چنانچه به تاریخچه مبارزات مردم کشورمان نظری داشته باشیم در می یابیم که جنبش های خودبخودی چنانچه بوقوع بپیوندند علیرغم دستاوردهای موضعی آنها اما تنها در خاطره ها باقی خواهند ماند و در تجارب کارگری دسته بندی خواهند شد. هم از اینرو حامیان و فعالین این جنبش بیش از هر زمان دیگر بر حجم مسئولیت شان در جهت تشکلیابی و همبستگی کارگران افزوده شده است. هر گونه اهمال, سستی و خودمحوری این طیف جز خلاف جریان حرکت کردن نیست. جنبش کارگری در سال های اخیر نشان داده که دارای مختصات جدیدی است بطوری که میتوان جنبش کارگری ایران را مشروط به سازماندهی, همبستگی و پیوند سراسری آن با جنبش دانشجویی, معلمان و سایر اقشار اجتماعی, دارای پتانسیلی بالقوه فرض کرد که میتواند در آینده تار و پود نظام سرمایه داری درنده و زشت خوی جمهوری اسلامی را به باد بسپرد.
*****
هنوزجامعه کارگری کشورمان از شوک مجازات شلاق کارگران معدن طلای آق دره تکاب بیرون نیامده است که خبر احکام وحشیانه شلاق ( تعلیقی! ) برای کارگران شرافتمند اعتراضی معدن زغال سنگ بافق در جراید حکومتی منتشر شده است. رژیم تا به دندان مسلح حامی سرمایه داران مرزی برای اعمال قرون وسطایی علیه کارگران ایران نمی شناسد. در مرکز این هجوم کارگرانی قرار دارند که متشکل و یا در حین و پروسه تشکل یابی قرار دارند. اعتراضات کارگری در سال های اخیر و بموازات هجوم سرمایه و ابزار سرکوب حاکمیت به مطالبات بر حق شان ابعاد تازه ای یافته است. آمار و ارقام این اعتراضات دیگر نجومی شده است. مجموعه داده های این مبارزات و اعتراضات خاطر نشان می کند که تلاطمی در سطح جامعه موجود و آتشی زیر خاکستر نهفته است.
چنانچه به تاریخچه مبارزات مردم کشورمان نظری داشته باشیم در می یابیم که جنبش های خودبخودی چنانچه بوقوع بپیوندند علیرغم دستاوردهای موضعی آنها اما تنها در خاطره ها باقی خواهند ماند و در تجارب کارگری دسته بندی خواهند شد. هم از اینرو حامیان و فعالین این جنبش بیش از هر زمان دیگر بر حجم مسئولیت شان در جهت تشکلیابی و همبستگی کارگران افزوده شده است. هر گونه اهمال, سستی و خودمحوری این طیف جز خلاف جریان حرکت کردن نیست. جنبش کارگری در سال های اخیر نشان داده که دارای مختصات جدیدی است بطوری که میتوان جنبش کارگری ایران را مشروط به سازماندهی, همبستگی و پیوند سراسری آن با جنبش دانشجویی, معلمان و سایر اقشار اجتماعی, دارای پتانسیلی بالقوه فرض کرد که میتواند در آینده تار و پود نظام سرمایه داری درنده و زشت خوی جمهوری اسلامی را به باد بسپرد.
خبر مربوط به شلاق زدن کارگران معترض معدن آق دره تکاب به سرعت رسانه ای شد. رسانه ای شدن این اعتراضات را میتوان موفقیت حامیان این جنبش دانست. فراخوان محکومیت این داغ ننگ جمهوری اسلامی از هر سو داده شد و موج حمایت و پشتیبانی حامیان حقوق کارگران بطور کلی بسوی این فراخوان ها بشکل خودبخودی سازمان یافت. تا جایی کهسخنگوی کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد آنرا محکوم نمود و به شلاق خوردن هفده کارگر معدن آق دره اشاره کرده است.
سندیکا ها, نهادها و فعالین کارگری یکی پس از دیگری این اقدام وحشیانه را محکوم کردند. جمع وسیعی از چهره های شناخته شده از هنرمندان و نویسندگان همچنین کانون نویسندگان ایران به جمع محکوم کنندگان پیوستند و بدین ترتیب به موج محکومیت شلاق زدن به کارگران ابعادی گسترده تر دادند. به جرات میتوان گفت که کارگران این معدن و بویژه شلاق خوردگان میتوانند در کنار خود صفی طولانی از مدافعان حقوق خود را ببینند.
کارگران, هنرمندان, نویسندگان و فرهیختگان و وکلای کشورمان نشان دادند که از عیار و بلوغ صنفی و سیاسی بالائی برخوردارند و نظام نمیتواند آنها را و حضور و وجود آنها را نادیده بگیرد و هر گام ناپاک خود را بی پاسخ بشمارد. تجمعات و تظاهرات اعتراضی به سیرت پلید حاکمان و مسئولین قضائی اش در داخل و خارج کشور صورت پذیرفت و این اعتراضات همچنان ادامه دارد. در پهنه اعتراضات رسانه ای:
بیانیه جمعی پاسخ حق طلبى کارگران شلاق نیست!
و همچنین فراخوان اعتراضی سایت گزارشگران نمونه هایی از این موج اعتراضی بودند.
رسانه ای شدن شلاق زدن به کارگران معدن طلای آق دره تکاب مدت زیادی پس از وقوع آن صورت گرفته است. بر طبق گزارشات دو ماه پس از شلاق زدن و اجرای حکم قضائی مصادف با سفر ریاست جمهور به منطقه به اطلاع عموم رسیده است و نشان از وحشت رژیم و سانسور گسترده سرکوب کارگران دارد.
این نکته نشان میدهد که بسیاری از جنایات رژیم در سرکوب کارگران در سراسر کشور در خفا و سانسور رسانه ای صورت می گیرد. حال انکه در این زمینه مشخص موج اعتراضات باعث واکنش مسئولین حاکم نیز شد و کار به رسانه های داخل رژیم کشید. تا جائی که هر کدام از آنها بدنبال توجیه قضیه, ماستمالی آن و یا ارجاع جرم به خود کارگران رسید.
نکته اینجاست که در شرایطی که کارگران معترض با سرکوب وحشیانه و قرون وسطایی رژیم در داخل کشور مواجه اند, اجلاس سالانه سازمان جهانی کار باحضور نمایندگان جمهوری اسلامی برگذار می شود و علنا به رژیم و دستگاه سرکوبش وجهه بین المللی می بخشد.
قطعا برسازمان جهانی کار پوشیده نیست که جمهوری اسلامی از طرق مختلف و با روش های بسیار متفاوت علنی و غیرعلنی با حیات و حضور تشکلهای کارگری و معلمان در ستیز است و به روش های وحشیانه و قهرآمیز با کارگران کشورمان روبرو می شود و بسیاری از فعالین کارگری هم اکنون تحت تعقیب , محرومیت از حقوق و یا پشت میله های زندان بسر می برند. قطعا میداند که فعالین کارگری همانند جعفر عظیم زاده در اعتصاب غذا بسر می برد و یا در زندان های این رژیم به حبس های طویل المدت محکوم می شوند و یا همانند شاهرخ زمانی بطور مشکوکی به قتل می رسند.
حتما می دانند که بسیاری از کارگران برای رساندن فریاد دردمند و حق طلبانه خود تنها راه را خودکشی در صحن کارخانه ها و یا مقابل مجلس یا وزارت کار می یابند.حتما می دانند که پیکر سازندگان و تولیدکنندگان شریف کشورمان که با دستمزد های جندبرابر زیر خط فقر زندگی می کنند, پر زخم است و از چنگال سرمایه داران حاکم خون می چکد!
همزمانی وقایع بار دیگر تاکیدی است بر ضرورت مبرم تلاش برای ایجاد همبستگی عمومی کارگران کشورمان و اتحاد پر معنای کارگران, معلمان و دانشجویان بعنوان سه رکن استوار ایستادگی و مقاومت در برابر نظم افسارگسیخته سرمایه داری حاکم.
07.06.2016