در شرایطی که خاک ایران زیر ضربات نظامی گرفتار آمده و ساکنانش در هراس و بلاتکلیفی به سر میبرند، بار دیگر تضاد میان منافع ملی و پروژههای خارجی در صحنهای خونین و ویرانگر نمایان شده است. جنگی که امروز علیه ایران جریان دارد، نه صرفاً واکنشی به تحولات امنیتی منطقهای، بلکه بخشی از یک روند ساختاری برای تضعیف و تخریب ظرفیتهای راهبردی کشور است؛ روندی که طی سالهای گذشته با تحریمهای فلجکننده، فشارهای بینالمللی، و انزوای دیپلماتیک آغاز شده بود و اکنون به فاز نظامی وارد شده است.
این جنگ از یکسو حاصل انباشت بحرانهای داخلی، سوءمدیریت و بیاعتنایی حاکمیت به مطالبات مردم است؛ و از سوی دیگر، بازتاب عزم قدرتهای خارجی برای بازطراحی ژئوپلیتیکی منطقه، به قیمت فروپاشی یکپارچگی ملی و مدنی در ایران. در این میان، نقش برخی نیروهای مدعی دموکراسیخواهی و اپوزیسیون خارجنشین، بهویژه آن دسته که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم در خدمت این پروژهها قرار گرفتهاند، مسئلهای قابل تأمل و البته نگرانکننده است.
مواضعی که از سوی این جریانها اتخاذ میشود – از حمایت از تحریمهای یکجانبه گرفته تا ترویج حمله نظامی و مشروعسازی مداخلات خارجی – بیش از آنکه نشاندهنده دغدغهای اصیل برای آینده ایران باشد، نوعی همراستایی با سیاستهای قدرتهای مداخلهگر بینالمللیست که طی دهههای اخیر در نقاط مختلف جهان، جز بیثباتی، تجزیه و خشونت به بار نیاوردهاند.
شگفتانگیز نیست که بسیاری از این بازیگران، در عین ادعای دموکراسیخواهی، فاقد هرگونه پروژه عملی برای گذار سیاسی مستقل و مردمپایه هستند. آنچه بهجای آن پیشنهاد میشود، بازتولید نسخههای اقتدارگرایانهایست که یا از تاریخ پیش از انقلاب اسلامی وام گرفته شدهاند، یا از ساختارهای وابسته به قدرتهای خارجی الگوبرداری میکنند.
در این شرایط، ضروریست که صداهایی که دل در گروی ایران دارند – فارغ از وابستگیهای سیاسی یا ایدئولوژیک – بر استقلال، یکپارچگی ملی، و حرکت بهسوی دموکراسی بر پایه توان داخلی تأکید ورزند. مسئولیت روشنفکران، فعالان سیاسی و مدنی، و کنشگران ایرانی در این لحظه تاریخی، نه همنوایی با مداخلات خارجی، بلکه دفاع از ایران در برابر همه اشکال تخریب است؛ چه از درون، چه از بیرون.
جمعبندی
اگرچه نظام حاکم در ایران مسئول بخش عمدهای از وضعیت بحرانی کنونیست، راهحل این بحران نه در بمباران، نه در تحریم، و نه در بازی قدرتهای بیرونی نهفته است. آیندهای پایدار تنها زمانی ممکن خواهد بود که بر پایه خواست مردم، با مشارکت همهجانبه، و در چارچوب استقلال سیاسی و اراده ملی ساخته شود. هرگونه پروژهای که به نام نجات، اما به بهای تجزیه، تحقیر یا وابستگی پیش برود، محکوم به شکست و بازتولید استبداد در شکلی دیگر خواهد بود.
رحیم کاظمی سرشت