نه به جنگ، نه به جمهوری اسلامی ایران!
درآستانهی سالگردِ حملهی تروریستی حماس به اسرائیل و بمبارانِ یکساله مردمِ غزه به دستورِ دولتِ نتانیاهو که بسیاری از مدافعِان حقوقِ بشر و کارشناسان آن را جلوه آشکاری از نسلکشی میخوانند، در پی ترورِ رهبرانِ حماس و حزبالله، حملهی ارتشِ اسرائیل به جنوبِ لبنان و موشکپرانی حکومتِ جمهوری اسلامی به اسرائیل، خطرِ گسترشِ جنگ بالا گرفته و ممکن است که ایران نیز به یکی از کانونها و صحنههای جنگ بدل شود.
رجزخوانیها و ماجراجویی های بنیادگرایانِ حاکم بر ایران و متحدان منطقه ای آن برای نابودی اسرائیل و ادعای بنیادگرایانِ اسرائیلی برای تحمیلِ «نظم نوین» در خاورمیانه تنها دعوت به ستیز و کشتار و ویرانی بیشتر در منطقه است. نه موشکپرانی حکومتِ جمهوری اسلامی و حملههای نظامی گروههای موسوم به “محور مقاومت” به اسرائیل به مردم فلسطین کمک میکنند ونه بمبهای اسرائیلی برای غزه و لبنان و ایران صلح و دموکراسی و آزادی به ارمغان میآورند.
حکومتِ جمهوری اسلامی و گروههای بنیادگرای حامی آن با جنگ های نیابتی در منطقه، خواستهای مردمِ فلسطین را به گروگان گرفتهاند و دولتِ نتانیاهو با کشتار در غزه و لبنان و ادعای «نظم نوین» جنگ را در منطقه خاورمیانه گسترش میدهد. حمایت از هر سوی درگیر در این جنگ ناانسانی پشت کردن به مردم و ضربه زدن به زندگی انسانها و آرمانِ صلح، دموکراسی، رفاه ، امنیت و همزیستی مسالمتآمیز در منطقه است. هردو سوی این جنگ فرسایشی و ضدانسانی به افزایش تنش و گسترش جنگ در منطقه دامن میزنند و نتیجه جز مرگ و ویرانیِ، آوارگی، تشدیدِ سرکوب و خفقان، رشدِ افراطگرایی و ناامنی نیست.
ما امضا کنندگان این بیانیه همچون صدای سومی که به رغم افق های فکری مختلف، با جنگطلبی و جنگ افروزی هر دو سوی این درگیری مخالفیم، از سازمانِ مللِ متحد، دولتهای عضو، نهادهای حقوق بشری و مردمِ طرفدار صلح و دموکراسی در ایران و اسرائیل و منطقه و جهان میخواهیم که با افزایش فشار برهمه سویهای درگیری و تلاش برای برقراری آتش بس فوری در منطقه، مانع از گسترشِ جنگ به جبهههای تازه شده و جنگ را متوقف کنند.
به جنونِ سوداگرانِ مرگ پایان دهید! دفاع از صلح، دفاع از آزادی و کرامتِ انسانی است.
امضا کنندگان:
یروند آبراهامیان
تورج اتابکی
فرشته احمدی
محمد اعظمی
رضا اکرمی
اصغر ایزدی
منیره برادران
مهرزاد بروجردی
فرزانه بذرپور
بهروز بیات
کوروش پارسا
علی پرسان
علی پور نقوی
مهدی خانباباتهرانی
نیره توحیدی
فردوس جمشیدی رودباری
روزا روزبهان
میهن روستا
هادی زمانی
شعله زمینی
فاطمه حقیقت جو
نقی حمیدیان
بهروز خلیق
هادی خرسندی
منصوره خسروشاهی
رضا خندان
آتنا دائمی
مهرداد درویش پور
مریم سطوت
آرش سرکوهی
فرج سرکوهی
اکبرسیف
منصوره شجاعی
نگین شیر آقایی
مهرداد صمد زاده
اشکبوس طالبی
محمد رضا عالی پیام
شیرین عبادی
مجید عبدالرحیم پور
فرزانه عظیمی
رضا علامه زاده
کاظم علمداری
رضا علیجانی
جلال علوی نیا
پرستو فروهر
مهدی فتاپور
منصور فرهنگ
مسعود فتحی
فرهنگ قاسمی
کامبیز قائم مقام
محسن قائم مقام
شهرام قنبری
کاظم کردوانی
بهزاد کریمی
آزاده کیان
امیر کیان پور
جهانگیر گلزار
رضا گوهرزاد
مزدک لیما کشی
محمد رضا نیکفر
مجید نفیسی
حسن نایب هاشم
پرویز نویدی
ایرج نیری
مهناز متین
مهران مطصفوی
پروین ملک
ناصر مهاجر
علی اکبر مهدی
همایون مهمنش
توران همتی
مهرداد وهابی
یک پاسخ
شماها اگر جنم و تدبیر و درایت و خرد داشتید بسیار پیش از این میدان دار میشدید و یک ائتلاف و اتحاد به وجود می آوردید و ما را در ایران دق مرگ نمیکردید. همتان یا لمپنهای بیسواد شاه اللهی و چپ اللهی و جمهوراللهی و انگشترسان و و بیسوادو … هستید یا لمپن های کم و بیش باسواد. گروهیتان احمقانه بدور جسد متعفن بنی صدر جمعید، گروهیتان هنوز برای مصدق لباس سیاه پوشیده اید، گروهیتان فحاش محمدرضا شاه هستید، گروهیتان او را خداوند بی عیب و نقص میدانید، گروهیتان هنوز در نجاستگاه اسلام ضد بشر و ضد انسان و خصوصا ضد ایران گرفتارید، گروهیتان در تریاکخانه ی چپ استالینیستی و چگوارائی محصورید، گروهیتان هنوز مجاهد فی سبیل الله هستید. آن مرک احمق اکبر گنجی بیشرف فحاش شاه و خاندان پهلوی که اتفاقا بزرگ تریت تبلیغات برای آنهاست، آن سروش های دباغ و دماغ آن عبدالعلی بیشرف بازرگان که هنوز دموکراسی را در پژوهش قرآن جستجو میکند آن بیشرف محمود دلخواسته که میخواهد انقلاب اسلامی نوع دوم پیشنهاد کند همانند آن حنیف یزدانی، آن هنرمند بی جنمی که ادای غربیها را در می آورند اصغر فرهادی بیشرف، و آن دیگران. و هزار درد بی درمان. ما مردمی هستیم تو سری خور که باعث بدبختی ایران و مردم و منطقه و جهان شده ایم. آن نسل پوفیوزی که پدر و مادر من و پدر بزرگ و مادر بزرگ من هم جزوشان بودند و پشیمان که قرآن و مفاتیح را در سینه و دل و جان داشتند و اصلا نمیدانستند که در این چاه مسمومیت و نجاست و بیشرفی چه نهفته است و هنوز هماکثریتشان نمی دانند. هنوز گروهی از زنان با ایمان به این نجاست مسموم چادر برسر میکنند و روسری بر سر مینهند اما آنقدر کرخ و بی رمقند آن قدر در این مسمومکده خیانت به ایرانی غوطه ورند که اصلا نمید انند که این چادر و روسری از بچه بازی پیامبر اعظمشان می آید و پوشاندن سر شیرخوارگان مورد تجاوز و تفخیذ قرار گرفته پیامبر و ائمه تا به یائیسگی و…عجبا که هنوز گروهی از زنان حتا بی حجاب هم بر این دین جنایتکار و ضد زن و ضد انسان و ضد آب و خاک و خصوصا ضد ایران عشق میورزند. هنوز قسم های یا علی، یا محمد، یا حسین و به قرآن و به الله و به این دین بیشرفی مثل مواد مخدر در اختیارشان است و جرات پرسیدن و فهمیدن ندارند. و…
و شماها حالا که خطر نه نزدیک، بلکه ماشه ها کشیده شده به سخن آمده اید تا قدری احساس کاردانی و آرامش کنید. درست مثل کسانیکه جلق میزنند تا قدری آسوده شوند و اعصابشان اندکی راحت شود و فقط باشند. شما فقط فکرش را بکنید که جایزه نوبل را به مادر بزرگ من که در هشتاد سالگی قرآن و سجاده اش را به آتش کشید داده بودند. او دنیا را روی سرش و سرشان میگذاشت. اما این خانم چه کرده. دیدم آن دختر پانزده ساله ای که در اروپا آنهمه جسارت به خرج داد و اینک شاید بالغ شده باشد، نامش را فراموش کردم، و این خانم مِـن مـِن کنان از پس یک تجزیه و تحلیل درست هم بر نمی آید. آن عبدالکریم لاهیجی اسلامپناه عجب آشی برایمان پخت ! حتا یکبار هم نگفت که از این کثافت کاریش پشیمان است.
امیدوارم بیدار شوید و زلزله ای را در غرب برپا کنید.
من دانشجوی علوم اجتماعی هستم از تهران