«ایجاد جمهوری متکی بر آرای آزاد آحاد مردم ایران، نیاز مبرم ملی است ـ ما مخالف آلترناتیو سازی از سوی قدرت های خارجی هستیم »!
دکتر منصور بیات زاده
قبل از پرداختن به اظهار نظر در باره مواضع اتخاذ شده در بیانیه ی ، شماره ٩ «چهار سازمان و حزب جمهوریخواه» ، ضروری دانستم بخاطرروشن شدن این موضوع که من بر پایه چه موضع و باور های سیاسی و پایبند بودن به کدام یک از ارزشهای دمکراتیک و ملی به نقد و اظهار نظر آن «بیانیه» پرداخته ام؛ مختصرأ به رئوس بعضی از «ارزشهای هویتی» سازمانی که من در آن عضو هستم (سازمان سوسیالیست های ایران ـ سوسیالیست های طرفدار راه مصدق) اشاره می کنم.
ـــ سازمان سوسیالیست ایران، سازمانی جمهوریخواه می باشد.
ـــ ما سوسیالیستهای مصدقی، انقلاب بهمن ١٣۵٧ را، «انقلابی شکوهمند» می دانیم.
اگرچه بعد از پیروزی انقلاب، رهبر انقلاب بر خلاف قولهائیکه در هنگام اقامتش در فرانسه و پس از برگشت به ایران، در بهشت زهرا به ملت ایران داده بودند، و صریحآ در آن گفتار بیان داشتند:
«…چه حق داشتند ملت در آن زمان، سرنوشت ما را در این زمان معین کنند… چه حقی آنها داشتند که برای ما سرنوشت معین کنند هر کسی سرنوشتش با خودش است، مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که درصد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، می توانند سرنوشت یک ملتی را که بعدها وجود پیدا کنند، آنها تعیین بکنند؟… حق شرعی و حق قانونی و حق بشری ما این است که سرنوشت مان دست خودمان باشد، آیا حق این ملت این است که یک قبرستان شهید برای ما درست بکنند، در تهران، یک قبرستان هم در جاهای دیگر….» (١)، مواضعی که مورد استقبال بخش بسیار بزرگی از ملت، از جمله آزادیخوان و مخالفین با استبداد و دیکتاتوری قرار گرفت.
اما ایشان پس از پیروزی انقلاب وکسب قدرت به آن قولها ووعده هائی که طی اظهارات خود به ایرانیان داده بودند، پشت کرده و«نظام ولایت فقیه» را بر وطنمان ایران حاکم کردند.
برای شعارهائی همچون: «زیر بار ستم نمیکنیم زندگی، جان فدا میکنیم در ره آزادگی» ، «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» …(٢) که قبل از پیروزی انقلاب در تظاهرات علیه رژیم شاه، از سوی تظاهرکنندگان مطرح شده بود، و در واقع یکی از خواست های محوری انقلاب بهمن بود، کوچکترین ارزشی قائل نشدند. حتی، بازداشت، زندان، شکنجه، اعدام …در دوران حیات حضرت آیت الله خمینی ــ رهبر انقلاب ــ بحدی شدت یافته بود که سبب اعتراض آیت الله العظمی حسنعلی منتظری ــ قائم مقام رهبری ــ ، که یکی ازنزدیکترین مقامات روحانی به آیت الله خمینی بود، شد. در آن رابطه است که آیت الله منتظری خطاب به آقایان «ابراهیم رئیسی، معاون وقت دادستان، حسینعلی نیری، حاکم شرع وقت و مصطفی پورمحمدی، نماینده وقت وزارت اطلاعات در زندان اوین در زمان اعدام های سال ۱۳۶۷ »، افرادی که به “هیات مرگ” معروف شدند، بیان می کنند که : «شما جنایتکار هستید». (٣ ) ــ در حالیکه اگرایشان درباره آن «جنایات »، سکوت اختیار کرده بودند، میتوانستند بعد از درگذشت آیت الله خمینی به بالاترین مقام حکومتی ایران برسندــ .!!
سیاست و عملکرد آیت الله خمینی رهبر انقلاب ــ که همچنین یک مجتهد مذهب شیعه ١٢ امامی بودند ــ ، بعد از پیروزی انقلاب ، بیانگر این واقعیت تلخ است که آن «حضرت»، از مبارزه علیه رژیم شاه، فقط کسب قدرت سیاسی را هدف داشتند و نه متحقق کردن قولهائی که در هنگام اقامت در پاریس و در بهشت زهرا (در تاریخ ١٢ بهمن ماه ) در مبارزه با آن رژیم، ،به ملت ایران داده بودند.
مگر ایشان در سخنرانی بهشت زهرا، اظهار نداشتند: « هر کسی سرنوشتش با خودش است». اما پس از کسب قدرت دولتی، عکس آن اظهارات را اجرا کردند.با توجه به این واقعیات است که عده از ایرانیان و بخش بزرگی از نیروهای سیاسی مخالف نظام ولایت فقیه، بر این نظرند که آیت الله خمینی در باره اهدفش به ملت ایران دروغ گفتند و سر آزادیخواهان و نیروهای مخالف با استبداد و دیکتاتوری کلاه گذاشتند.!!
به خاطر توجیه تغییر مواضع یک مرجع تقلید بعد از پیروزی انقلاب، موضوع «خدعه» مطرح شد و از آن طریق کوشش شد تا برای آن عملکرد ناشایست و آن اظهارات دروغ، کلاه شرعی بسازند.!!
ــ ما سوسیالیست های مصدقی، دوران مبارزه علیه رژیم محمدرضاشاه پهلوی، رژیم سرکوبگری که در رابطه با کودتای سازمانهای جاسوسی ایالات متحده آمریکا، و انگلیس (بریتانیا) به مدت ٢۵ سال به ملت ایران تحمیل شده بود و در اثر انقلاب بهمن ماه ١٣۵٧ سرنگون شد را ؛ با دوران سیاسی بعد از پیروزی انقلاب بهمن ماه ١٣۵٧ که در اثر تغییر مواضع ساسی آیت الله خمینی رهبر انقلاب و توطئه «روحانیون شیعه دولتی» و نیروهای معروف به «خط امام» …شکل گرفت و در نتیجه تمام دست آوردهای انقلاب را پایمال کرد و «نظام ولایت فقیه»را بر ایران حاکم نمود، دومرحله ی کاملاً متفاوت سیاسی تلقی می کنیم. و بر پایه همین تقسیم بندی و تفکیک آن دو مرحله از یکدیگراست که ما، انقلاب بهمن ماه ١٣۵٧ را «انقلابی شکوهمند» می دانیم.
ــ یکی دیگر از ارزشهای هویت سیاسی ما دفاع بدون چون و چرا از آزادی بیان، قلم، اندیشه، آزادی فعالیت سازمانها، احزاب و سندیکاها…می باشد، ارزشهائی که باید شامل حقوق تمام ایرانیان صرفنظر از وابستگی قومی، نژادی، مذهبی،جنسیت، سیاسی، آنها باشد.
ــ یکی دیگر از ارزشهای هویت سیاسی ما، قبول «حاکیت قانون» می باشد.
ــ یکی دیگر از ارزشهای هویت سیاسی ما، قبول «نظام دمکراسی»، نظامی که بر پایه فعالیت احزاب سیاسی رقیب و محترم شمردن اصل «کثرت گرائی»، شکل گرفته باشد.
ـــ یکی دیگر از ارزشها هویت سیاسی ما، دفاع از خواست «حاکمیت ملت(فولکس سوورنیتت)»، می باشد. یعنی ملت ایران با برگذاری انتخابات آزاد و دمکراتیک حق انتخاب نمایندگان واقعی خود را داشته باشد، خواستی که بهیچوجه با وجود «نظام ولایت فقیه»، «شورای نگهبان» و«نظارت استصوابی»، نمی تواند کاملاً متحقق گردد.
ـــ یکی دیگر از ارزشهای هویت سیاسی ما ، دفاع از «استقلال و حاکمیت ملی( اشتات سوورنیتت)» می باشد. ارزشی که برپایه دفاع از استقلال و دفاع از حقوق ملت ایران در مبارزه و مقابله با نفوذ استعمارگران سبب شکل گرفتن نظرات «ملیگرائی» و «طیف ملیون» شد.
با توجه به این واقعیت تلخ که در آن زمان ، همچون امروز بخشی از فعالین سیاسی ایران مدافع منافع و خواست دولتهای بیگانه و استعمار گر، عمل کردند و می کنند و کوچکترین ارزشی برای «استقلال ایران» قائل نمی شدند و نیستند. چنا ن عناصر و نیروها در آن زمان در افکار عمومی به «روسو فیل»، «آنگلوفیل»، «آمریکا فیل»… معروف بودند.!
ـــ دفاع از تمامیت ارضی ایران و مخالفت با تجزیه طلبی یکی دیگر از ارزشهای هویت سیاسی سارمان ما سوسیالیستهای مصدقی می باشد.
همچنین «سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق» بر این نظر است که نیروهای سیاسی ایران بر پایه نظرات، خواست ها و اهدافشان شامل چندین طیف سیاسی متضاد می باشند.
هر یک از آن طیف های سیاسی خود نیز در رابطه با چگونگی برداشت فعالین و طرفدارانشان از مسائل سیاسی و اجتماعی دربر گیرنده گروه ها و سازمانهائی می باشند که بسیاری از فعالین و رهبران آن گروه ها با یکدیگر خصومت شخصی دارند. در واقع بر هریک از آن طیف های سیاسی پراکندگی و سردرگمی حاکم است.
ــ بنظر من، فعالیتهائی که در جهت همسو کردن نیروهای هر یک از این طیف های سیاسی، انجام گیرد. صرفنظر از اینکه با آن طیف سیاسی موافق و یا مخالف باشیم، باید چنان کوششهائی را ، امری مثبت برای آن «طیف سیاسی» ، ارزیابی کرد.
اگر نیروهای چنان طیف سیاسی به تحزب و رقابت سیاسی نیروهای دگراندیش در جامعه اعتقاد داشته باشد، چنان کوششهائی همچنین کمک به شکل گرفتن پلورالیسم سیاسی و کثرت گرائی می باشد.
ــ اگرچه ما سوسیالیستهای مصدقی از «حقوق دمکراتیک» تمام شهروندان ایران و در واقع از «حقوق دگر اندیشان» در بهرمند شدن آنان از آزادی بیان، قلم، اندیشه، حق فعالیت سیاسی… ــ بشرط اینکه فعالیت آنان علیه حقوق بشر و تبلیغ به نفع نژاد پرستی، وابستگی به استعمارگران جهانی وعلیه استقلال و تمامیت ارضی کشور نباشد ــ ، دفاع می کنیم.
اما، بنظر ما، دفاع از حقوق شهروندی و دفاع از حقوق دمکراتیک دگر اندیش، بهیچوجه به معنای دفاع از محتوی نظرات و عقاید نیروهای دگر اندیش نیست.!! موضوع سیاسی که برخی از فعالین و گروهای طرفدار یک «کاسه کردن» تمام نیروهای مخالف نظام ولایت فقیه بر این واقعیت توجه نداشته و بر این اصل مهم ، سرپوش می گذارند.
ــ اسناد تاریخی بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند بهمن ١٣۵٧، بیانگر این واقعیت تلخ می باشند که بخش بزرگی از نیروهای طیف چپ، همسو با نیروهای ارتجاعی مذهبی، با علم کردن «مبارزات طبقاتی» ــ بدون اینکه به این واقعیت توجه داشته باشند که در دوران استبداد و دیکتاتوری ، اگرچه در جامعه طبقات متضاد وجود دارد، ولی آن وضع استبدادی بهیچوجه اجازه نداده تا مردم جامعه از جمله کارگران و دیگر زحمتکشان جامعه به جایگاه طبقاتی خود پی برند و آگاهانه به مبارزات طبقاتی دامن زنند ــ به شعارهائی همچون «مرگ بر لیبرالیسم»، «مرگ بر بورژوازی»، ناخواسته، بعنوان نیروهای کمکی هیئت حاکمه سرکوبگر جمهوری اسلامی ، عمر «بهار آزادی» را کوتاه کردند. بدون اینکه به این واقعیت توجه داشته باشند، که «نظام دمکراسی»، برپایه محترم شمردن «حقوق بشر» و رقابت احزاب با یکیگرشکل می گیرد و نه نابود کردن و طرد نیروهای دگراندیش، از جامعه.!!
البته ضروریست در رابطه با دوران کوتاه معروف به «بهار آزادی»، اشاره کرد ، که آن وضع سیاسی، همچنین در این رابطه بود که هیئت حاکمه برهبری آیت الله خمینی، هنوز خود را کاملاً تثبیت نکرده بود.!!
با توجه به توضیحاتی که اشاره رفت، سازمان سوسیالیست ایران که یک تشکیلات «سوسیال دمکراسی» می باشد و در واقع باید خود را بخشی از «طیف چپ» ایران محسوب دارد. ولی بخاطر پایبند بودن اعضای سازمان به «ارزشهای هویتی» که اشاره رفت، ارزشهائیکه بسیاری از فعالین و سازمانها و احزاب «طیف چپ» با آن مخالفند، خود را بخشی ازطیف «ملیون مصدقی» ، محسوب می دارد و نه بخشی از «طیف چپ».!
در همین رابطه ضروریست همچنین یادآورگردد، بخشی از فعالین و گروههای سیاسی داخل و خارج از کشور، که خود را طرفدار «نهضت ملی» و «راه مصدق» محسوب میدارند، متأسفانه کمتر به ارزشهائی که «هویت سیاسی» نهضت ملی و راه مصدق را تشکیل می دهند توجه می نمایند و حتی خود را پایبند به چنان ارزشهائی می دانند. موضوعی که یکی از علل پراکندگی در طیف «ملیون مصدقی» شده است. بنظر من، چنین افردی با توجه به ارزشهای هویتی تشکیل دهنده «راه مصدق»، بغلط خود را «مصدقی» می نامند و با «ماسکی» که بر چهره خود دارند، هویت واقعی خود را کتمان می کنند.!!
ــ اشاره به ارزشها و مطالبی که اشاره رفت، به این معنا نباید تلقی شود که نظام دمکراسی خالی از اشتباه و کمبود می باشد. بنظر من نیروهای طرفدار نظام دمکراسی بخاطر دفاع از چنان «نظامی»، بهیچوجه نباید به کمبودها و نقائصی که آن «نظام» با خود بهمراه دارد، سرپوش بگذارند و در آنباره سکوت اختیار کنند.
ولی باید قبول کرد که در مقطع کنونی جامعه بشری، آلترناتیو بهتری ازپایبند بودن به ارزشهای نظام دمکراسی وجود ندارد.اگر چنین نیست، برای من روشن نیست، که چرا بخش بزرگی از صاحبنطران سیاسی، بخصوص فعالین و طرفداران طیف چپ ایران، بعنوان پناهنده سیاسی به کشورهائی که «نظام دمکراسی» بر آنها حاکم است، پناه برده ومی برند. ــ نظامی که آنرا بعنوان «دمکراسی بورژوازی» می نامند وعلیه چنان نظامی تبلیغ کرده و می کنند. و در فعایتهای سیاسی خود بر این واقعیت سرپوش می گذارند، که چنین نظامی در آن جوامع، نتیجه مبارزات بسیار طولانی مردم آن جوامع، ازجمله کارگران و دیگر زحمتکشان و حتی بخش بزرگی از بورژوازی آن دیار بوده و کوشش ندارند، تا چنین وضعیت و مناسبات اجتماعی روزی بر وطنمان ایران حاکم شود ــ .!!
ــ با توجه به اظهاراتی که اشاره رفت، و توجه به ارزشهای «هویت سیاسی» سازمان ما (سازمان سوسیالیستهای ایران، سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق)، دقیقاً روشن شد که ما بر پایه ارزشهای هویت سیاسی خود، بهیچوجه طرفدار «یک کاسه» کردن نیروهای سیاسی طرفدار آزادی بیان، قلم ، اندیشه، فعالیت احزاب …،استقلال ، حاکمیت ملت، حاکمیت قانون، نظام دمکراسی و مدافعین تمامیت ارضی…با نیروهای مخالف و حتی دشمنان چنان ارزشهائی با یکدیگر، نیستیم.!!
*********
در تاریخ ١٨ دی ١٣٩٧برابر با ۷ ژانویه ۲۰۱۹ بیانیه ای تحت عنوان:
«ایجاد جمهوری متکی بر آرای آزاد آحاد مردم ایران، نیاز مبرم ملی است ـ ما مخالف آلترناتیو سازی از سوی قدرت های خارجی هستیم »، از سوی «چهار سازمان و حزب جمهوریخواه» بنام های:
«اتحاد جمهوریخواهان ایران ــ
حزب چپ ایران(فدائیان خلق) ــ
سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور ــ
همبستگی جمهوریخواهان ایران»،
منتشر شد.(۴)
ضروریست خاطر نشان کرد،برای اولین بار نبود که آن «چهار سازمان و حزب جمهوریخواه»، مشترکاً بیانیه ای صادرکرده بودند. آن طور که آرشیو سایت «ایران آزاد» (سایت سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور).( ۵) نشان می دهد ، آن «چهار سازمان و حزب جمهوریخواه » تا کنون در باره مسائل مختلف سیاسی ـ اجتماعی، مشترکاً ١٠ بیانیه منتشر کرده اند. و درآن بیانیه ها برپایه توافق بین آن چهار تشکل، مواضعی علیه سیاست و عملکرد، رژیم «ولایت فقیه» حاکم بر وطنمان ایران و دفاع از حقوق دمکراتیک ایرانیان اتخاذ کرده اند. اولین بیانیه مشترک آنها در تاریخ ۵ خرداد ۱۳۹۷ – ۲۶ مه ۲۰۱۸ تحت عنوان:
«برای حل بحران بر سر برجام، نه به تحریم و تهدید، آری به دیپلماسی!»منتشر شده است.(۶)
در واقع بیانیه مورد بحث، بیانیه شماره ٩ آن «چهار سازمان و حزب جمهوریخواه» می باشد؛ که درآن، به محتوی بعضی از ارزشهای محوری هویت سیاسی مشترک آن ۴ تشکل سیاسی اشاره رفته و از آن طریق برای خوانندگان بیانیه روشن کرده اند ، که اگر نظام «ولایت فقیه» حاکم بر وطنمان ایران، خود را «نظام جمهوری» می نامد، در حقیقت ، نظامی استبدادی است؛ چونکه ارزشهای تشکیل دهنده اش کوچکترین قرابتی با ارزش های «نظام جمهوری» در کشورهای اروپائی که مدافع «نظام دمکراسی» هستند، ندارد.
با توجه به ارزش های تشکیل دهنده «نظام دمکراسی» ، یعنی آزادی بیان، قلم، اندیشه …، قبول اصل فردیت و محترم شمردن «حق دگر اندیش»، وجود کثرت گرائی، و محترم شمردن رقابت بین احزاب و برگذاری انتخابات آزاد و مقایسه آن، با ضد ارزشهای تشکیل دهنده نظام «ولایت فقیه» و«نطارت استصوابی»، دقیقاً روشن می شود که مواضع اتخاذ شده آن« ۴ سازمان و حزب» ، همسوئی کامل با مواضع دیگر فعالین و گروه سیاسی آزادیخواه و دمکرات وطنمان ایران در رابطه با این موضوع مشخص دارد.
همچنین در آن بیانیه، صریحاً با برگشت نظام پادشاهی ، «نظامی» که در اثر انقلاب شکوهمند بخش بسیار بزرگی از ملت ایران در بهمن ١٣۵٧ سرنگون شد، به مخالفت برخاسته و بدرستی در آن بیانیه علیه « آلترناتیو سازی از سوی قدرت های خارجی» ــ یعنی، مخالفت با اهداف شوم مورد نظر پرزیدنت ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، و عناصر ارتجاعی و هژمونی طلبی همچون مایک پمپئو(وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا) و جان بولتون(مشاور امنیت ملی دولت پرزیدنت دونالد ترامپ) ومتحدینی همچون دولت اشغالگر و جنگ طلب اسرائیل و دولت قرون وسطائی عربستان سعودی… قاطعانه اعلام موضع نموده؛ و تغییر رژیم و هر نوع تغییراتی در وطنمان ایران را، از حقوق مردم ایران تلقی نموده، مواضعی که بنظرما «سوسیالیستهای مصدقی»، مواضعی صحیح و دمکراتیک می باشد.
بهیچوجه نباید از خاطر بدور داشت که بخش بسیار بزرگی از سلطنت طلبان، کوچکترین ارزشی برای حاکمیت ملت و استقلال ایران و نظام دمکراسی و در آن رابطه محترم شمردن «حقوق دگراندیش»… قائل نبوده ونیستند، و در واقع تحقق کودتائی همچون کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ را روز شماری می کنند.
عده ای از فعالین سیاسی مخالف نظام «ولایت فقیه»، که طرفدار همکاری با آقای رضا پهلوی هستند، چنین بیان می کنند که آقای رضا پهلوی در سیاستها سرکوبگرانه و مواضع ارتجاعی پدرش شرکت نداشته، اظهاراتی که واقعیت دارد. ولی این هموطنان محترم به این موضوع توجه ندارند، که چنان اظهاراتی اشاره به یکطرف «سکه» است. ولی با بیان چنان نظراتی ، بر این واقعیت سر پوش می گذارند که هر «سکه» ای دوطرف دارد. آقای رضاپهلوی تا کنون بهیچوجه درباره عملکردها و تصمیمات غیر قانونی که بر خلاف اصول قانون اساسی مشروطه بود، پایمال شدن حقوق بشر و پایمال شدن حقوق ملت مستتر در قانون اساسی مشروطه، زندان، شکنحه و اعدام دگراندیشان و جنایات دوران پادشاهان پهلوی، کودتای سوم اسفند ١٢٩٩ و کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ و در واقع وابستگی رضاشاه و محمد رضاشاه به دولت های استعمارگر انگلیس و آمریکا، که بیانگرطرف دیگر سکه مورد نظر باید باشد، کوچکترین موضعی اعلام نکرده است.
آیا پایمال شدن حقوق بشر و جنایات علیه نیروهای دگر اندیش پس از به قدرت رسیدن ملاها، در وطنمان ایران شروع شد؟ و در دوران پادشاهان پهلوی از زندان، شکنجه و اعدام نیروهای سیاسی دگر اندیشان خبری نبود.؟! (٧)
محمد رضاشاه پهلوی وسلطنت طلبان در باره فاجعه ٢٨ مرداد ١٣٣٢ چنین تبلیغ کرده و می کنند، که سرنگونی دولت دکتر مصدق، در اثر کودتا نبود، بلکه «قیام ملت» علیه آن دولت بود. اگر چنین بوده است، روشن نیست که چرا و بچه دلیل پرزیدنت کلینتون(٨) ، پرزیدنت اوباما(٩) و بسیاری دیگر از شخصیتهای سیاسی و دولتی ایالات متحده آمریکا از جمله خانم مادلین آلبرایت ، جان کری،… بخاطر کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ علیه دولت قانونی و ملی دکتر مصدق، از ملت ایران معذرت خواستند. و سیاستمداران آمریکائی همچون برنی سندرز، مارتین اومالی …شرکت «سیا» در کودتا علیه دولت دکترمصدق را محکوم کردند. اظهارات و مواضع سیاسی ای که تا کنون مورد توجه سلطنت طلبان، بخصوص آقای رضا پهلوی، قرار نگرفته است.
روشن نیست که چه پاسخی آقای رضا پهلوی و سلطنت طلبان در باره اظهارات محمد رضا شاه پهلوی ، پادشاه سابق ایران که در کتاب «پاسخ به تاریخ » نوشته است، دارند.؟
محمد رضاشاه پهلوی در آن کتاب نوشته است:
«ماموریت شگفت انگیز ژنرال هایزر
در اوایل بهمن ماه [ ١٣۵٧ ـ توضیح از منصور بیات زاده] خبری حیرت انگیر به من گزارش شد که ژنرال هایزر چند روزی است در تهران اقامت دارد. من درهفته های اخیر از هیچ چیز تعجب نمی کردم. ولی ژنرال هایزر شخصیت کوچکی نبود. وی در مقام معاونت فرماندهی کل نیروهای پیمان آتلانتیک شمالی چند بار به تهران آمده و هر بار از من تقاضای ملاقات می کرد.
مسافرتهای ژنرال هایزر به ایران جنبه تشریفاتی نداشت و او برای دیدار با فرمانده قوای مسلح ایران که یکی از کشورهای عضو پیمان مرکزی بود، به ایران می آمد.
… بالاخره من یکبار ژنرال هایزر را به اتفاق سفیر آمریکا، آقای سالیوان ملاقات کردم. تنها چیزی که مورد علاقه هردوی آنها بود دانستن روز و ساعت حرکت من از ایران بود.».(١٠)
آیا چنان اوامر و دستوری از سوی «ژنرال هویزر و آقای سالیوان» بخاطر کسب نفوذ سیاسی دولت استعمار گر ایالات متحده آمریکا در رابطه با کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ در رژیم شاه نبوده است؟ اگر پاسخ آقای رضا پهلوی و سلطنت طلبان در اینباره منفی است، پس باید توضیح دهند و روشن کنند که برپایه کدام اصول قانون اساسی مشروطه ایران و یا قوانین بین المللی، ژنرال هویزر آمریکائی و آقای ویلیام سالیوان سفیر آمریکا در ایران، چنان حقوقی را برای خود قائل شده اند که به پادشاه ایران امر کنند که ایران را ترک کند.!!
متأسفانه، برخی از فعالین سیاسی خارج از کشور که برخی از آنان از نیروهای وابسته به «طیف چپ» می باشند و خود راجمهوریخواه می دانند، و حتی تعدادی چند از افرادی که خود را از «طیف ملیون» و «ملیون مصدقی » می دانند، بخاطر مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی و در واقع کسب قدرت، به تبلیغ همکاری با آقای رضا پهلوی و طرفداران نظام پادشاهی پرداخته اند. برخی از این فعالین سیاسی ، کسانی هستند که در دوران جوانی در رابطه با کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ و پایمال شدن حقوق قانونی ملت، مستتر در قانون اساسی مشروطه از سوی رژیم محمد رضا شاه پهلوی، در جهت سرنگونی آن رژیم «وابسته به امپریالیست» ، به مبارزه پرداختند. حتی به مبارزه قهرآمیز و مسلحانه دست زدند و یا از چنان شیوه مبارز اتی، حمایت می کردند. در واقع اگر قصد روی آوردن به تحریف تاریخ نباشیم، باید اذعان کنیم که این افراد، از مبارزینی هستند که در پیروزی انقلاب شکوهمند بهمن ماه سال ١٣۵٧ ، نقش داشته اند.
پس از پیروزی انقلاب بهمن ١٣۵٧ و سرنگونی رژیم شاه، صدها هزار ایرانی در روز ١۴ اسفند ١٣۵٧ (٢٣ روز پس از پیروزی انقلاب بهمن)، که مصادف بود با دوازدهمین سالگرد درگذشت رهبر نهضت ملی ایران، برای خواندن فاتحه و زیارت مزار دکتر مصدق و یا اینکه ، درود های خود را نثار رهبر نهضت ملی ایران بنمایند، به احمد آباد ساوجبلاغ مسافرت می کنند.(١١) در آن تجمع بزرک مرحوم آیت الله سید محمود طالقانی ، سخنرانی تاریخی خود را درباره سیاست و عملکرد دکتر مصدق بیان می کند ودر گفتارش همچنین از «پوست خربزه» که در دیداراش با آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی بیان کرده بود، یاد می نماید. (١٢) گفتاری که می توان از آن تتیحه گرفت که بعضی از روحانیون مذهب شیعه در سرنگونی دولت دکتر مصدق سهیم بوده اند.
اما، آیت الله خمینی کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ و سرنگونی دولت ملی و قانونی دکتر مصدق را، «سیلی اسلام بر دکتر محمد مصدق» می نامد. (١٣)
دکترمهدی حائری یزدی ــ فیلسوف و فقیه شیعه ایرانی ــ ، فرزند شیخ عبدالکریم حائری یزدی (مؤسس حوزه علمیه قم) ، در خاطرات شفاهی که به کوشش حبیب الله لاجوردی ، مدیر تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد نشر یافته است. بیان کرده، که آیت الله خمینی درمقطع تاریخی کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ از نزدیکان به آیت الله سید محمد بهبهانی ، آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی و گروه فدائیان اسلام بوده است.
اسناد تاریخی بیانگر این واقعیت می باشند که آیت الله سید محمد بهبهانی ، آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی و گروه فدائیان اسلام در آن مقطع تاریخی که منجر به کودتای سازمانهای جاسوسی آمریکا و انگلیس شد،از مخالفین و دشمنان دولت دکتر مصدق بودند و نقش تعیین کننده ای در کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ علیه دولت دکتر مصدق ایفا کردند.
درآن رابطه باید باشد که آیت الله خمینی، سیاست و عملکرد آن بخش از روحانیون و فدانیان اسلام که در سرنگونی دولت دکتر مصدق هم دخالت داشتند را، بنام «سیلی اسلام بر دکتر محمد مصدق» تفسیر کرده اند.
آیت الله خمینی بخاطر پیشبرد نظرات و عقاید سیاسی اش ، همیشه سعی کرده تا نظرات سیاسی خود را، بنام «اسلام» مطرح کند. به عبارت دیگر یک نوع خود اسلام پنداری.
ایشان در تلگرافی که به تاریخ ١٧ مهر١٣۴١ به شاه می فرستد، با حق رأی به زنان در انجمن های ایالتی و ولایتی که دولت اسدالله علم در نظرداشت انجام دهد، شدیداً اعتراض می کنند و آن عمل را مخالف با«اسلام» تلقی می نمایند.
متن تلگراف آیت الله خمینی به شاه به تاریخ ١٧ مهر١٣۴١ به شرح زیر است:
« بسم الله الرحمن الرحیم
حضور مبارک اعلیحضرت همایونی
پس از اهداء تحیت و دعا به طوری که در روزنامه ها منتشر شده است دولت در انجمن های ایالتی و ولایتی، اسلام را در رأی دهندگان و منتخبین شرط نکرده و به زن ها حق رأی داده است و این امرموجب نگرانی علمای اعلام و سایر طبقات مسلمین است. بر خاطر همایونی مکشوف است که صلاح مملکت در حفظ احکام دین مبین و آرامش قلوب است. مستدعی است امر فرمایند مطالبی را که مخالف دیانت مقدسه و مذهب رسمی مملکت است از برنامه های دولتی و حزبی حذف نمایند تا موجب دعاگوئی ملت مسلمان شود. الداعی روح الله الموسوی » . (١۴).
اما در همان مقطع تاریخی که عده ای از روحانیون مذهب شیعه با کودتاچیان در امرسرنگونی دولت ملی و قانونی دکتر مصدق همکاری کردند. اتفاقاً یک آیت الله دیگر بنام سید رضا زنجانی، که از طرفداران «دکترمصدق» بود، یعنی طرفدار آزادی و استقلال و حاکمیت ملت و مخالف با نفوذ دولتهای استعمار گر ایالات متحده آمریکا و انگلیس (بریتانیا) در وطنمان ایران، در شکل دادن به امر«مقاومت » ، و مبارزه علیه رژیم کودتا، پیشقدم می شود .
در آن رابطه بودکه، «نهضت مقاومت ملی ایران» برهبری آیت الله سید رضا زنجانی با کمک عده ای از طرفداران دکتر مصدق، بطور مخفیانه شکل می گیرد و نشریه «راه مصدق» را بطور مخفیانه منتشر می کند و اعلام می دارد که «مبارزه ادامه دارد».
با توجه به توضیخاتی که اشاره رفت، مبارزه علیه رژیم سرگوبگر جمهوری اسلامی، اگر هدفش تحقق «نظام دمکراسی» و در آن رابطه محترم شمردن حقوق دمکراتیک دگر اندیشان باشد. حتماً باید به این واقعیت توجه کند که ارزشهای تشکیل دهنده چنان «نظامی»، تنها نباید در برگزاری انتخابات آزاد خلاصه شود، بلکه ارزشهائی همچون آزادی بیان، قلم، اندیشه، آزادی مطبوعات، تجمعات و آزاد بودن فعالیتهای حزبی و سندیکائی … از ارزشهای پایه ای و محوری آن باشد. همچنین حفظ استقلال و نه وابستگی به دولتهای استعمارگر، همچون ایالات متحده آمریکا و متحدینشان ، یکی دیگر از خواست ها و اهداف محوری آن مبارزه باید باشد.
نیروهائی که خود را «دمکرات و آزادیخواه» فرض می کنند، حتماً باید مدافع رقابت بین نظرات و عقاید دگر اندیش باشند. یعنی اصل تحزب و کثرت گرائی را قبول داشته و آن ارزشها را تبلیغ کنند.
برای من روشن نیست که برپایه کدام یک از ارزشهای «نظام دمکراسی »، مخالفت با همکاری و همسو شدن با آقای رضا پهلوی و سلطنت طلبان در مبارزه با جمهوری اسلامی، سیاست و عملکردی «غیر دمکراتیک» می باشد.!!
در حالیکه، درکشورهائی که نظام دمکراسی حاکم است، احزاب مختلف سیاسی وجود دارند، که حتی برخی از آن احزاب بهیچوجه حاضر بهمکاری با بعضی از احزاب آن جوامع نیستند. برای مثال، در کشور های فرانسه ، آلمان و یا در مجلس اروپا، بسیاری از احزاب وابسته به طیف های مختلف سیاسی آن کشورها و مجلس اروپا، بهیچوجه با احزاب نژاد پرست، رادیکال راستگرا و چپ رادیکال و طرفدارقهر …، حاضر بهمکاری نیستند. موضوعی که مورد تائید بخش بسیار بزرگی از شهروندان آن جوامع می باشد.!
با توجه به توضیحاتی که اشاره رفت، باید روشن باشد که با کمک و همسوئی افراد و گروههای سلطنت طلب و آقای رضا پهلوی، که تا کنون حاضر نشده اند، قانون شکنی، پایمال شدن حقوق بشر، زندان، شکنجه، اعدام دگر اندیشان در دوران پادشاهان پهلوی را محکوم کنند. نمی توان در وطنمان ایران «نظامی دمکراسی» را متحقق کرد.
همانطور که در همکاری با نیروهای وابسته به استعمارگران، امکان دفاع ازاستقلال کشورمیسر نخواهد بود.
توهین به مخالفین نظری و جوّ سازی علیه «دگراندیشان»، آنهم که چرا همچون من نمی اندیشی و یا همچون من حاضر بهکاری با آقای رضا پهلوی و سلطنت طلبان نیستی، چرا نظرات و عقاید تو مخالف نظرات و عقاید من می باشد …را نمی توان به حساب نقد دگراندیش گذاشت.چنان طرز تفکری بیشتر شباهت به شیوه تبلیغاتی دارد، که در دوران رژِیم محمدرضاشاه پهلوی و جمهوری اسلامی از سوی حاکمین علیه منتقدین و مخالفین مورد استفاده قرار گرفت و می گیرد.
در پایان ضروریست یاد آورشود که اکثر منتقدین آن بیانیه، خود را از طرفداران «جامعه سکولار» می دانند و در عین حال خواستار همکاری با سلطنت طلبان و آقای رضا پهلوی هستند. آیا هیچ به این موضوع فکر کرده اند که بیش از ١٠ اصل قانون اساسی مشروطیت اصولاً اجازه نمی دهد تا «نظام سکولار» در ایران متحقق گردد. (١۵ )
دکتر منصور بیات زاده
پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۷ – ۳۱ ژانویه ۲۰۱۹
پانویس:
ـ ١ ــ به نقل از سخنرانی آیت الله خمینی در تاریخ ١٢ بهمن ١٣۵٧ در بهشت زهرا
به نقل از سایت سازمان سوسیالیست های ایران ـ سوسیالیست های طرفدار راه مصدق
ـ ٢ ـ شعارهای عمده راه پیماتی ها در سال ١٣۵٧ در بخش ویژه انقلاب،
به نقل از سایت سازمان سوسیالیست های ایران ـ سوسیالیست های طرفدار راه مصدق
ـ ٣ ــ مجموعه ای درباره فایل صوتی دیدار آیت الله منتظری با«هیأت مرگ» ـ
آیت الله منتظری خطاب به “هیات مرگ”: «شما جنایتکار هستید».
ـ ۴ ـ بیانیه مشترک چهار سازمان و حزب دموکرات، جمهوریخواه و ملی: ایجاد جمهوری متکی بر آرای آزاد آحاد مردم ایران، نیاز مبرم ملی است
به نقل از سایت ایران آزاد، ارگان سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
ـ ۵ ــ «ایران آزاد» ـ سایت سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
ـ ۶ ـ برای حل بحران بر سر برجام، نه به تحریم و تهدید، آری به دیپلماسی!
به نقل از سایت ایران آزاد، ارگان سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
ـ ٧ ـ پوزش روشنفکران از محمدرضا شاه پهلوی؟ ــ دکتر منصور بیات زاده ــ ١ بهمن ١٣٨١ ــ درباره ادعای بدهکاری پوزش بزرگ روشنفکران ایران، اهل اندیشه و قلم به محمدرضاشاه؟
ـ ٨ ـ کلینتون: ما ایران را از داشتن دمکراسی محروم کردیم
ـ ٩ ـ اعترافات اوباما در گفت وگو با فریدمن ــ ما در سرنگونی مصدق نقش داشتیم ــ به صدام کمک کردیم
ـ ١٠ ـ محمدرضا شاه پهلوی در صفحات ٢٣٣ تا ٢٣۵ ، کتابی تحت عنوان «پاسخ به تاریخ » پس از پیروزی انقلاب بهمن ١٣۵٧ که منجر ب سرنگونی رژیمش شد، می نویسد :ماموریت شگفت انگیز ژنرال هایزر
ــ ١١ـــگزارشی از چگونگی برگزاری مراسم سالمرگ دکتر محمد مصدق در روز ١۴ اسفند ١٣۵٧ ، در احمد آباد
ــ ١٢ ــ متن کامل سخنرانی آیت الله طالقانی در روز ١۴ اسفند ١٣۵٧، در سالروز درگذشت دکترمصدق در احمدآباد
ـ ١٣ ـ آیت الله خمینی: کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سیلی اسلام بر دکتر محمد مصدق بود ـ اکبر گنجی
ــ١۴ ــ تلگراف آیت الله خمینی به شاه به نقل از صفحه ٧٢٣ کتاب «پدر و پسر ـ نا گفته ها از زندگی و روز گار پهلوی ها ـ تألیف و ترجمه: محمود طلوعی ـ چاپ دوم: زمستان ٧٢ ـ چاپ: چاپخانه تک.
ــ ١۵ ــ محتوی بیش از١٠ اصل از اصول قانون اساسی مشروطیت ایران، اجازه نمی داد تا «نظام سکولار» در ایران متحقق گردد! . دکتر منصور بیات زاده