اعدام نیروهای سلفی، محاکمه و محکومیت دردادگاههای چند دقیقه ای و دیدگاهها فعالان سیاسی، مدنی، و حقوق بشری
رادیو کوردانه: محمدرضا اسکندری: مصاحبه با کاک یوسف اردلان فعال سیاسی روژهلات کوردستان و عضو هیئت مذاکره کننده خلق کرد با نمایندگان جمهوری اسلامی در سال 1358،
شواهد نشان میدهد جمهوری اسلامی در دو دهه گذشته از نیروی سلفیهای متعصب برای ترویج افکار مذهبی و ضد کمونیستی و حمله به هر نشانی از آزادیخواهی و نواندیشی در کردستان استفاده کرده است. آنها با کمک به این جریان باعث گسترش نفوذ آن در محیط کردستان طی چند دهۀ گذشته شدند. دولت و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی بدون کمترین مزاحمتی دست آنها را باز گذاشتند که سالها در سنندج و بسیاری از شهرهای استان کرمانشاه و کردستان با پخش سی دی و کتاب در میان جوانان و در مساجد به تبلیغات بپردازند و حتا بغضا به برخی اماکن هنری نیز یورش بردند. تا اینکه نیروهای سلفی با ترور و بمب گذاری علیه نیروهای وفادار به رژیم، مبارزه خشونت آمیز را شروع و در ادامه، شخصیتهای مختلف سیاسی و مذهبی در کوردستان را تهدید کردند و لیستهایی را از فعالان سیاسی، مدنی و حتی مذهبی منتشر میکردند که به زعم ایشان کافر هستند و باید مجازات شوند
در آن زمان مطالب و مصاحبه های بسیاری انجام گرفت و نگارنده نیز چندین گفتار و مصاحبه برای “رادیو ژیار” که در “زمانه” بود آماده کردم.
جمهوری اسلامی در روزهای گذشته تعدادی از این افراد را اعدام کرده است همان ها که پیش تر به خاطر گسترش خشونت و ایجاد محدودیت برای نیروهای ترقی خواه در کردستان، دستشان بازگذاشته شده بود هم به تبلیغات بپردازند، هم فضاهای آموزشی مختص به خود ایجاد کنند، هم یارگیری کنند و هم تهدید و ارعاب و بعضا اقدام نیز انجام دهند. برای روشن شدن این مسئله گفتگوهایی با تعدادی فعال سیاسی، مدنی و حقوق بشری داخل و خارج دارم که توجه شما را به مصاحبه با مصاحبه با کاک یوسف اردلان فعال سیاسی روژهلات کوردستان و عضو هیئت مذاکره کننده خلق کرد با نمایندگان جمهوری اسلامی در سال 1358 جلب می کنیم
کوردانه: با توجه به اینکه رژیم بیش از دو دهه دست نیروهای سلفی را برای عضو گیری و جذب جوانان کوردستان باز گذاشته بود شما چه کسی را عامل قتل افراد ترور شده و اعدام افراد سلفی به دست رژیم می دانید؟
یوسف اردلان: همانطور کە اشارە کردید بیشتراز دو دهە است کە حکومت جمهوری اسلامی تلویحا دست وبال سلفی هارا برای فعالیت های سیاسی و مدنی بازگذاشەاست، این شیوە تداوم سیاست زمان شاە نسبت بە فعالیت مدرسە قرآن کە بعد ازقیام بنام حزب مساوات اسلامی و سپس پیشمرگان کرد مسلمان و… واکنون درقالب گروههای جهادی و توحیدی، ادامە همان جریان اسلام سیاسی سلفی(اخوان المسلمین کە احمد مفتی زادە “داعی” آن بود) هستند.
آغاز حرکت اسلام سیاسی کە در اواخر قرن 19 میلادی شروع شد را بە بررسی جداگانەای وا بگذاریم، آغاز استفادە مشخص از این پدیدە(اسلام سیاسی) را بە بعد از جنگ دوم جهانی با ایجاد جمهوری اسلامی پاکستان میشود نسبت داد کە با تقسیم شبە قارە هند، وایجاد پایگاه ارتجاعی اسلامی، ضربە بزرگی بر جنبش ضد استعماری انگلیس وارد آورد.
بکار گیری اسلام سیاسی در سیستم سرمایە داری امروزی جهان، کە صورت عمدە آن را آمریکا در کمک کردن بە گروههای اسلام سیاسی از سالهای ١٩۶٠ باایجاد انجمن های اسلامی در آمریکا وسپس در جنوب شرق آسیا (مالزی و اندونزی) شروع کرد (ایجاد کمر بند سبزعلیە شوروی آن زمان)، روشی است کە تاکنون هم ادامە دارد.
فرصتی کە درسال ١٩٧٩در خاتمە دادن بە حکومت پهلوی پیش آمد، با بکارگیری اسلام سیاسی درمقابل بە اصطلاح خطر کمونیسم(امکان نفوذ شوروی درایران بر مبنای دوبارە فعال شدن حزب تودە)، متاسفانە بە ثمر نشست و جهش و نیروی فراوانی در بکار یری اسلام سیاسی بوجود آورد.
چهرە دیگر این بکارگیری در سرزمین فلسطین کمکهای حکومت اسرائیل بە “حرکت مقاومت اسلامی”(حماس) برای بە شکست کشاندن “جبهە آزادیبخش فلسطین” از این گونە است، کە متاسفانە از کارائی خاصی هم بر خوردار بودە است، وتاکنون هم ادامە دارد.
ازآنجا کە هر پدیدە اجتماعی پروسە رشد و دگرگونی خاص خود را دارد، تغییرات این نوع جریانات سیاسی(دراینجا اسلام سیاسی) در مرحلەای موجودیت یا منافعشان با منافع و روش حامیان اولیە و اصلی آنها(در خاور میانە طالبان و داعش با آمریکا و درایران سلفیها) در تعارض هائی قرار میگیرند.
اما چنانکە میبینیم، هموارە موجودیت این گروهها در دشمنی ریشەای با نیروهای مترقی و سوسیالیست است.
حامیان آنها آنان را سرکوب میکنند اما هرگز در جهت انهدام آنها نیستند. با این توضیحات میبینیم کە دراین بازی کثیف مطلقا جان فرد یا افراد خودی و غیر خودی مطرح نیست، و چه بسا خودیهائی کە تاریخ مصرفشان گذشتە باشد یا قصد شهید سازی وبزرگ نمائی و تبلیغ درمیان باشد، ممکن است دست و بال این جماعت را در کشتن خودی هایشان بە عمد باز گذاشتە شود. خلاصە بگویم در ماهیت اسلامیون سیاسی چە درقدرت وچە در خارج قدرت هیچ معیار انسانی و خط قرمز اخلاق اجتماعی ای وجود ندارد. و جواب صریح دربارە قاتلین بە صراحت میشود گفت “اسلام سیاسی” است.
بە رغم اینکە در ابتدا با چهرەای مسالمت آمیز و مدنی مثل انجمن های خیریە در مناطق فقیر ، گشایش مدارس غیر انتفاعی ویا درمانگاههائی باخدمات رایگان وغیرە… ظاهر میشوند، اما بە تجربە دیدەایم کە بە قصد ایجاد گروههای توحیدی و جهادی از آن بهرە گرفتەاند.
کوردانه: رژیم اعلام می کند این افراد عضو نیروهای سلفی بوده اند که تعدادی از مردم مذهبی و محیط بان را ترور کرده اند. شکی نیست تعدادی از مردم به دست نیروهای سلفی ترور شده اند، چه اتفاقی افتاده است که بعضی از نیروهای خارج کشور آنها را بدون وابستگی مذهبی مورد تقدیر و ستایش قرار می دهند؟
یوسف اردلان: نمی دانم چە کسانی گروههای سلفی را مورد تقدیر قرار دادە است اما اندیشههای سطحی نگر هموارە ظاهر یک عمل سیاسی را میبینند(مثلا صرف مخالفت با حکومت جمهوری اسلامی) در یک لحظە ممکن است هورا بکشند همان گونە کە در زمان سرنگونی حکومت پهلوی، جریان اسلام سیاسی مشروعیت خودرا بە صرف مخالفت با شاە بدست آورد. در واقع مخالفت با سیستم استبدادی و ضد دمکراتیک سلطنتی بە سطح مخالفت با شخص شاە تنزل پیدا کرد، و مسئلە اساسی ایجاد یک سیستم دمکراتیک و مترقی بە حاشیە راندە شد و میشود گفت بە فراموشی سپردە شد. این ظاهر بینان سطحی نگر، یادشان میرود کە بە چە دلایلی موافق حکومت دینی نیستند، و اینکە آیا مخالفت با حکومت اسلامی در جهت پایان دادن بە نظام غیر انسانی”حکومت دینی” هست یا نە کاری ندارند، درست مثل بخش عمدەای از چپ اروپا (و در زمان خودش شوروی سابق) هر پدیدە سیاسی را صرفا در رابطە با مخالفت با سیاست های جاری آمریکا میسنجند، و چشم خود را بر موجودیت و ماهیت آن پدیدە میبندند، این شیوە ای بود کە در مورد حکومت اسلامی ایران بکار بردە شد و هنوز هم کم نیستند از أحزاب و گروههای چپ اروپائی کە از این روش دفاع میکنند و چشم خود را در برابر جنایات و نقص حقوق بشر حماس، داعش و یا جمهوری اسلامی، میبندند و گاهی هم دست بە توجیە های شرمگینانەای میزنند.
در موردی کە اتفاق افتادە است عمل جنایتکارانە، قتل عام زندانی بدست حکومت اسلامی مطرح است نە قضاوت در مورد قربانیان این قتلعام. کە صد البتە باید خواستار محاکمە علنی و با رعایت تمام حقوق انسانی متهمان بود، و قضاوت را بە آن دادگاههای صالحە واگذار کرد.
کوردانه: بعضی از فعالین به اصلاح حقوق بشری میگویند: “داعشی بودند خوب کردند اعدامشان کردند”. بعد میافزایند: “البته مخالف اعدام هستیم”. این دو گانگی را چگونه ارزیابی می کنید؟ البته جالب است که برخی از همین فعالان، خود نیز سوابقی از بنیادگرایی مذهبی داشته ند.
یوسف اردلان: همانگونە کە شما اشارە کردەاید”بە اصطلاح”، باید بە مدافع حقوق بشری و یا فعالیت حقوق بشری کسانیکە بر حکم اعدام مهر تائیید میزنند شک کرد. از این دوگانە گوئیها یا متناقض گفتنها و عمل کردنها فراوانند، چرا کە تفکر افراد زائیدە موقعیت اجتماعی آنان است در جامعەای کە اهداف اجتماعی و فردیش کسب سود و منافع شخصی است، ویا هنوز تحت تاثیر خرافات دینی است، انتظار عقل سلیم نباید داشت، انسان بودن و رهائی انسان یعنی رهائی از تمام قید و بند های مادی و معنوی مبتنی بر استثمار و خرافات است.
کوردانه: آیا شما معتقد هستید که داعشی، متجاوز و هر فرد که به هر شیوه ای مرتکب جنایت شده است حق برخورداری از دادگاه، وکیل و قاضی منصف دارد؟
یوسف اردلان: در پاسخ بە سوال قبلیتان عرض کردم: ” صد البتە باید خواستار محاکمە علنی و با رعایت تمام حقوق انسانی متهمان بود، و قضاوت را بە آن دادگاههای صالحە واگذار کرد. هیچ حکمی نە تنها صد در صد درست نیست بلکە هموارە در بهترین حالتها و دمکراتیک ترین قوانین کم و کاستی و اشتباە ممکن است رخ دهد. در نتیجە وجود وکلای مدافع برای تفسیر و توضیح قوانین جزائی ضروریست، و اینکار وقتی موثر خواهد بود کە علنی و با نظارت صورت پذیرد، یعنی هیئت منصفە ای وجود داشتە باشد کە ناظر مستقیم و دارای رای نافذ باشد. و گرنە درخفا و پنهان از انظار هر غلطی امکان پذیر است و لذا غیر قابل قبول است، بویژە وقتی کە مسئلە زندگی یک فرد زندە مورد قضاوت باشد.
کوردانه: اصولا مخالفت با اعدام را در تمامی اشکال آن چگونه ارزیابی می کنید؟ و به باور شما برخی مخالفت ها با اعدام، بیشتر یک ژست سیاسی و حقوق بشری نیست؟
یوسف اردلان: حقوق انسانها بویژە حق زندە بودن اگر و اما بر نمیدارد، موجودی تبهکار اگر مریض روانی نباشد مولود روابط اجتماعی جامعە است، و بنا بر این معالجە و إصلاح افراد بە عهدە حکومت است، حذف و معدوم کردن عوارض ناشی از تبەکاری حکومت فقط بە نفع حکومت است و بس. بە نظر من عمل غیر انسانی اعدام مجرمانە تر از عمل قتل یاجنایتی است کە تبەکار انجام دادە است، چرا کە تبەکار در لحظە ارتکاب جنایت تحت تاثیر(چە اوهام خرافی دینی و چە عدم تعادل روحی و یا علل روابط فردی و…) هرگز بە عواقب کار نمیاندیشد و حتی می بینیم کە مسخ شدگان خرافات دینی بصورت خود کشی باعث نابودی خود و کشتار دیگران میشوند یعنی ترس از مرگ بە عنوان بازدارندە جنایت و عبرت!در این حالت معنائی ندارد. برعکس، قاضی ای کە با کمال خونسردی حکم بە مرگ فردی میدهد تا نگهبانی کە فرد محکوم را جابجا می کند و یا ماموری کە حکم را اجرا میکند، قاتلینی هستند بە مراتب تبەکارتر از مجرم!، و علاوە بر این کە خبر مرگ بە صورت امری معمولی در میآید مواردی کە اعدامها را در ملاء عام انجام میدهند، همگان را در انجام قتل شریک میکنند و بدین گونە سم مهلک غیر انسان بودن و نفی “حق زندە بودن” را نهادینە میکنند و سپس بر این جامعە مریض و مسموم حکومت میکنند. چنانکە اشارە کردم ترس از مجازات مرگ، از ارتکاب جنایت جلوگیری نمیکند. این نکتە هم بە بحث مفصلی احتیاج دارد. کە امیدوارم بە صورت گفتارهای عمومی و آگاهگرانە در میان تودە مردم، بویژە طبقات و اقشار محروم جامعە گسترش یابد.
کوردانه:سلفی ها تا چه اندازه برای اکنون و آینده ی کردستان، اسباب دردسر و مشکل هستند؟ برای برخورد با “سلفی گری” چه باید کرد؟ شما چه راهکار یا راهکارهایی را پیشنهاد می کنید؟
یوسف اردلان: اینجانب درطی دە پانزدەسال اخیر هموارە در گفتارها و اندک نوشتارهائی تاکیدم بر ویژگی بر زمینە موجود مبارزات سیاسی در کردستان (بطورعام ودرکردستان ایران بویژە) مبارزەای لائیک و دموکراتیک است، با تمام تلاشی کە از طرف حامیان و مروجین اسلام سیاسی شدە و میشود نتوانستەاند نکبت و ادبار اجتماعی اسلام سیاسی را در کردستان عمومی کنند، متاسفانە در دههە های اخیر با رادیکالیزە شدن و گسترش اسلام سیاسی در منطقە خاور میانە کە از حامیان ثروتمند و مرتجع برخورداراست، زمینە فعالیت اجتماعی در کردستان را مورد تهدید جدی قرار دادە است. اگر چە تاکنون بە اهداف خود نرسیدەاست اما اگر در مبارزە با این مرض اجتماعی مبارزە آگاهگرانە و ریشەای نشود، تهدیدیست جدی. بنظر میرسد یاری رساندن، همکاری با هر حرکت سیاسی، مدنی و آگاهگرانە کە بە رشد آگاهی لائیک و دمکراتیک کمک می کند ضروتی تام دارد ، از فعالیت مخفی أحزاب سیاسی تا گشترش (ان-جی-او) ها و مبارزات دمکراتیک زنان و سندیکاهای کارگری، همە و همە میتوانند سدی باشند در برابر این فاجعە اجتماعی.
کوردانه: و سخن پایانی؟
یوسف اردلان:: علاوە بر محکوم نمودن جنایتی کە حکومت اسلامی در مورد قتل عام زندانیان (کرد سلفی) مرتکب شد، شاید بشود نکاتی را برجستە تر دید
١- جوانانی کە جذب رادیکالیسم سیاسی شدەاند کە در اینجا متاسفانە اسلام سیاسی است، از آنجا کە بنا بە تجربە هم دیدە شدەاست، عدە قابل ملاحظەای از این جوانان عمدتا(بەخیال خود) بە قصد مبارزەای منطقی و انسانی وارد فعالیت سیاسی شدەاند، با زمینە فعالیت سیاسی لائیکی کە در کردستان وجود دارد، احتمال این وجود دارد کە از أوهام دینی رها شدە و بە مبارزان دمکرات ولائیک وسوسیالیست بە پیوندند. کە این خود بد بینی عمیق حکومتگران ایران را نسب بە این افراد بر میانگیزد.
٢- از آنجا کە این افراد دارای اعتقادات سلفی وسنی هستند، اگر فعالیتشان ادامە یابد ممکن است جذب رقیب رو درروی مرتجع دیگر یعنی (عربستان سعودی)بشوند، در نتیجە کینە و عناد حکومت اسلامی را تشدید کردەاست.
٣- در جهت آلودە کردن مبارزات موجود و معتبر تاکنونی ملت کرد در کردستان ایران با علم کردن تقابل “شیعە و سنی” تلاش در مسموم کردن این مبارزە برحق خواستاری” حق ملل در تعیین سرنوشت خود” را تا حد کینە توزی سیعە و سنی پائین بیاورند. متاسفانە انسانهای کوتە بین و ظاهربین گرفتار دام این نوع توطئەهای جنایتکارانە میشوند.
۴- با ردیف کردن نکات فوق میشود نتیجەگرفت کە برای ارعاب مردم کردستان و همچنین گسترش کینە مرتجعانە مذهبی(شێعە وسنی)، دست بە این قتل عام زدەاست، چرائی زمانی آنرا هم از تشدید بحران منطقە و بن بست حکومت ایران در دوران بقول خودش “پسا برجام” و احتمال طغیانهای اجتماعی میتوان استنتاج کرد.