت ملی و ربط آن با دو اصل آزادی و استقلال
اشاره نمایم.
در سطح شخصی: هر موجودی استعداد رهبری دارد. این استعداد همزاد است با استقلال بمعنای توانائی گرفتن تصمیم خودانگیخته و آزادی، بمعنای گزینش خودانگیخته نوع تصمیم. نبود تصمیم خودانگیخته، نبود گزیدن نوع تصمیم و رفتن به پای صندوق رأی، انکار حقوقمندی، بنابراین، تابعیت از زور و گم کردن انسانیت خویش و غفلتی آشکار از حق رهبری خویشتن است.
در سطح جامعه ملی: استقلال و آزادی حق حاکمیت و نوع بکار بردن آنست. بی آنکه این یا آن مقام، به این یا آن دست آویز، آن را محدود کند.
در سطح بین المللی: استقلال و آزادی، بیانگر حق حاکمیت یک ملت و نیز حق او بر نوع اعمال این حق است بی آنکه هیچ قدرت خارجی آن را محدود کند.
ضوابط یک انتخابات آزاد و دموکراتیک
1- از آنجا که حق اطلاع و حق دانستن و حق اشتراک و حق اختلاف از حقوق ذاتی انسان هستند، هر گاه در جامعه ای جریان آزاد اندیشه ها و جریان دانشها و اطلاعات برقرار نباشند و تمام و یا بخشی از جامعه نتوانند از این حقوق برخوردار شوند، انتخابات آزاد تحقق نمی یابد
2– آزادی کامل نامزد شدن –در دموکراسی بر اصل انتخاب – ضرور است. نظارت استصوابی در نظام ولایت فقیه که بحدی تابع اوامر قدرت است که حتی روحانی که 8 سال در این نظام در مقام ریاست جمهوری بوده را رد صلاحیت می کند، بقدری ضد آزادی است که مسلم است مخالف نظام حق شرکت در نمایش انتصابات قدرت را ندارد. حرف فوق الذکر خامنه ای اقراری صریح به نبود آزادی کامل نامزد شدن با همه لوازمش است.
3- شفاف بودن کارنامه نامزدها بمعنای امکان آگاهی رأی دهندگان از زندگی آنها، با آزادی نامزد شدن معارض نیست بلکه همزاد است. چرا که نامزد شدن وقتی آزاد است که نامزدها بدانند خود و سلامت زندگی و دانش و توانمندیشان، تنها، در برابر مردم قرار می گیرند و زورمدارها نمی توانند خود را در پوشش فریب پنهان کنند و حق آنها و حق مردم را تباه نمی گردانند. در مجلسی که به اقرار یکی از راهیافتگان به مجلس (آقای خادمی) گروه های مافیایی میلیاردها تومان از نامزدهای مجلس باج می گیرند تا نام آنها را در لیست تایید صلاحیت شده گان توسط شورای نگهبان بگنجانند و برای آن نرخ مصوب وجود دارد، معلوم است از شفافیت که لازمه هر انتخابات آزادی است کوچکترین نشانی نیست.
4- پس ضابطه مهم شفافیت است که لازمه برخورداری جامعه و اعضای آن از حق حاکمیت خویش است. هرگاه جامعه و بخشی از جامعه در ابهام قرار داده شوند، آن جامعه باید بیرون رفتن از ابهام را شرط شرکت در انتخابات بداند. اما هرگاه ابهام برجا ماند، تحریم فعال و افشا گرانه انتخابات است که اعمال حق حاکمیت می شود.
5- آزادی دین و مرام و اجتماعات و احزاب و اظهار عقیده و نظر، چه بصورت شفاهی و چه کتبی (حق نوشتن)، حقوقی ضروری اند اما کافی نیستند. چرا که هر عضو جامعه حق دارد از چگونگی اداره کشور آگاه باشد. در یک انتخابات آزاد، پیشنهادهایی که نامزدها می کنند، می باید، شفاف باشند و انتخاب کنندگان بتوانند به همه اطلاعات برای ارزیابی این یا آن پیشنهاد، دسترسی داشته باشند. در دولتی که نه بودجه اش شفافیت دارد و یک تراز صوری عددی بین هزینه و درآمد بر روی کاغذ بیش نیست و نه درآمدهای اصلی به خزانه واریز می شوند و نه نمایندگان مجلس حق اعتراض به این پنهانکاری دارند و نه می توانند از زیر مهمیز حکمهای حکومتی رهبری نظام خارج شوند و ملزم به رعایت خط قرمزهای تعیین شده از طرف وی هستند و نه مجلس یگانه مرجع قانونگذاری در ایران است (در نظام ولایت مطلقه حاکم هم رهبری نظام و هم مجمع تشخیص مصلحت نهادهای قانونگذاری اند و هم جلسه سران سه قوه مجلس نظام را در قانونگذاری دور میزند) نه راه یافتگان به مجلس در اظهار نظر سیاسی از مصونیت قضایی برخوردارند و نه مجلس حق تحقیق و تفحص در تمام امور کشور را دارد، روشن است در چنین مجلسی از آزادی دسترسی به اطلاعات خبری نیست . همه امور ذکر شده بهترین گواه بر این است که انتخابات در چنین نظامی ضد آزادی است و نهادهای منتصب، کارگزار قدرت و تقویت قدرت چنین نظامی اند .
6- ضابطه مهم دیگر برابری امکانات است: نامزدها می باید امکان برابر در تبلیغ و معرفی برنامه های خود داشته باشند. همگی شاهدیم در نظام ولایت فقیه که مافیای مالی/ نظامی حکومت می کند سخن از برابری امکانات شوخی ای بیش نیست.
7- در یک انتخابات واقعا آزاد و دموکراتیک ارزش رای مردم با این ضابطه سنجیده می شود که می بایستی همان رأی از صندوق بدرآید که رأی دهنده در صندوق می اندازد! به دیگر سخن، نبایستی هیچ تقلبی در انتخابات صورت گیرد. داستان تقلبات فاحش در رژیم ولایت فقیه که از دید مردم انتخابات را به انتصابات تبدیل کرده اظهر من الشمس است.
8- انتخاباتی آزاد و دموکراتیک است که نظام برای ترساندن مردم به انواع بحران سازی و القای انواع ترس (از قبیل: در صورت عدم شرکت مردم در انتخابات، حمله خارجی صورت میگیرد) دست نزند چرا که این قبیل ترسها عقل جمعی را مختل می سازد و متاسفانه در دنیا شاهد انواع این ترفند ها هستیم. از قبیل نقش گروگانگیری در انتخابات امریکا و ناامنی در انتخابات فرانسه و انواع ترسها همچون خطر حمله قدرتهای خارجی به ایران و نبود امنیت و حمله داعش و…که رژیم آنها را جعل کرده و با شایع کردن این جعلیات در انتصابات فرمایشی از آنها استفاده می کند.
پس با توجه به این ضوابط، شرکت در انتخابات هرگاه با حق حاکمیت همراه نباشد، با انتخاب نکردن مساوی نیست.
متاسفانه بسیاری از گروههای سیاسی داخل و خارج از کشور، دل در گرو اصلاح طلبی نظام بسته بودند و همراه با قدرتمداران حاکم، آزادی، دمکراسی و انتخابات آزاد را به سخره گرفتند و با القای اصلاح پذیر بودن نظام سالیان متمادی فرصتهای بزرگی را از مردم ربودند. از زبان گویای آقای ابوالفضل قدیانی از اعضای ارشد سازمان اصلاحطلب مجاهدین انقلاب اسلامی نیز وصف ماجرا را بشنویم: “از میان نظامهای استبدادی تمامیتخواه، بعید میدانم که هیچیک از آنها توانستهباشد مانند نظام فاسد و مفسد جمهوری اسلامی، آزادی، دمکراسی و انتخابات را این چنین به سخره بگیرد، مردم را بفریبد و ده ها سال آنها را با همراهی و همکاری نخبگانی که تصور میکردند این نظامِ ضدملّی، اصلاحپذیر است، به پای صندوقهای رای بیاورد و مردم به امید آن که از این ستون به آن ستون فرج است در انتخابات نمایشی-فرمایشیِ مهندسی شده که در حقیقت انتصابی بیش نبوده و نیست شرکت کنند و آراء خود را در صندوق های استبداد بریزند و ناخواسته پایههای آن را تحکیم بخشند.”
اما اکنون، ما بعد از تجربه جنبش انقلابی “زن، زندگی، آزادی” قرار داریم و می دانیم که اکثریت بزرگی از مردم ایران، نظام ولایت فقیه را ضد حقوق خود، ضد وطن، ضد طبیعت ایران، ضد حال و آیند ه نسلهای ایران، ضد آزادی و استقلال فردی و ملی و ضد وجدان ملی می دانند.
اکنون رفته رفته شکاف میان جریان رادیکال و اردوگاه اصلاح طلبی و در بین اردوگاه اصلاح طلبی نیز رخ داده و عاقبت آقای تاج زاده که زمانی خود، دانشجویان را به متن قدرت (عمل در درون نظام) فرا می خواند تا به حاشیه پرتاب نشوند! اما بدرستی از تجربه درس آموخته و اکنون از درون زندان بوی تعفن و ابتذال و تزویر و دروغ و فساد این رژیم را استشمام کرNه و از زندان می نویسد: “رای نمی دهم تا به ابتذال بگویم نه! “
و هنوز اظهارات امثال خاتمی آرایه تجاهل العارف را دارد وقتی می گوید: «اصلاح طلب واقعی با کسی قهر نیست و قهر نخواهد کرد. گرچه ممکن است موضع داشته باشد و انتقاد کند و باید بکند ولی با انتخابات، با حاکمیت و بهخصوص با مردم قهر نخواهد کرد. برعکس، دلش می خواهد درکنار مردم و با مردم و به نفع مردم عمل کند. اگر هم قهری هست نه از سوی اصلاح طلبان که از سوی قدرت حاکم است که با اصلاح و اصلاح طلبی قهر کرده است.»
تجاهل العارف، مطلعی را گویند که با وجود دانستن، خود را به نادانى زده و تغافل می کند و به قصد گول زدن مردم، معلوم را مجهول قرار می دهد! هم خاتمی بخوبی می داند که عدم شرکت در انتصابات فرمایشی رژیم قهر کردن با مردم نیست بلکه بر عکس آشتی کردن با حقوق مردم است و هم آن 110 نفر اصلاح طلب با بیانیه مملو از توجیهات پر ابهام خود، خود را به تجاهل می زنند و در جمله جمله بیانیه خود منطق صوری بکار می برند. یعنی به صورت (دعوت به شرکت در انتخابات) مردم را از باطن (واقعیت نبود ضوابط انتخابات آزاد) غافل می سازند.
شعری گویا از آقای رضا موسوی طبری در فضای مجازی انتشار یافته که خالی از لطف نیست در وصف بیانیه 110 اصلاح طلب آنرا نقل نمایم:
برای آن صد و ده تن که عکس روزنه را
مصمّماند به دیوار محبس آویزند
به کشوری که دکل از کفاش ربوده شود
صدای معترضش زان طرف شنوده شود
به فقر و ظلم و ریا دم به دم فزوده شود
هر آزموده، دوصدباره آزموده شود
بتی به جای خدا روز و شب ستوده شود
ز هر کتیبه به جز نام وی زدوده شود
کدام فایده از جهدتان شود حاصل؟
کدام روزنه از سعیتان گشوده شود؟
از دید اینجانب نگارنده این نوشتار آن طیفی از جمهوریخواهان که دل در گرو حقوق ملی و اصول استقلال و آزادی دارند و اعتقادی به مقام موروثی شاه و ولی فقیه ندارند و رای مردم را در مشارکت در امور خود هنگامی که حاکمیت ملی برقرار باشد، با ارزش میدانند، اکنون در شرایطی که حاکمیت ملی شدیدا نقض گردیده بایستی در تحریم فعال این انتصابات مفتضح کوشا باشند و حقیقت را به اطلاع آن عده از مردم برسانند که هنوز در سانسور تبلیغات نظام حاکم قرار دارند :
و زنهار دهیم و تکرار کنیم که شرکت در انتصابات رژیم استبدادی حاکم غفلتی بزرگ از ارزش رای شماست و نیز به صراحت بگوییم که واقعیت درست عکس تبلیغی است که این رژیم سعی در القای آن به شما دارد و آن اینکه امنیت ایران در گرو ادامه عمر نظام است. عدم امنیت جانی و مالی و قضایی و سیاسی و اقتصادی و … را شما مردم هر روز با پوست و گوشت و استخوان خود در این رژیم حس و تجربه می کنید .
از اینرو هرگاه شما به پای صندوق های رای نروید، برای دنیا معنای آن اینست که شما ملت، این رژیم را قبول ندارید و شما ملت این توانائی را دارید که بگوئید چون حاکمیت مال شماست و چون این انتخابات تقلبی است، شما در آن شرکت نمی کنید.
با توجه به همه شواهد موجود بر این باوریم که انتصابات پیش رو
- فاقد حداقل ضوابط یک انتخابات آزاد و نیز فاقد ارزش های سیاسی، اخلاقی و دموکراتیک است.
2- این انتصابات، نه تنها روزنه ای بسوی گشایش برای مردم نمی گشاید بلکه بر عکس دایره بد و بدتر و گرفتاری به بدترین را روز بروز تنگ تر میکند.
3- به نظامی ضد حقوق بشر و ضد دین و اخلاق و ضد وطن مشروعیت می بخشد و تنها عمر مخرب آنرا طولانی تر می کند.
4- از اینرو تحریم فعال این انتصابات است که ارزش رای مردم و کرامت انسانی و حق حاکمیت آنها را برای جهانیان هویدا می سازد.
ژاله وفا عضو مجامع اسلامی ایرانیان
jalehwafa@yahoo.de