همبستگی برای ایران، برنامه ای از امین بیات بخش چهارم: از قیام بیست و دوم بهمن پنجاه هفت، چهل سال گذشت
تلویزیون اینترنتی رنگین کمان، بنیاد آزادی اندیشه و بیان ۲۲ بهمن ماه ۱۳۹۷ پاریس
چهل سال از قیام توده ای بیست و دوم بهمن سال پنجاه و هفت مردم ایران میگذرد؛ قیام شکوهمندی که متاسفانه امروز از شکوهمندی آن تنها در خاطره ها باقی مانده است.
این انقلاب علیه رژیم استبدادی و وابسته ی محمد رضا شاهی ؛قیام علیه خفقان و سرکوب آزادیهای دموکراتیک؛قیام علیه سرمایه داری وابسته و در یک کلام قیام توده ای ضد وابستگی برای بدست آوردن استقلال و دفاع از منافع ملی و عدالت اجتماعی ، مردم ایران بود.
گر چه جوانان امروز به ما و نسل انقلاب 57 بی حرمتی و توهین میکنند، و ما را مسبب بد بختی امروز خود میدانند که چرا ما انقلاب کردیم ، جای تاسف است که عده ای یا اگاهانه و یا از راه بی اطلاعی و تحمل فشار زندگی، بیکاری و نبود آزادی ما رامقصر میدانند، غافل از اینکه حکومت وابسته شاه مسبب اصلی روی کار امدن جمهوری اسلامی بود، و ما همچون شما در آن دوران بخاطرنبود آزادی مبارزه کردیم ، بله جرم ما برای کسب آزادی، بود.
کارنامه ی ننگین حکومت اسلامی آنقدر سیاه هست که روی حکومت گذشته را سفید کرد و دقیقا بیانگر این نکته است که دست آ وردهای انقلاب بهمن را بباد داد.
حکومت استبدای محمد رضاشاهی به زیر کشیده شد ، اما استبداد ولایت فقیه و دیکتاتوری مذهبی جایگزین آن شد.
نیروها و کماندوهای شهربانی جایشان را با سربازان امام زمان کمیته ها و پاسداران جتایتکارتعویض کردند؛ خبر چین ها و شکنجه گران سازمان امنیت شاه “ساواک”نقش ترور و کشتارشان را با اعضاءانجمن های اسلامی تعویض واین وظیفه را به آنها واگذار کردند ؛ حزب واحد رستاخیز به حزب وحدت جمهوری اسلامی استحاله یافت؛ و در یک کلام دست آوردهای انقلاب مردم بازیچه ی دست منافع جناحهای مختلف سنتی مذهبی قرار گرفت. نظامی است نامشروع، اشغالگر و عرب تبار، دولتی بی قانون و دزد و شکنجه گر و مردم فریب.
هر چند حکومت موتلفه ی ارتجاع توانست با فریب توده های خوش پندار و با پشتیبانی احزاب وابسته چپ نظیر حزب توده وبا بکار بردن انواع شیوه های ارتجاعی نیروهای مستقل و آزادیخواه را سرکوب زندانی شکنجه و اعدام کند اما نتوانست تاثیر آگاهی بخش انقلاب مردمی یعنی ارزنده ترین دست آورد، آنرا خنثی کند
و از این روست که دیگر شانتاژها و دروغ پردازیها ی ارتجاع حاکم قادر نیست تا بر فریب ، اذهان توده ها را تداوم بخشد و هرروز گروههای بیشتری ازاقشار و طبقات مختلف جامعه برماهییت فریبکار حکومت مذهبی” ولایت فقیه”
آگاه میشوند و از دولت مکتبی ولایت فقیه آن، روی برمیگردانند، و بجائی میرسد که در بیش از صد شهر ایران شعار ضد رژیم داده میشود.
بر اکثریت مردم ایران روشن شده است که دولت مکتبی جز وعده و دروغ چیزی در چنته نداشته و باید تغییر کند.
اقشار مختلف جامعه هر روز بیشتر در می یابند که این دولت تحت پوشش” ولایت فقیه “با این قانون اساسی با این مجلس و سه قوه و…در تآمین مایحتاج اولیه زندکی مردم عاجز است و تا کنون چیزی جز گرانی بیکاری فقر فحشاء و فرار مغز ها و…به ارمغان نیاورده است.و نیز بخوبی دریافته اند که ادعاهای کذب ” ضد امپریالیستی” این قوم به قدرت خزیده و با پشتیبانی “توده ای اکثریتی” و با تمام هیاهوئی که پیرامون اشغال سفارت آمریکا و انگلیس و بخصوص در رابطه بامسئله اتمی به راه انداختند ،هیچگاه از محدوده ی ادعا بالاتر نرفت ومیبینیم که امروز آشکارهم میشود که با آمریکا روابط مخفیانه داشته اند، و در تلاش برای سازش با آمریکا میباشند.
اکنون سراب فریبنده ی توده های تشنه ی رهائی از بند های اسارت و وابستگی خود را رها میکنند و به نافرمانی مدنی و در مقاطع حساس خواهان دگرگونی میشوند. امروز با فرو ریختن توهمات توده های اقشار مختلف جامعه از رهبری فریبکار ولایت فقیه و حکومت دست نشانده روحانی بدنبال تغییر اساسی و پایه ای ، میباشند.
اگر چه متآسفانه عمرفریبکاری این رژیم به چهل سال رسید که امروز نیز با دولت دست نشانده روحانی نیز ادامه دارد ولی تردیدی نیست که دیرگاهی قادر به فریبکاری مردم نخواهند بود، و فرو خواهد ریخت.
دراین مقطع تاریخی مبارزان و مخالفان جمهوری اسلامی در ایران وظیفه سنگینی بر عهده دارند و با پشتکار و فعالیت مداوم میبایست فریبکاریهای این منجی جدید را بر ملا، کنند.
من در چهلمین سالگرد انقلاب این وظیفه ی مهم را با مخالفین مستقل و واقعی اقشار مختلف جامعه یاد آور میکنم که با وحدت راه را بر فریبکاری های امنیتی جدید اخوند ها بر بندند و آخرین بقایای توهمات توده ها را از رهبری “ولایت فقیه” و کلیت نظام جمهوری اسلامی بزدایند.
یکی از علل شکست ادامه انقلاب توسط افراد و نیروهائی از جمله “حزب توده”که بدستور ارباب کرملین نشین خود به حمایت بی چون وچرا از این نیروی ارتجاعی و ضد ایرانی و ضد کارگری پرداخت و بی قید و شرط از آن به بهانه ضد امپریالیست بودن دفاع کرد،این حزب مردمان ایران و بخصوص کارگران ایران را دچاراین بختک ارتجاعی وقرون وسطائی کرد که امروز پس از چهل سال ، مردم برای نجات ازآن ، موجب دردسرهای فراوان داخلی وخارجی ایرانیان شده است، و حزب توده بالاخره بفرمان خمینی با خفت و خواری مجبور شدند در تلویزون رژیم اظهار ندامت کنند.
علاوه بر این حزب نیرو ها و عناصر فرصت طلب و نا آگاه علیه انقلاب مردم دست دردست آخوند ها به تبلیغ مواضع قرآنی به دفاع از هیئت حاکمه اسلامی پرداختند، این افراد و نیروها ،از جمله ” نهضت آزادی” و “جبهه ملی” به تشکیل دولت موقت تن در دادند، آنان غافل از این بودند که خمینی در خفا با انگلیس و آمریکا ساخت و پاخت خود را کرده بود، و منتظر فرصت مناسبی بود تا جبهه را از سر راه بردارد و آنرا مرتد بخواند، بختیار را فراری داد و او را بقتل رساند، بازرگان را خانه نشین کرد و” ملی مذهبی” ها را یکی پس از دیگری زندانی و یا بقتل رساند و بدین ترتیب انقلاب مردم ایران که بازیچه دست جناح های مختلف سنتی مذهبی فرصت طلب قرار گرفته بود از سر راه بر داشتند ، بازنده این دوران آنهائی شدند که با تفکر مذهبی عقب مانده جلوی حرکت انقلاب آزادیخواهانه مردم را گرفتند و عاقبت خود را طرد شده یافتند.
در آن روزهای نخستین انقلاب خیانتهای بی حد و حصر دست اندر کاران رژیم ، ازجمله بنی صدر،قطب زاده ، حبیبی، ابراهیم یزدی، که در پاریس استبداد اسلامی را پایه ریزی کردند واز خمینی آخوند روضه خوان، رهبر تراشیدن و بدون حمایت این آقایان خمینی نمیتوانست بقدرت برسد، یکی اعدام شد و دیگری فرار کرد، و در هجرت بساط انقلاب اسلامی را یدک میکشد و ادعا دارد که او بهتر از خمینی و سایر آخوند ها اسلام را فهمیده است. قطب زاده و بنی صدر را از کنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایرانی در خارج از کشور که میخواستند کنفدراسیون را اسلامی کنند ،اخراج شدند.
رویهمرفته چهل سال انقلاب مردم ایران را به کجراه اسلام کشاندند و روزگار ملتی را نا آگاهانه سیاه کردند،وامروز زنده مانده ها خود را در برابر شعار میلیونی مردمی می بینند که با صدای بلند میگویند ” ما اشتباه کردیم که انقلاب کردیم” که البته باید به این افرد بگویند که بحرف شما گوش کردیم اشتباه کردیم. به اکثریت مردم ایران ثابت شد که دولت مکتبی وارداتی آخوند های کرواتی ، جز وعده و وعید ، دروغ و نیرنگ ، چیز دیگری برای مردم به ارمغان نیاوردند.
با خیانت خمینی و یارانش از روز اول انقلاب ، تا به امروز انقلابیون و آزادیخواهان بسیار در راستای ادامه انقلاب برای دست یابی به تحقق آزادی، استقلال، دمکراسی و عدالت اجتماعی در زندانهای رژیم مورد حمایت این آقایان متحمل شکنجه ، تیر باران هزاران مرد و زن آزادیخواه از پیر و جوان شدن و جان خود را از دست دادند.
آیا پس از گذشت چهل سال که از انقلاب زحمتکشان همراه با سایر اقشار جامعه، نیروهای مذهبی به ماهیت فریب کارانه دولت اسلامی پی نبرده اند،آیا توهمات از خمینی وهم فکرانش که توسط مردم بالاخره فرو ریخت،هنوز بخود نیامده اند.
تاریخ وظیفه سنگینی به عهده نیروهای مترقی و لائیک جامعه ایران گذاشته است، با پشتکار و فعالیت بیشتر و مداوم ، فریبندگی این سراب ریا و تزویر را باید از اذهان عمومی توده های زحمتکش، بزدایند.
نیروهای مترقی و لائیک جامعه نباید منتظر بمانند تا توده های زحمتکش جامعه باردیگر درفرایندیک تجربه دردناک و طولانی چهل ساله به ماهیت فریبکار کلیت هیئت حاکمه از روز اول انقلاب تا به امروز ، به تنهائی به آگاهی برسند.
آیا بانیان رژیم جمهوری اسلامی در یافته اند که اربابان آمریکائی شاه با کودتای بیست و هشت مرداد علیه حکومت دکتر محمد مصدق کشور که میهن ما را به آمریکا در کلیه زمینه ها ی سیاسی ، اقتصادی و نظامی در آورده بودند و شاه را حافظ منافع خود به سلطنت گماشته بودند ، توانستند تغییرات اساسی بنفع مردم انجام دهندیا در به همان پاشنه می چرخد و اوضاع امروز ده ها برابر از زمان شاه بد تر هم شده، و با عملکرد چهل ساله ملاها وضع ا قتصاد به ورشکستگی کامل رسیده و این در حالیست که درآمد فروش نفت مقایسه با دوران قبل اظهرو من الشمس میبا شد، و امروز از سر ناچاری تمام خواسته های آمریکائیها را می پذیرند و تقاضای کوچک دارند که رژیم ملاها را نگذارند مردم سرنگون کنند.
رژیم دیکتاتوری شاه با خرید مقادیر بسیار زیاد تجهیزات نظامی از آمریکا و غرب و گماردن شاه ر ا به ژاندارمی منطقه ، چه گلی بسر مردم ایران زد که امروز مشتی آخوند ثروت مردم ایران را دزدیده و در سوریه -عراق و لبنان خرج جنگ و کنبد طلا برای امامان شیعه درست میکند و مردم ایران در شرایط بسیار سخت معیشت زندکی میکنند.
آیا در دوران شاه که آمریکائیها در ایران همه کاره بودند و طرح کاپیتولاسیون هم اجرا میشد و تجاوزات منطقه در عمان ، ظفار هم صورت میگرفت و ایران پر اسلحه و مهمات نظامی شده بود با امروز آخوند ها که دربست ایران را در اختیار روسها ، چینیها و هندوستان هم پایگاه و فرودگاه نظامی و هم بندر و جزیره در اختیارشان گذاشته اند با هزینه های میلیاردی در سوریه وعراق و کمکهای بلا عوض و سر سام آور به خانواده اسد میکنند، چه تفاوتی کرده شاه وابسته به آمریکا بود ، خامنه ای هم نوکر ، روسیه است.
در راطه با آزادی سیاسی در دوران شاه اگر کوچکترین حرفی یا مخالفتی به شاه زده میشه با زندان،شکنجه و اعدام روبرو میشد ، امروز همه میگویند صد رحمت به دوران شاه ، کوچکترین مخالفتی با خامنه ای با اتهام توهین به رهبری زندان و شکنجه و اعدام در انتظار میباشد، مسائل عدیده دیگر مانند اصلاحات ارضی ومشاهده وضع امروز کشاورزان،آموزش و پرورش ،مسئله کارگران، حجاب ،فساد، تورم وهزار معزل دیگر ارمغان اسلام شیعه و روحانیت مرتجع برای مردم بوده است.
انقلاب 57 مردم ایران در صفوف جنبشهای اعتراضی دانشجوئی،کارگری و زنان دست در دست هم با شعار آزادی ،استقلال میرفت که جامعه رنگ و بوی آزادی بخود بگیرد و هوای ایران همه گانی شود ، دست پروردگان شاه ملا های کشور دستشان آزاد بود و از امکانات مسجد و منبر و بازار بر خوردار بودند و توانستند جلوی روند انقلاب را بگیرند و آنرا به کجراه اسلام بکشانند.
درست است که انقلاب در نیمه راه شکست خورد اما مسئول این شکست در مرحله اول حزب توده، و بعد نهضت آزادی بازرگان، “ملی مذهبیهای “عقب افتاده ،بودند.
قتل عام زندانیان سیاسی بزرگترین لکه ی ننگ این رژیم بود، و می بینیم که با گذشت چهل سال از حکومت ننگین جمهوری اسلامی در ایران نه از آزادی خبری است و نه از عدالت اجتماعی و نه از حقوق مدنی و هنوز سرکوب دگر اندیشان، کارگران، زنان، دانشجویان و دریک کلام همه اقشار جامعه دردستور روز دستگاههای امنیتی رژیم قرار دارد.
شرایط زندگی مردم ایران پس از چهل سال حکومت آخوندها:
وضع اسفناک زندگی مردم، مواجه با گرانی، بیکاری، دزدی، رشوه، اختلاس، فساد، فقر اقتصادی ، شکاف عظیم طبقاتی،گور خواب، کارتن خوابی، گسترش فحشا،فرار جوانان از وطن،وفور مواد مخدر،اعتیاد جامعه را در خود فرو برده ، مسئله ی حجاب ، معلمان، دانشجویان ، پرداخت نکردن حقوق کارگران ، جامعه را در یک بن بست همکانی قرار داده ، جهان در مقابل دولت تروریستی اسلامی در حال صف آرائی برای بر چیدنش روز شماری میکنند ، و موسسات صنعتی یکی پس از دیگری به ورطه ی ورشکستگی میرسد، پتروشیمی و موسسات نفتی، کشاورزی و کمبود آب، نا امنی، پر کردن زندانها از معترضین، اعتراضات هر روزه در شهر های مختلف ، ورشکستگی بانکها و دزدیدن پس انداز مردم ، صادرات و واردات ، نداشتن اطمینان اکثر دولتهای جهان به دولت ایران ، محاصره نظامی چهار سمت ایران،و ده ها معضل لاینحل دیگر………
مردم ایران بر سر دو راهی چه کنیم قرار گرفته اند، یا باید در تداوم ادامه انقلاب و رسیدن به آزادی قدمهای محکم بر دارند ، و امید به بیگانه را از ذهن بدور کنند و به نیروی خود متکی باشند ، و قاطعانه در برابر سرکوبها ایستادگی نموده، و رژیم را مجبور به تمکین نمایند، و خلاء قدرت را خود جایگزین کنند، یا بسازند و بسوزند، تا نابود شوند.
متاسفانه در میان اپوزیسیون ایران مرز دوست و دشمنان انقلاب بهم ریخته ، سیاست یک بام و دو هوا حاکم بر بخشی از نیروهای اپوزیسیون نیز حکم فرماست، چشمها به بارگاه امپریالیسم آمریکا دوخته شده ، صف بندیها نمایش دوگانه بخود گرفته ، شرم و حیا و استقلال فکری و معنوی از میان رفته ، عناصر مشکوک در رفت و آمد، آشکارا وابستگی را نشان میدهد، دسته بندیهای ارتجاعی و مرموز آشکارا به تبلیغ تجزیه طلبی مشغولند، از شرف ملی رنک و بوئی نمانده، بیچاره مردم ایران که باید از میان این ملغمه دوست را از دشمن تشخیص دهند.
اکنون سراب فریبنده توده ها ی تشنه رهائی از بند اسارت و وابستگی خود را رها میکنند و به نافرمانی مدنی و دست به اعتراض عمومی خود را در برابر دید جهانیان به نمایش قدرت میگذارند و در راه پیمائیهای ضد رژیم قاطعانه خواستار دگرگونی میشوند، با فرو ریختن توهمات توده های اقشار مختلف جامعه از رهبری فریبکار و حکومت ارتجاعی اسلامی ، بدنبال تغییر اساسی رژیم ، میباشند.
البته در شرایط فعلی ، پیوند نیروهای مخالف رژیم با داخل باید بیشتر باشد ، و تظاهراتها باید رهبری و هدایت شود، تا بتواند تداوم پیدا کند، آلترناتیو در داخل ایران باید بوجود بیاید،فرصت را نباید از دست داد،گر چه تا کنون حرکتهای اعتراضی بصورت محدود هدایت شده بوده، باید به نزدیکی نیروهای معترض اقشار مختلف توجه خاص شود، و در شرایط ترور و خفقان و بازداشت ، جامعه معترض باید وارد فاز مدیریت سازنده بشود، اپوزیسیون داخل و خارج باید هماهنگی بیشتری داشته باشند ، رهبری جمعی میتواند نتیجه بهتر و مثبت تر داشته باشد، کشاندن میلیونها حاشیه نشین، بیکار و گرسنه به خیابان، در خارج باید همه مخالفین کمک کنند تا معترضین در خیابانها بیشتر مطمئن شوند، ودر درون، مبارزات بیشتر شکل میلیونی بخود بگیرد ، پیوند مبارزین داخل و خارج به جوانان امید بیشتر داده و به آنها کمک میکند که در تداوم اعتراضات خود قاطعانه ،عمل کنند.
از آنجا که جمهوری اسلامی ایران یکی از فاسد ترین و دغلکار ترین حکومتهای تاریخ ایران بوده است، و خمینی و یارانش توانستند همه مردم و از جمله همه ی نیروهای سیاسی را رنگ کنند بجز افرادی محدود برای مثال زنده یاد خسرو شاکری زند، توانستند فرهنگ ملی و شکوفای ایرانیان را به نابودی کشانده و صد سال ایران را از تمدن جهانی دور کنند.
برای جلو گیری بیشتر از نابود شدن فرهنگ و تمدن ایران ، باید در ایجاد یک اتحاد واقعی میان اپوزیسیون مخالف رژیم با آگاهی بر این که میان آنها دریائی ازاختلاف موجود است ، اما حالا که توسط آخوند های عمامه بسر و کراواتی در جمهوری اسلامی، همه دست آوردهای یکصد سال اخیر را نابود کرده اند ، و جامعه حتی عا لیترین و جامع ترین مصالح کشور و موجودیت تمامیت ارضی را در معرض خطر و از هم پاشیدگی قرار داده اند ، در مقابل نیرو های مدعی کسب قدرت که حتی نمیتوانند بصورت دمکراتیک و مشترک، توانائی گرفتن قدرت را داشته باشند برای خدمت بمردم، و هر کدام همچون سال 57 در صدد کسب قدرت سیاسی مطلق بنفع گروه خود میباشند، اما باید برای خروج از این مشگل راه و روش بهتری برای حل آن جستجو، بکنند.
بدین منظور برای دوران گذار از جمهوری اسلامی باید نیروهای مخالف واقعی جمهوریخواه ودر تدوین یک بیانیه پیمان نامه ی مشترک یا یک جمعبندی مشترک یا حد اکثر دو جمعبندی مشترک سلطنت و جمهوری جدا از هم و مستقل بصورت نوشته ای قانونی و معتبر کوشا باشیم، که هر دوجناح و همه ی نیروهای مخالف به آنها تعهد اخلاقی ، سیاسی و ملی داشته باشند تا در دوران گذار هر کدام حد و مرز اختیارات خود را از پیش بدانند و شرایط را تشخیص داده، وهمچون انقلاب 57 هر فرد و یا نیروئی راه خود سرانه ، خود محور گونه را پیش نگیرد، تا تصویب قانون اساسی جدید و تشکیل مجلس موسسان.
Bayat.a@freenet.de
https://www.facebook.com/amin.bayat9