ایجاد جنبش همگانی اپوزیسیون خارج کشور برای انتخابات آزاد در ایران

اطلاعیه برای شرکت در تظاهرات نه به انتخابات فرمایشی

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

ایجاد جنبش همگانی اپوزیسیون خارج کشور برای انتخابات آزاد در ایران

ایرانیان شرافتمند
روز جمعه ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ برابر با ۱۸ ژوئن ۲۰۲۱ که روز مضحکه انتخابات در ایران است، جمهوری‌خواهان سوسیال دموکرات و لائیک ایران از ساعت ۱۵ تا ۱۷ – همراه با کمیته دفاع از زندانیان سیاسی و عقیدتی برای گفتن: نه به جمهوری اسلامی، نه به مضحکه انتخابات فرمایشی و تحریم این انتصابات ولایت فقیهی، در «میدان اینا» Place d’Iéna le 16ᵉ arrondissement شرکت خواهد کرد. اگر شما هم مخالف این رژیم جنایتکار، که در ضدیت با حقوق انسانی مردم ایران است، می‌باشید در این تظاهرات آرام شرکت کنید تا یک صدا فریاد اعتراض خودمان را به گوش جهانیان برسانیم و مانند اکثریت مردمان ایران به رژیم جمهوری اسلامی و به انتصابات آن نه بگوئیم.
فرهنگ قاسمی، کنشگر حقوق بشر،
عضو کمیته دفاع از زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران
و سخنگوی همسازی ملی جمهوری خواهان سوسیال دموکرات و لائیک ایران.
با مهر و احترام فرهنگ قاسمی

مطالب مرتبط با این موضوع :

16 پاسخ

  1. ای ایرانیان خارج از کشور از طرف ما زندانیان هم تظاهرات کنید. لطفا اینجا را ببینید:
    https://www.youtube.com/watch?v=yfXKJtM67eQ&t=1s
    و بعد من که عمویم مداح اهل بیت است اعلام می کنم به اسلامی که این آخوند حجتش باشد می ری ن م. هموطن تو هم به روح پیامبر این دین و قرآنش و عترتش و سیره اش و اهل بیتش و امام حسینش و امام علیش و آخوند و آیت الله و مداح و طلبه اش و امام و امامزاده اش ب ر ی ن.

  2. دوست عزیز جوش آوردی ! با کار بدنت گرم و بعد داغ میشه . محتویات محمدیش داغ و جوشان میشه و ریش و روح پیامبر و طلبه و و مداح و امام و امامزاده و امام این دین و این قرآن و این اترت و این رو میسوزونه. من هم از ایرانیان خارج نشین در خواست میکنم تا هر کجا هستند یک پرس رای در مستراحها برینند و پیش از ریدن یک بسم الله الرحمن رحیم و نام محمد و علی و قرآن را با ماژیک در دهانه ی فار حرا و ورودی چاه سامراء بنویسند تا به روح امام عج هم برسد و رای داده شود. در ضمن کروبی گفته که باید اصلاحطلبان رای بدهند خب شما پس فهمیدید باید رید به قبر رپیامبر و علی تا حن و حسین و تا رضا و تا کربلا و تا قبر امام رضا و تا بیا تا صادق و باقر تا عسگری و تا مهدی. در هر حال کلی از پیامت لذت بردمن. اصلا هم قرار نبود که من رای بدهم اما من از این به بعد مثل هر ایران چند بار در مستراب خانمان به حکومت الله رای خواهم داد. از ت ممنونتم از تهران هستم اصلم هم خراسانی ست

  3. به کسانیکه میرن به میدون اینا لطفا بریش اونا: بله!
    در ضمن کسی با صدای بلند القصیده الانتریه فی احوالات رهبری علویه که در محراب به خود بله…و بعد خورده را بخواند و ضبط کند و بگذارد توی اینترنت و هم برای فرنسه ای ها ترجمه کنه. البته اگه هنوز نگهش داشتین. چون اوه خیلی وقت پیشا دیده بودمش. بابم برامون خونده بود. در ضمن اگه رضا پهلوی هم اومد بهش سلام برسونین و بگین کارش درسته که اعلام جمهوریخواهی کرده. شماها هم ددست از ضدیت بیمارگونه با خاندان پهلوی ها بردارید. آون شاه بیچاره هر کاری از دستش براومد کرد. تازه من حالا فهمیدن چقدر جوون بوده. حتا موقع مرگشم فکر میکنم پنجاه و چند سالش بیشتر نبوده! واقعا خدا بیامرزدش که با اون سن و سال کمش این همه کار مثبت کرده. حیف که چندین اشتباه کرده بود. یکیش این بود که اعلام جمهوریت نکرد. تو میتونستی وارث کوروش باشی و جمهوریخواه هم باشی. تو اصلا کوروش زنده باش دو جمهوریخواه شو. همینطور که حالا پسرت شده جمهوریخواه.

  4. من همیشه نوشته های این این آدم عبدالستار دوشوکی رو میخوندم. البته همیشه با اختیاط چون بوی نانجیب جدائی طلب و فدرالیسم ازش بیرون میزد. ولی خب می گفتم دست کم لائیکه! دست کم مذهبی نیست! دست کم دینباز و اسلامباز نیست و خردمند و خردگراست. اما نامه ای نوشته سرریز از اسلامیات. برای یک آخوند سنی. دیدم در نهایت آخوند شیعه وسنی ندارد و مسیحی و یهودی هم نه! ایشون مرقومات فرموده این:

    نامه سرگشاده عبدالستار دوشوکی به مولانا عبدالحمید در مورد حمایت از ابراهیم رئیسی

    جناب حضرت شیخ الاسلام مولانا عبدالحمید اسماعیل زهی گرامی و بزرگوار حفظه‌الله ـ دامت برکاتهم
    اصلا ببینید این با لفظ قلم و تملقات و صناعت نوشتن را تا کجا برده است. بعد هم آنقدر حاج عبدالحمید را عزت چپان و ادب پیچ کرده است که آدم حیرت میکند. این آقای محترم عبدالستار دوشوکی مثلا خواسته از اینکه مولاش «جناب حضرت شیخ الاسلام مولانا عبدالحمید اسماعیل زهی گرامی و بزرگوار حفظه‌الله ـ دامت برکاتهم» از ایرانیان سنی خواسته به رئیسی قاتل بیشرف حرامزاده که لعنت بر خود و از پدرش تا جدش که پیامبر و علی هستند رای بدهند! اما آن تکلف و ادبچپان کرده که اصلا موضع در میان این همه قیرنویسی گم می شود. و اما حالا بنده به عنوان یک سنی زاده ضد اسلام و ضد شیعه و سنی سلفی وحنبلی و کوفت و زهرمار اعلام می کنم که با این گندکاری و کثافت نویسی دیگر نوشته های این مسلمان متحجر لندنی را نخواهم خواند. و در پایان سلام و تعظیم من به هممهنان ایرانی خارج از کشور آنهائی که از کشور پول ندزدیده اند و با درآمد خودشان زندگی میکنند و به فکر ما هم هستند. مرگ بر اصل و اساس اسلام این دین نکبت و خواری. سلام بر کفر.

  5. نامه شاکی سعید طوسی به رئیسی: در مورد اجرای عدالت در این پرونده هیچ کاری نکردید ! رئیسی پاسخ داده که حالا ما هم اگر نکردیم رهبری خودشان فرمودند هم ما کردیم هم حاج سعید. بعد البته ایشان خودشان قطبی شدند از اقطاب عالم لواط و از حقیر هم پیشی گرفتند. رهبری فرمود در موقع لواط ما را دعا کنید. شماها که در میدان اینا می روید به اونا دعا کنید. من نمی دانمه آیا میدان اینا غلط املائی ست یا واقعا اسم این میدان اینا ست! مرگ بر اسلام و نابود باد تشیع را در روز تظاهرات به یاد داشته باشید. گفته می شود در فرانسه ایرانی زیاد است امیدوارم صدایش به ما در ایران اشغال شده هم برسد. پدر بزرگ من بیچاره مریض است امروز میگفت وقتی رای داده به اسلام و قرآن رگه هائی از خون توش بوده. من بهش گفتم حتما خون حاج قاسم بوده ! اما اون مطمئن بود که نه میگفت جد حاج سید ابرامه!

  6. با درود لطفا این خبر را به همه برسانید. مرکز انتقال برق به عراق را خود حکومت اسلامی منفجر کرد تا بهانه ای برای نفرستان برق به عراق داشته باشد تا این دو سه روز انتخابات را به مردم بیشتر برق برساند. اگر کسی زبان عربی بلد است این خبر را به عربی برای عراقیها ترجمه کند.

  7. از آیت الله دکتر سید ابراهیم خلیل الله رئیسی
    به بچه ی سابق و مرد امروز.

    بسم الله الرحمن الرحیم.
    پسر جان برو خجالت بکش! از هر طرف که باشد، چه از جلو چه از پشت، تبرک است جانم. خود حضرت آقا در جریان امور در جریان بوده. پس اصلا تو شاید عمر نوح را هم بکنی به خاطر ما مواد که آن آلت به زیارت بدن ناز رهبری هم رفته، چه از پیش چه از پشت. شاید اصلا انیشتاین زمان خودت بشی، کون و یکون را کمه شنیدی بچه جون. خود بنده با کلاس ششم ابتدائی دارم میشم رئیس حکومت اسلام ناب. تو حتما از همه جلو خواهی زد و تازه تو از عقب هم زده ای. در قرآن کریم غلمان بازی را در بهشت وخده داده اند. برای همین باید در اینجا هم بکنی و هم بدهی همچون همه ما در حوضچه های لیز و لغزنده علمیه. اصلا نمی گویند علم و می گویند علمیه برای لیز بودن پی و دنبه و چربی و وازلین و کرم نینوا و نیوآ و روغن آیت الله دکتر تبریزیان و انگشتان خاتمی و فقزه قالیباف و پشت و پس و پیش بیموی حاج علی اکبر شهید را ک ی ر خر رفسنجانی حتا شایدهم ندارد بنده عن هیشتاین هستم و تو انیشتاین خواهی شد به خاطره فقیره حاج سعید که با مقعد امام علی خان و مقعد حاج سعید که با ذکر سیدالامام مهدی و شخص امام سیدنا خامنه ای متبرک شده اند. پس تو اضافه بر بهشت در آن جهان در این جهان هم از سر خمس و ذکات به موبایل و چند جلد قرآن و مفاتیح و داستان راستان مطهری و خصوصا کتا خدمات متقابل ایران و اسلام نوشته شهید بزرگوار سیدنا مولانا مرتضی مطهری بهره مند خواهی شد. تو از راین دبه بعد به فتوای من و به خاطر اسپرمهای حاج سعید که که از اسپرمهای امام عج و امام خامنه ای تغذیه کرده اند ترا به درجه ی سید مفتخر خواهم کرد بنا بر این از این به بعد توبه سیدیت مشرف می شوی و از این به بعد همانند سید ابراهیم نبوی و سید عطاء الله مهاجرانی و سید محمد خاتمی و دیگر سیدان شیدی و واجب الخمس و تو نیز میتوانی از این به بعد هم جلوت را سید کنی هم عقبت را و تقاضای خمس و ذکات تا دسته! . امام علی خامنه ای وقتی از اشکم مادرش زده بیرون گفته یا علی! خود امام علی خان خامنه ای از اوطاد این راه مطلوطه هستند. ایشون در روز قیامت هم شما را خواهند کرد شفاعت کرد. آنچه بًر و دًر شما ورود کرده و رفته آلت متبرکه ای بوده که هم با مقعد دامام عج و هم مقعد رهبر رفرزانه ورود کرده پس نترس و التجاء بکن به حضرت امام خامنه ای. اصلا نذر کن همین امشب شخص ایشون رو در خواب خواهی دید عریانتر از رویا ! تو اصلا فوری یک پست بگذار و بگو من پس فردا به رئیسی رای میدم من یک موبایل XXX110 IPone XY رو برات میفرستم و اگر نوجوانی هم خواستی بچه سیدهای فراوانی در دسترسند. همین الان با پیک برات بیارن، تو هم اصلا مثل آن صدهها نفری که متبرک شده اند برو دنبال زن و بچه و اصلا تو برای خودت قطبی بشو بچه بازی را پیامبر اعظم و به قول عبدالکیرم سروش پیامبر گرامی اسلام هم ایشون دوجنسباز بوده اند و هم بچه باز. رابطه ایشون با علی یازده ساله و عایشه سه و بعد شش ساله زبانزد خاص و عام است. در خود قرآن هم با الف لام میم نوشته شده. همچنانکه سعید طوسی هم زیر دستان مبارک حضرت امام خامنه ای برای بسیاری امروز از اقطاب است شما بشو! شماره ی من مستعان ۱۱۰ است. تا پس فردا پای صندوق رای فردا هم خواستی می بینمت، زنگ بزن بچه جون!
    والسلام من تبع الهدا
    آیت الله دکتر سید ابراهیم خلیل الله رئیسی رئیس جمهوری ایران اشغالی

  8. دوستان خارج نشین کسی از میانتان نیست که این
    القصیده الانتریه فی احوالات رهبری علویه که در محراب به خود ریده
    را با موسیقی یا بی موسیقی بخواند و یا دکلمه کند و بگذارد روی اینترنت تا ملیونها نفر آنرا بخوانند! نه نیست!
    بفرمائید من توس همین سایت صفحه پیچیدگی های رهبری کپی کردذم. حتما کسی بای این کار را بکند و الان هم موقعش است. ممنونم از این سایت
    خانم الف شین
    القصیده الانتریه فی احوالات رهبری علویه که در محراب به خود ریده

    این رهبر آزاده ی ایران به خودش رید٬
    رید و تو نگا کن!
    تنها نه خودش رید به خود رهبر ایران٬
    یکپارچه ایران به سر رهبر خود رید٬
    رید و تو نگا کن٬

    رهبر چو نگه کرد در آیینه ی تقلید٬
    از خشم بگریید!
    با هق هق گریه،
    انگشت سبابه را علم کرد،
    در تو گهش مثل قلم کرد!
    الله رو رقم کرد!
    انگشت به دهن کرد
    با مزمزه کردن٬
    اینبار با غضب بر سخن و عرش خدا رید!
    تو خوب نگا کن
    یاد انبیا بود
    با حفظ هویت به سر شخص خدا رید!
    حتا خود الله، در عرش، از ترس،
    بلرزید و به آیات خودش رید،
    این رهبر فی الارض،
    بر تربت پاک انبیا رید ٬
    وآن رهبر سابق در قبر بخندید ٬
    با وطی به تفخیذ با دخترک شیر،
    با آن کفن پاک مطهر٬
    که مزین به آیات خدا بود٬
    و نجاسات همه امت اسلام،
    با گفتن صد بار، ولاکن٬
    از خنده به خود رید و
    بعد از دو سه تفخیذ،
    اونجا رو نمود لیز،
    هم وطی و دخول کرد،
    هم پاره و پوره،
    طفلک رو ملول کرد،
    عمامه به سر بود،
    رو بچه شیر خوار
    چون رسول اعظم
    رهبری دمر بود،
    چون که او دختر بود،
    لعبت رهبر بود!
    ***
    آیات خدا بود به عمامه رهبر٬
    وقتی که میخندید٬
    وقتی که می خندید و به خود رید٬
    ***
    عمامه اش افتاد درون گه و غلتید٬ و
    رهبرم بیفتاد، هی غلت و واغلت زد
    صد بار بقلتید!
    تو بشمار
    عمامه رو برداشت!
    عمامه تبرک با بوی خوش گه٬ مالید به پیشانی٬
    چون چادری از گه٬
    عمامه به سر کرد٬
    عبای گه اندود٬
    با عطر طهارت٬
    تیمم غایط
    با مسح و تلمس!
    با ذکر و تلمذ،
    آن دختر شیر را در زیر بغل کرد،
    او عزم سفر کرد٬
    ***
    ریشش به ملات گه صد روزه حنا کرد!٬
    بهر سفر انگلیکن رخت به بر کرد٬
    ***
    در٬ آستانه ی در بود!٬
    عزاییل ٬
    کتا– ئب آقا، هم نایب آقا با نره خری لخت٬
    با آلت کلفت٬
    آهیخته و زمحت!٬
    سید سعید طوسی با نره ی خر جفت٬
    شمشیر بدست و ٬
    هم زره به تن داشت٬
    زان میر غضب خان٬
    آن سارق خیبر، قاتل قریضه،
    یک سر بریده، عمر ابن عبدوود کافر،
    در زیر بغل داشت!
    ***
    چیزی نه که کم داشت!
    شمشیر لای دندان٬
    فندک توی دستش٬
    چشما رو می سوزوند!
    سطلی ز گه ناب٬ با آب قاطی کرد!
    همچون آب زم زم هی قرقره می کرد،
    غلپ و تلپ کرد
    ***
    پنهان نتوان کرد٬
    ارضای رضا بود٬
    این کار خدا بود!٬
    رهبر پا رو وا کرد٬
    حاج سعید طوسی با عورت نازش٬
    در اونجای رهبر تا دسته که جا کرد٬
    هی اوk جابجا کرد٬ اینجا و اونجا کرد!٬
    تا دسته درون شد٬ گاهی به برون شد٬
    از خنده ی آقا روده شون برون شد٬
    روده آویزون بود، هم چکه ی خون و، گاهی آبریزون بود،
    هر لحظه درون و گاهی به برون شد٬
    قاه قاه می خندید
    دو تا آویزون بود٬ یکی در میون بود٬
    شلپ و شلوپ بود٬
    آقا در میون بود٬
    دستاش رو زمین بود!
    اینها یه نشونی٬
    از عالم غیبه!
    ***
    این رهبر آزاده ی ما نشئه ی عشق است٬
    الواط و لواط است٬ مثل آب نبات است٬
    مکنده ی آب و مکنده ی ذات است٬
    تفخیذ چه گویم! وطی است و دخول است،
    با بچه ی شیرخوار،
    در حال رکوع است،
    یا سجده به زور است!
    ***
    او اصل لواط و٬
    معنی فساد است٬
    این رفت و شدن ها٬ تلمبه زدن ها٬ با قاری قرآن ٬
    بچه های مردم، تازه نوجوانان٬ با صد کش و قوس است٬
    فرمان الهی وحیی ز نزال است٬
    انزال و نزول است٬
    ***
    گاهی فاعل، گاهی مفعول٬
    گاهی عاشق و گاهی معشوق٬
    گاهی این دست رو زمین و٬ گاهی اون دست رو کمر بود!
    اصلش اینه که دمر بود
    کپلش مثل قمر بود٬
    کمرش مثل فنر بود٬
    اما اینبار رهبر ما٬
    از خوش هم بی خبر بود٬
    اینبار حاج سعید طوسی،
    چشم و هوشش تو عقب بود،
    اون موقع که ده سالش بود
    دست و زانوش رو زمین زد٬
    هی اون بالا و پایین کرد٬
    رهبر ما رو سوار کرد٬
    ماه – تو آسمون نگاه کرد!
    رآقا می رفت و می اومد،
    تا که خودش رو خراب کرد،
    تا که آباد آباد شد،
    بعدشم موعضه ها کرد!
    ***
    گاهی که این روی اون بود٬
    گاهیم این توی اون بود٬
    گاهیم این زیر اون بود!٬
    گاه لب و لوچه ی رهبر برا ارضا اویزون بود٬
    ***
    توی چاررای ولی عصر،
    رهبر ما نگرون بود!
    گاهی اینور رو نگاه کرد،
    گاهی اونور رو برانداز،
    ناگهان از توی چارراه،
    سروصدایی بلند شد،
    آقا هی دولا و راست شد،
    قد و قامت رو نگون کرد،
    دست خود رو سایبون کرد،
    همه سربازای گمنام،
    همگی پاک و مطهر،
    همگی عطر معطر،
    همگی سیل تبهکار،
    از چهار تا سوی تهران
    مثل گرگای لاکردار،
    دستا هی رفت توی شلوار،
    شلوار آقا رو میگم،
    اینا آقا رو دوشیدند،
    از پشت فرو کردند از جلو مالیدند،
    ابن ملجمای دوران،
    در مدبر آقا، چون نیزه باریدند،
    ***
    این رهبر آزاده ی ما زیر الاغ بود٬
    بیچاره الاغه٬
    کارش کار زار بود٬
    تا که میدید که کسی نیست!٬
    گاهی وقتام که کسی بود
    گاهیم رو الاغ بود٬
    خیالش راحت از این بود!
    که توی راه خدا بود
    با اینیم که چلاق بود٬
    رهبر ما رو براق بود٬

    ***
    این رهبر فرزانه ی ما تو دردسر بود،
    تو -چهار – راه محشر بود٬
    رهبر دربدر بود
    شلوارش کشیده – پایین٬ قمبلش زیر تشر بود…
    ***
    ناگاه بشد رعدی و برقی٬
    تو یکی از راه ها،
    تاپاله زدی٬
    تا – پاله ی زدی
    این نور خدا بود٬
    حاج محمود ما بود٬
    احمدی نژاد بود٬
    با بمب و مسلسل٬ نارنجک دستی٬
    پشتشم سپاه بود٬ با لباس داعش٬
    پرچم لا لا لا
    مردم رو نوازش٬ کردند نمد مال!
    آقا کرد قار قار:
    « اینها نه مسلسل٬ ما میگیم ترقه ست٬
    این ترقه – بازی٬ کار حقه بازی٬
    این کار ما نیستش!
    کار اجنبی هاست٬ …
    ناگاه آقا گوزید٬
    چرت امام عج تو چاه ثارالله، جر خورد دوباره، شد تیکه و پاره!
    چرت آقا پاره،
    گردید دوباره!
    ***
    ناگاه عیان شد٬ یک سیل تبه کاران از راه رسیدند٬
    آقا رو که دیدند٬ پشت سر آقا فوری صف کشیدند٬
    از عقب فرو کردند٬
    از جلو مالیدند٬
    با هَیْهاتِ مِنّا الذلَّه
    عربده کشیدند!
    هر کدام از یک سو آقا رو گاییدند!
    ملائکه از عرش به پایین پریدند٬
    او نا هم برا آقا یک پرس بریدند!
    از راه دگر نیز چاقو کشای رهبر چون کرم خزیدند٬
    سر دسته ی آنها ذلفقار بدست بود٬
    با فرق شکافته هارت و پورت می کرد!
    زرت و زورت می کرد!
    ***

    ناگاه یکی اف ۱۶ چون فیل هوا شد،
    نشئه گی رهبر از ایشون جدا شد
    با این هواپیما٬ برق از ماتحت رهبر، چون وحی جدا شد!
    سکوتی سنگین چون سرب بپا شد٬
    وقتی که طیاره رفت، دو باره غوغا شد.
    این سیل شغلان زوزه ها کشیدند،
    برا دشمن نابوده شاخ و شونه کشیدند،
    ***
    احمدی نژاد امد با نور الهی!
    دور سر او گه بود بود چون طوق ولایی٬
    خمپاره بدست و -هم بمب به کف بود٬
    پرونده ی آقا زیر بقلش بود،
    از شمر بدترتر٬
    از کرب و بلا بود و
    در راه نجف بود، با کوفه به کف بود!
    یک بمب گهی انداخت اندر ره رهبر٬
    قهرمان نرمش ٬ با آن کمر ناز!
    آن فنر اعجاز٬
    رهبر جا خالی داد!٬
    چپیهیش رو علم کرد!
    انگشت بزرگش رو اون مثل علم کرد٬
    برا ترسوند مردم٬ هی اونو تو دهن کرد٬
    هی لیس و والیس زد٬
    هی عره و تیز کرد!
    چون رهبر آزاده ی ما روی براق بود٬
    هر چند که الاغ بود٬
    چون رهبر خود٬ رهبر ما روی الاغ بود!٬
    یک خر رو الاغ بود!٬
    می گفت که براقه! آما که الاغ بود٬
    آما چه الاغی!٬
    یه الاغ لخت و
    نره خر داغ بود!٬
    با عشوه و ناز بود…٬
    گاهی خر رو امام و گاهی زیر الاغ بود٬
    ***
    آن بمب بیفتاد به محراب تجلی٬
    آنگاه بترکید٬
    آیات خدا ریخت درون ره رهبر
    رهبر چو بلیزید٬
    یا اینکه بلغزید ٬
    تا دسته بلیسید!٬
    نا گاه بگوزید٬
    گفت اینکه ترقه ست
    پس بمب کجا بود؟؟؟

    آن رهبر سابق از حماقت این، رهبری فعلی، در قبر بخندید
    قاه قاه به خودرید
    دریا؟ چه بگویم٬
    گهستان الا بود٬ از صفا تا مروه
    چون سنگ سیا بود
    بحری زه گه ناب٬
    عرفات آقا بود٬
    ***
    از عشق خدایی٬
    رهبر ولایی
    خناس مخنث٬
    این رهبر یکدست٬
    وارونه و سر مست٬
    رهبر شده بی تاب٬
    قواص خدا بود!٬
    رقاصه ی شیطان
    در حال ریا بود!
    این ترقه بازی کار انبیا بود!
    ***
    رو منبری از گه فتوا رو صادر کرد،
    اختیار آتش رو، تقسیم سپاه کرد
    بسیج رو صدا زد:
    ای بسیج نازم، سپاه سرفرازم
    اسراییل و ول کن، آمریکا ررو رها کن،
    انگلیس خبثه،
    زنها رو نگاه کن، روسری کج رو، هم حجاب بد رو،
    با شمشیر راستت،
    اونو روبرا کن،
    زنها رو بترسون،
    برا ترسوندن اونها سگها را رها کن،
    رهبر رو رضا کن!
    رهبر رو خدا کن
    ***
    بهر سفر حج در راه خدا بود٬
    تنگی بگرفتش٬
    هرچند گشاد بود!
    رهبر سر پا شد٬
    با یاد خدا شد٬
    رهبر چو بریدند٬
    آن سیل کفن پوشان٬ اینبار از آن چارراه٬
    از راه رسیدند٬
    اول بو کشیدند٬
    آنگاه چشیدند٬
    با انگشت دشنام در گه به خزیدند٬
    یا اینکه خلیدند٬
    آنگاه لیسیدند٬
    اسپرم هزار جاسوس را٬ کشف نمودند٬
    اسرار عجیبی بود،
    مکنون چو الف لام!
    هم ذالک و لا ریب!
    این فیض عظیما را٬
    این فاز به فوزآ را با یطعه ی الله بر چشم کشیدند!
    اکمل شده این دین٬ ملیون ذکر کین٬
    با دشمن ملعون٬
    امت شده واحد با کل مریدن٬ ریدند به دفتر٬
    آن صاحب این عصر ناگه شده بیدار!٬
    با چرت پریده٬
    پیغمبر تکفیری قرآن جدیدش را گرداند پدیدار٬
    همچون اونجای رهبر٬
    چرتش شده پاره!
    ***
    آن رهبر غائب گردید مهیا!٬
    بهر سفر خاک٬ اماده ز افلاک
    لاهوتی بی غش ٬ با عشوه ی مهوش٬
    او آمده با کش٬
    با شلوارک داغ!
    شمشیر برنده در دست درنده٬
    گرگان خونآشام٬ دندونای خونی٬
    با نره خری داغ٬
    با آن ذکر شق
    با فتنه ی اکبر
    با سید مظلوم٬
    با دریایی از خون
    با عامی مغبون
    با سپاه غارت
    با بسیج قاتل٬ با داعش بی رحم٬
    با طالب حوزه٬
    با طالب فیضه٬
    خون تا زیر بیضه!
    الامان به پا شد!
    بیداری اسلام!
    خونها به زمین ریخت٬
    اسلام احیا شد!
    اسلام آدمکش سیراب ز خون بود٬
    سیرابتر خون شد!
    ***
    ای دنیای آزاد بر خیز و بپا شو!
    این میر غضبها را تو خلع سلاح کن!
    این دنیای بیداد٬
    را از ظلم رها کن!

    دنیا پر بغض است٬
    و اینک شده فریاد از ظلم تو: اسلام
    از ظلم تو: اسلام!!٬
    فریاد و دو صد داد
    فریاد! و فریاد!!٬

    ***

    آی خدای واحد!٬
    نحسی شریعت٬
    نحسی شرایع٬
    اینک تو نگا کن
    این مردم ایران٬ گردیده مهیا
    بر زیسیتنی نو!٬
    الگوی نوینی انداخته در راه
    هم بی توی ظالم٬ هم بی اوی خناس٬
    بی رهبر لووواط!
    بدون ولایت٬
    تفخیذ و فقاهت٬
    هم با من و با او
    با این من دیگر با آن اوی دیگر!٬
    هم٬ با زن و هم مرد٬
    هم پیر و جوانان٬
    در راه بهاران٬
    در راه نوینی٬
    چون سیل خروشان
    ماییم در ایران!٬
    ماییم در ایران!
    والسلام.
    ای ایران به هم بپیوند. اینقدر متفرق تظاهرات نکن. ای تهران شروع کن تا سراسر ایران به خیابان بیاید

  9. خانم یا آقای محترم خالرج نشینان بیخیال. خودمون باید در ایران هم این کار را بکنیم و هم بسیاری کارهای دیگر. هممیهنان خارج از کشور به فکر ما نبوده و نیستند. آنان در حال استراختند. تندرت باشی

  10. درود بر شما.
    من تازه سایت شما را پیدا کردم صادقانه بگویم که سایت خوبی ست. تنها یک بدی جانسوز دارد و آن اینکه کسی در ایران آنرا نمی شناسد. من فقط از طریق دوستی که شعر طنزگونه قصیده را دیشب میخواند با سایتتان آشنا شدم. خوب است شما برای سایتتان تبلیغی بکنید. آن موقع شما صدها نظر در روز خواهید داشت. برای اینکار باید با سایتهای دیگر تماس بگیرید. مثلا گویا و… واقعا حیف است از این همه کار باکیفیت که اینچنین ناشناس بماند.

  11. آقای فرهنگ قاسمی
    کسی مرا به سوی سایت شما رهنمون شد. این نظر رابرای مقاله ی سایتی با نام قرآنی زیتون(نشانه‌های شکاف در هسته سخت قدرت
    آیا «بیت» تَرَک برداشته است؟): نوشتم اما از آنجا که نظری که چند ماه پیش براشان نوشتم و منتشر نکردند به احتمال قوی این نظر را نیز منتشر نخواهند کرد. بنا براین برای شما نیز می فرستم شاید منتشرش کنید. در ضمن این نظر در مورد بسیاری از نویسنده گان سایت شما هم صدق می کند. گوئی فقط یکی دونفر می توانند این اسلام و این تشیع را در سایت شما نقد کنند و کنار بگذارند.
    و حال این نظر من است برای آنها و شما و همه…

    اینها همه بازی شطرنج است! این پدر و پسر، و این حضرت آقا و پدر و پسر در حال بازی برای ۴ سال آینده هستند. اما ترک و گسل اصلی بین حتا روحانیت و مردم هم نیست. خوشبختانه این دستاورد بزرگی ست که ترک و گسل غیر قابل ترمیم و تعمیر و پرکردن بین مردم ایران و اسلام و تشیع است. برای اولین بار در سطح جامعه مردم این پرسش اساسی را از خودشان می کنند که چطور و با چه وسیله و وسایلی مسلمان شده اند و با کدام وسیله و وسائلی آنها را مسلمان نگه داشته اند. گوئی فتوای های قتل ۱۴۰۰ ساله و این ۴۳ ساله اینک پژواکش رو به فتوا دهنده گان و مرکزشان کمانه کرده اند و این گزاره و گزارش بسیار خوب و مبارکی ست. اینرا البته من نمی گویم اینرا اولا سرتاسر جامعه مان می گوید اینرا یک آیت الله زاده بسیار مطلع در نشستی ۷ نفره برایمان گفت و تشریح کرد. او نویدی درونی داد که به زودی این بساط جمع خواهد شد. فقط من به او گفتم: باید آمیدوار بود که با کمترین هزینه جانی و خشونت این بساط جمع شود! و او گفت: این امیدی واهی ست و بدبختی من و تو در این است که روحانی زاده ایم و هیچ کس حرفمان را باور نمیکند…ما هدفهای خوبی خواهیم بود…
    و اما شما زیتونیان از آن یاسر میردامادی گرفته تا سروش و کدیور و آن سید معروف ابراهیم نبوی و آن دیگر سید مهاجرانی با هجرتش بسوی انگلیس خبیث و تا سروش و آن دیگر سروش دباغ و… هیچ کدامتان پا در دایره ی واقعیت این ترک و گسل نمی گذارید. شماها همتان از امنیت غرب برخوردارید و مقیمان آن سرزمینها هستید اما حتا یک لحظه نمی گذارید نوری از دیوار اسلامتان به درونتان نفوذ کند و با صدا بلند و رسا بنویسید: چرا دیگر مسلمان نیستم! و حالا ببینید این درد بیدرمان بیماری اسلام شماها را چگونه فلج کرده است. امیدوارم موفق شوم و من هم بدان سو بیایم و چنین چیزی بنویسم و…
    آری گسل اصلی گسل بین مردم و اسلام و تشیع است. اگر چه فاجعه ای هولناک است که سقوط در آن ختمی ست اما آینده ای روشن نیز از آن زاده خواهد شد.

  12. این نه تِرک است و نه گًسل! این تِرِکمان است و گُهسل! یا گهعسل گه و عسل است که بوی امامت و نبوت و قٰرائت قرآن میدهد. که رهبری و قرآن و اسلام و تشیع و امام و امامت و تقوا و شرافت و عصمت و طهارت درش افتاده اند و دارند لپ لپ و غلپ غلپ می خورند!

  13. این مطلب را کسی برای کیهان فرستاده. اما چون کیهان اجازه پخشش را نداده من زیرآبی بزنم و برای شما بفرستم.

    کیهان محترم، آیا فکر کرده اید که در این اوضاع و احوال کسی شما را جدی نمی گیرد!؟ حتما آری! چرا که اگر فکر نمی کردید در مقاله هائی که برای گویا می فرستید نام کیهان را با خط آبی در میانه ی راه نمی گذاشتید و خواننده را «تله گیر» نمی کردید. من باید بگویم که اصل ماجرا این است که آقای رضا پهلوی و دور و بری هایش ـ که البته معلوم نیست واقعا اکیپ ایشان را چه کسانی تشکیل میدهد ـ از چاپکی و سرزندگی لازم و هیجان امروز جامعه ی ایران بی نصیب هستند. ایشان و آنها و حتا کل سران اپوزیسیون در یک خستگی، سرخوردگی و رخوت به سر می برند من دیشب در جمعی چند نفره شرکت داشتم و به دو سه نفری که طرفدار رضا پهلوی بودند گفتم که آن رضا پهلوی ای را که آنها در ذهن دارند وجود خارجی ندارد. رضا پهلوی مرد این میدان نیست، حتا،حتا در حرف زدن. همچنانکه دیگران پیرمردان و پیرزنان و حتا جوانان هم مرد این میدان نیستند حتا در حرف زدن. هیچکدام ایم مردان سیاست مردان شجاع و توانمند با بلغت کلامی نیستند. امروز سرتاسر ایران غوغائی ست. نباید این عوعا از جوشش بیفتد. رضا پهلوی و دوستانش و شورای گذار در این میان چکاره اند!؟ آن مرد حقوقدان پاتریس نشین که چندی پیش خودش را مبدع خط سوم معرفی میکرد و چندین بار در آٰر اف آی ما، ما، ما، گفت و فرمود که نفت روغن ـ یکبار و آب روغن رژیم بار دیگر قاطی شده کجاست. پس چرا سکوت کرده. آن مردک مهدی خلجی را یک طلبه ی سابق دیگر که چندین بار من او را دیده ام می گوید که این طلبه سابق یعنی مهدی خلجی طلبه ی دختربازی که پیش از این نام مسیحا ی رختخواب بر خود گذاشته بود و با یکی از پرستوهای فراری با میلیاردها ثروت روی هم ریختند را حکومت ۲۰ سال پیش برای نفوذ به فرانسه و سپس رادیو فردا و آنگاه به انگلیس و آمریکا فرستاده تا هم نقش اپوزیسیون بازی کند و هم سر هر بزنگاهی جریانهای مختلف را از سرنگونی این نظام مایوس کند. من مدتها پیش نظری در این راستا اما بسیار لطیفتر نوشتم و فرستادم اما دوستان شاه الهی مرا مزدور و حزب الهی و …خواندند و تنها چیزی که داشتند بگویند مزخرف گوئی و جاوید شاه گوئی بود.
    امروز اعتصابات دارد گسترش می یابد پس کجاست، کجایند این اپوزیسیون نماهای خارج نشین!؟ کارکنا نفت و گاز، معلمان، … امروز باید صداها به هم بپیوندند. من مطمئنم که نظر مرا منعکس نمی کگنید اما حتا یک نفرتان هم اگر بخوانمد غنیمتی ست.

  14. هشدار تمامی نظر دهندگان این سایت شناسائی شده اند. به زودی با یک اعلامیه همتان را احظار خواهیم کرد و امامت شخص من بر قبور ائمه و مرقد امام خمینی و جد بزرگوارش و شخص پیامبر و اوراق ضاله ی قرآنی خواهیم رید! گوش به زنگ باشید.

  15. من نمی دانم تو کارمند وزارت ناامنی و افتضاحات زنی یا مردی. در هر حال من از تو شاکیم. چرا که مرا خبر نکردی. مگر اینکه هنوز دیر نشده باشد. اگر شما مرذم نمک شناس در راهید تا در حال ر…یدن بر این اماکن مقدسه از طرف من و ما هم آنجا را متشرشر و متدفع شوید. ممنونم

  16. آقای فرهنگ قاسمی من اهل نظر نوشتن نیستم. گاهی هم به سایت شما می آیم. مدتها پیش آنرا گم کرده بودم و وقتی بدنبال رنگین کمان می گشتم به یک سایت باحال همجنسگرایانه می رسیدم. در هر حال شما را پیدا کردم. می خواستم بگویم که این آٔرس شما rangin-kaman.net ادرس مشکلی ست خصوصا ب رای ذهن تنبل ایرانیها خصوصا برای خط تیره ـ میان رنگین و کمان و بعد net پایانی که برای ما ایرانیان داخل ایران نامانوس است. مزید بر این اصوصلا در ایران کسی از وجود سایت شما خبر ندارد. من البته نمی دانم شما چکار میتوانید بکنید، اما اینرا میدانم که سایتی با این کیفیت و با این آزاد ی واقعا بینظیر باید شناخته شده باشد و برای امروز ایران از نان شب واجبتر است. این نظر را به همه دوستانتان و دست اندرکاران این سایت برسانید و واقعا فکری برایش بکنید. شاید مثلا آنرا در صفحه ی گویا بگنجانید. در ضمن اگر این نظر من منتشر شد، من از هر کسی که این نظر را می خواند درخواست میکنم تا در شناساندن این سایت کوشا باشد. امروز ایران در حال انفجار است. بزودی این انفجار در تهران رخ خواهد داد سایت شما میتواند کارکردی ژرف در راهبردی این انفجار مردمی داشته باشد. در پایان چکامه القصیده یک شاهکار است که به نظر من باید توسط نویسنده یا اینطور که ملعوم است نویسنده گانش یا حتا نویسنده و ادیبی بازخوانی و بازنویسی شود.
    الف ت از تهران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.