در برخی نوشته های ادواری درباره این روز تاریخی، دلیل برانگیخته شدن دانشجویان دانشگاه تهران را در ۱۳۳۲، مربوط به سفر ریچارد نیکسون، معاون رییس جمهوری امریکا، به ایران وانمود میکنند. ولی واقعیت امر حاکی از آن بود که چند روز پیش از شانزدهم آذر دانشجویان برای اعتراض به محاکمه دکتر محمد مصدق و تجدید روابط سیاسی با انگلستان دست به اعتراض و تظاهرات زده بودند که دامنه آن در روز ورود ریچارد نیکسون به اوج رسیده بود. یورش نظامی رژیم گذشته به دانشگاه، برای گوشمالی دانشجویان و همچنین آرام نشان دادن اوضاع در آستانه ورود رییس جمهور امریکا بود.
در آن روزها تنها دو دانشگاه در تهران داشتیم: دانشگاه تهران و دانشسرای عالی؛ و در چنین شرایطی دهها هزار دانشجو که بعلت کودتای ۲۸ مرداد و سرنگونی و محاکمه دکتر مصدق، رییس و بنیانگذار تنها دولت دموکراتیک در ایران، ناراضی شده بودند. در آن یورش به جنبش دانشجویی، سه تن از دانشجویان کشته شدند.
ولی امروز دهها دانشگاه داریم و میلیونها دانشجو که در تمامی طول زندگی خود و زندگی دانشجویی خود از حکومت جمهوری اسلامی ناراضی بوده و هستند. نیروی دانشجویی که از آگاهی و بصیرت و قدرت اعتراضی بالایی برخوردار است، و تجربه و تاریخ نشان داده که میتواند سرآغاز حرکتهای اجتماعی و سیاسی شود که منتهی به واژگونی حکومتهای خودکامه، فاسد و ناکارآمد شده است. اکنون پرسش اینست که آیا حاکمیت در شرایط نابسامانی ها و نارسایی های روز افزون از توان این نیروی عظیم ناراضی دانشجویی آگاهی واقع بینانه دارد یا تصور می کند در میان نادرستیها و مشکلات عدیده در عرصه های مختلف می تواند این نیروی آرمیده و در عین حال رنجیده را با تهدید و محرومیت و زندان مهار کند؟
جنبش دانشجویی ۱۸ تیر ۱۳۷۸هم یک ۱۶ آذر بود، که با خشونت بیشتر و تلفات بیشتر، خشم بیشتری را در پی داشت. گفتار و رفتار برخی سردمداران حکومت اسلامی چنان بود که گویی هیچ اعتراض اجتماعی-سیاسی و هیچ فرایند فاجعه بار انسانی رخ نداده است.
جنبش اعتراضی ناظر بر انتخابات تقلب آمیز ۱۳۸۸ هم یک جنبش اعتراضی دانشجویی و یک ۱۶ آذر دیگر بود، که این بار انبوه میلیونی مردم به صفوف دانشجویان پیوستند. ولی در برابر اعتراضات و مطالبات مسالمت آمیز مردم، حاکمیت با خشونتگری بیشتر و وحشیانه تر، با زندانی کردن خشونت آمیزتر هزاران معترض، و کشتار بیشتر با آن برخورد کرد. همه اینها برای چه؟ برای اینکه حکومتی نالایق را توأم با حبس و حصر و ندانم کاری و فساد به زور به ملت تحمیل کند، بیش از هفتصد میلیارد دلار درآمد کشور را غارت و کشور را به ویرانی و نابودی و فقر مردم و سرشکستگی جهانی بکشاند.
حاکمیت باید بداند که دانشگاه جایگاه پژوهش، اندیشه، نواندیشی، پرورش سیاست ملی، و روشهای مدیریت بهینه کشور است. این دانشجویان هستند که فرازهای تاریخ و فرهنگ ملی خود را پاس میدارند، و به ارزشهای جهانشمولی چون آزادی، حقوق بشر و حاکمیت قانون باور دارند، و آینده کشور را رقم می زنند.
جامعه دانشجویی را نمیتوان با فشار و تهدید مرعوب کرد. روند افزایش تصاعدی خشونتگرایی حکومتی علیه دانشجویان در طی سه دهه گذشته باعث جلای وطن فزاینده هزاران دانشجوی نخبه شده و جامعه دانشجویی را ملتهب و نگران نگه داشته است. جامعه دانشجویی با وعده ها و شعارهای توخالی که هیچکدام انجام نشده، سیاست صبر و انتظار خود را خواهد شکست و تصمیم گیرنده ترین ۱۶ آذر خود را خواهد آفرید.
جبهه ملی ششم ایران
دکتر هرمیداس باوند، عیسی خان حاتمی، جمال درودی، دکتر علی رشیدی، مهندس کورش زعیم، دکتر شاهین سپنتا.
از سازمانها و شهرستانها: مهندس محمد اویسی (سازمان مهندسان)، مهندس مهران بختیار (سازمان دانش آموختگان)، بانو گیتی پورفاضل (سازمان حقوقدانان)، مهندس آرش رحمانی (سازمان مهندسان)، امیر رزاقی (سازمان علوم اجتماعی و فرهنگی)، مهندس اشکان رضوی (سازمان مهندسان)، علی شجاع (سازمان اصناف)، دکتر محمد قائم مقامی (سازمان فیزیک و ریاضییات)، ناصر کمیلیان (سازمان بازار)، مهندس مجتبی موسوی (نماینده شاخه اهواز)، فتح اله نجاتی مازگر (نماینده شاخه تبریز).
تهران – ۱۶ آذر ۱۳۹۷خ