مردمان کشور ما برای رسیدن به آزادی و حاکمیت ملی در یک صد و پنجاه سال گذشته فداکاری ها و جانفشانی های فراوان کرده اند. شمار کسانی که جان شیرین خود را آگاهانه در راه آزادی و حاکمیت ملی از دست داده اند از شمار افزون است. «کدامین نغمه می ریزد، کدام آهنگ آیا می تواند ساخت، طنین گام های استواری را که سوی نیستی مردانه می رفتند، طنین گام هایی را که آگاهانه می رفتند…؟!»( سیاوش کسرایی). حاکمیت ملی یعنی آن که مردم با رأی خود نمایندگانی انتخاب کنند و آن نمایندگان به گونه ای موقت و دوره ای کشور را اداره کنند. رئیس جمهور، نخست وزیر، وزیر، وکیل، رئیس شهربانی، رئیس ستاد ارتش و همه ی کارکنان دولت در برابر مردم و نمایندگان مردم پاسخگو و مسئول باشند. در راه برپایی حاکمیت ملی پدران ما با امضاء فرمان مشروطیت در گام نخست یعنی برچیدن بساط قدرت سلطنت پیروز شدند. آن ها از دخالت بیگانگان در امور کشورمان غافل نبودند. اما درباره ی نفوذ و دخالت بیگانگان چاره ای اساسی نکردند.
روزنامه های صدر مشروطیت گواه آن است که مردم ایران تا پیش از کودتای ۱۲۹۹ خورشیدی (۱۹۲۰ میلادی) چند سالی از آزادی سیاسی برخوردار بودند. در آن سال ها سروده های شاعران بیشتر اجتماعی و سیاسی بود. در سروده هایشان شاه، وزیر ، وکیل، انگلیس، روس، آلمان، سفیرها، سیاست بازان، جاسوسان بیگانه و خودی را رسوا و روسیاه می کردند.
ملک الشعرا سروده های فراوانی درباره ی میهن دوستی نوشته است. او رسوایی قرارداد ۱۹۰۷ را در شعری بلند که در روزنامه نوبهار منتشر شده است(قصیده ی شماره ۷۰)؛ چنین بیان می کند:« ظلمی که انگلیس در این آب و خاک کرد – نه بیوَراَسب کرد و نه افراسیاب کرد … اندر هزار و نهصد و هفت آن زمان که روس – با ژرمن افتتاح سؤال و جواب کرد … بادروس عهد بست و شمال جنوب را – اندر دو خط مقاسمتی ناصواب کرد…». عارف قزوینی که در برابر مسائل سیاسی و ملی بسیار حساس بود نوشته است: « به اردشیر دراز دست بگو – که خصم، مُلکِ تو را جزو انگلستان کرد ص ۲۴۷ ».
سایت مرکز اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی می نویسد: « … در مجموع طی ۱۵ سال برقراری مشروطه بیش از ۷۰۰ نشریه در ایران به چاپ رسیده است که نشان از تحوّلی بزرگ در جامعه مدنی آن زمان ایران است. فقر آرشیوداری روزنامهها در ایران، کمتر از ۵۰ درصد این نشریات را باقی گذاشته است و از سایر عناوین فقط در حد نام آنها، در فهرستهای مطبوعاتی با خبر هستیم… گنجینه هزار ساله رضوی که مخزن سرشار از نفایس و نوادر مکتوب دانش ایرانیان است، … در این آرشیو بزرگ ۳۳۰۰۰ نشریه مربوط به تاریخ ۱۸۵ ساله مطبوعات ایران شناسایی و جذب شده است … حدود ۱۸۰ عنوان آن مربوط به دوره ۱۵ ساله مشروطه می باشد که … تا کودتای رضاخان در اسفند ۱۲۹۹ شمسی منتشر شده اند. … ».
شماری از نویسندگان و شاعران روزنامه داشتند،آنان روزنامه، شعر و نوشتار خود را برای آگاه سازی توده ها و بیان اندیشه های خود به کار می بردند. نام نخستین روزنامه ایران “کاغذ اخبار”(نیوز پی پر) بود که در اردیبهشت ماه ۱۲۱۶ خورشیدی ( ۱۸۳۷ میلادی) میرزا صالح شیرازی کازرونی آن را منتشر کرد. پس از آن روزنامه های دیگری انتشار یافت مانند “روزنامه مجلس”؛ (نخستین روزنامه ی مشروطیت؛ غلامرضا فدایی)، روزنامه نسیم شمال( اشرف الدین حسینی گیلانی)، روزنامه چرند و پرند ( علی اکبر دهخدا)، روزنامه نوبهار ( ملک الشعرا بهار)، روزنامه حبل المتین( جلال الدین مؤید الاسلام کاشانی)، روزنامه طوفان(فرخی یزدی)، روزنامه صوراسرافیل( جهانگیر خان شیرازی، علی اکبر خان دهخدا، قاسم خان تبریزی)، روزنامه کاوه در برلین ( حسن تقی زاده، محمد قزوینی، محمدعلی جمال زاده) و…
با انقلاب مشروطیت و گسترش آزادی و تکاپوی اجتماعی و سیاسی، خیزش ها و تلاش هایی برای رودررویی با دست اندازی های انگلیس و روس و بیگانگان، در ایران انجام گرفت. آزادی خواهان در راه برپا کردن انجمن ها و حزب های گوناگون به تکاپو افتادند و ایران می رفت تا در سایه ی آزادی و دموکراسی پا در راه آبادانی و ترقی بگذارد که ناگهان رضا !، (زاده ی سواد کوه) یا رضا شصت تیر با کمک انگلیس ها، در سوم اسفند ماه ۱۲۹۹ خورشیدی دست به کودتا زد. در زیر اعلامیه ی سوم اسفند نوشته شده است؛ رضا، چون او هنوز نام خانوادگی نداشت. درباره این آسیب تاریخی و ملی هر چه بیشتر، بخوانیم، بدانیم و بنویسیم باز هم کم است. اگر ما ایرانیان پس از بیش از صد سال، اعلامیه ی “حکم می کنم” کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ را بخوانیم، به ژرفای این آسیبِ صد ساله، پی می بریم. از آغاز حکومت اسلامی همه ی هدف های همان اعلامیه در چهل و چهار سال گذشته هم دنبال شده است. این حکومت اسلامی در سال های نخستین پادشاهی پهلوی دوم، با نوشتن و چاپ کتاب کشف الاسرار خمینی در سال ۱۳۲۳ پایه ریزی شد. پس از آن بارها این کتاب با نام های گوناگون مانند “حکومت اسلامی” ، “اصول و ضوابط حکومت اسلامی” و … چاپ و منتشر شده است. آقای بنی صدر بنیان گذار نشریه ی انقلاب اسلامی در شماره ی ۷۸۳ سال ۱۳۹۰خورشیدی ( ۲۰۱۱ ترسایی) می نویسد:« کتاب ولایت فقیه او را (خمینی) یک فرانسوی، با کمک همسرم، آن زمان هنوز … به یاد می آورم که از ایران خبر دادند کتاب اصول و ضوابط حکومت اسلامی، به نام آقای خمینی، با تیراژ ۱ میلیون نسخه چاپ و منتشر شده است. وقتی خبر را به او گفتم لبخند رضایتی بر لب آورد. (پائیز ۱۳۵۷) …».
همانگونه که آقای بنی صدر، نخستین رئیس جمهور جمهوری اسلامی، گواهی داده است و همه می دانیم با جلوگیری از آزادی اجتماع، آزادی حزب ها، جلو گیری از آزادی روزنامه ها و کشتار جوانان میهن دوست با آزاد گذاردن آخوندهای با عمامه و بی عمامه مانند محمد تقی فلسفی (آخوندمنبری)، روح الله خمینی، محمد بهشتی، دکتر کاظم سامی، مهندس بازرگان، دکتر سحابی، دکتر علی شریعتی، دکتر حبیب الله پیمان، حسن حبیبی، ابوالحسن بنی صدر و فدائیان اسلام، این پهلوی ها بودند که که به دستور اربابان خود، راه را برای حکومت اسلامی هموار کردند. مفاد اعلامیه ی”حکم می کنم” بیش از صد سال است بی کم و کاست در ایران اجرا می شود.
حکومت اسلامی در بیش از چهل و چهار سال گذشته با همه ی امکانات دولتی و تبلیغاتی ملت ایران و جهانیان را فریب داده و جوانان ما را از تمام حقوق سیاسی و اجتماعی خود محروم کرده است. نه تنها منابع طبیعی و ثروت های ملت ایران را به غارت برده، همه ی آزادی های شخصی، اجتماعی و سیاسی را نیز از هم میهنان ما سلب کرده است. مردم در ایران حتا حق لباس پوشیدن، معاشرت با یکدیگر و حق نفس کشیدن هم ندارند. بهر بهانه ای حتا اعتراض به یک آخوند بدکاره و دزد، هر کس را از زن و مرد و کودک به زندان می کشند و می کشند. آنچه در ایران امروز می گذرد سخت تر و بدتر از مفاد قرارداد ۱۹۰۷ و قرار داد ۱۹۱۹ انگلیس ها است.
برخی از حکم های ضدِ ملیِ اعلامیه “حکم می کنم”را در اینجا می آورم:
… ماده چهارم- تمام روزنامهجات، اوراق مطبوعه تا موقع تشکیل دولت به کلی موقوف و بر حسب حکم و اجازه که بعد داده خواهد شد، باید منتشر شوند.
ماده پنجم – اجتماعات در منازل و نقاط مختلفه بکلی موقوف، در معابر هم اگر بیش از سه نفر گرد هم باشند با قوه قهریه متفرق خواهند شد.
ماده ششم- تمام مغازههای شراب فروشی و عرق فروشی، تأتر و سینما فوتوگرافها و کلوپهای قمار باید بسته شود و هر مست دیده شود به محکمه نظامی جلب خواهد شد.
ماده هفتم – تا زمان تشکیل دولت تمام ادارات و دوائر دولتی غیر از اداره ارزاق تعطیل خواهند بود. پستخانه و تلگرافخانه و تلفونخانه هم مطیع این حکم خواهند بود.
ماده هشتم- کسانی که در اطاعت از مواد فوق خودداری نمایند به محکمه نظامی جلب و به سختترین مجازاتها خواهند رسید…
در دوران پهلوی دوم هم این حکم ها اجرا شد. شمار آخوندها، حوزه های مذهبی، تکیه ها، گسترش آئین های شیعه در رادیو و تلویزیون ها افزایش یافت. با پشیبانی انبوه مذهبی های دست پرورده ی حکومت شاه اللهی در انقلاب ۱۳۵۷ خمینی توانست با مردم فریبی بر موج انقلاب سوار شود.
در دوران حکومت اسلامی افزون بر حکم های دیکتاتوری پهلوی ها، حکم های دیکتاتوری اسلامی خمینی و جانشینانش نیز بر آن حکم های ضد ملی افزوده شد؛ مانند؛ حزب فقط حزب الله، “بشکنید این قلم ها را”، “در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است…”، (نامه ی خمینی به پسرش احمد )… تاکنون هزاران زن و مرد و کودک ایرانی به دستور دیکتاتورهای دست نشانده ی بیگانگان کشته شده اند.
رادیو و تلویزیون، رسانه های گوناگون، با پول های بی حساب نفت و دیگر معدن ها و درآمدهای کشور، به دروغ پراکنی و فریب توده می پردازد و گروهی نادان نیز دروغ های تبلیغاتی حکومت را، اعتقادات مردم می نامند.گروه های فشار خیابانی از آغاز انقلاب تا کنون؛ مانند زهرا خانم و چماق به دست ها، بسیجی ها، لباس شخصی ها، حزب الله، حشدالشعبی، حماس، شجره ی طیبه، فاطمیون، سپاه پاسداران، چاقوکشان و آدمکشان گشت ارشاد و دیگر گروه ها با پول مردمان کشورمان ایجاد شده که با چماق، دشنه، گلوله، زندان، شکنجه به هیچ کس رحم نکرده اند. ایران به یک کشور اشغال شده می ماند و میلیون ها ایرانی باهوش و با استعداد را از کشور فراری داده و آواره کرده اند.
این “حکم می کنم” انگلیس ها، تنها در دوران نخست وزیری دکتر مصدق، ندیده گرفته شد. بر خلاف اعلامیه ی ضد مردمی، ضد ملی و اختناق آور اردشیر ریپورتر – رضا، در سوم اسفند ۱۲۹۹، دکتر مصدق نخست وزیر قانونی و ملی ایران در بخشنامه ای در روز ۱۱ اردیبهشت ۱۳۳۰ در نخست روزهای نخست وزیری خود، نوشت:
« شهربانی کل کشور، در جراید ایران آنچه راجع به شخص اینجانب نگاشته می شود، هر چه نوشته باشند و هر کس که نوشته باشد، نباید مورد مؤاخذه و یا اعتراض و تعرض قرار گیرد. لیکن در سایر موارد بر وفق مقرارت قانون عمل شود. به مامورین مربوطه دستور لازم در این باب صادر فرمائید که مزاحمتی برای اشخاص فراهم نشود.»
همه می دانیم که در دوران دیکتاتوری پهلوی ها (در شهربانی، در سازمان امنیت، در جاده ها با تصادف های دروغی، در رکن دو در ارتش و پادگان ها، در زندان ها، در ساواک و…) هزاران ایرانی را به گناه توهین به اعلیحضرت و مقدسات ملی زندانی کردند و کشتند. در دوران دیکتاتوری اسلامی هم به بهانه سب نبی اکرم و توهین به مقدسات، بسیاری از جوانان، بی دینان و دگراندیشان را به زندان انداخته، شکنجه کرده و همچنان به ظلم و ستم ضد انسانی و ضد ملی ادامه می دهند. هر بار که مردمان جان به لب رسیده برای اعتراض به خیابان می آیند صدها و هزاران نفر از آنان را به گلوله بسته و می کشند.
بیش از چهار ماه است که در سراسر ایران شب و روز مردم به اعتراض خود ادامه می دهند. در کردستان هم میهنان ما فریاد می زنند؛ ” از کردستان تا گیلان جانم فدای ایران و کشته می شوند. در زاهدان و بلوچستان شعار می دهند؛ “از زاهدان تا تهران جانم فدای ایران” – کرد و بلوچ برادرند، تشنه ی خون رهبرند – ” کردستان، چشم و چراغ زاهدان، جانم فدای ایران – مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر – ” کردستان زاهدان، “چشم چراغ ایران”- چه با حجاب چه بی حجاب پیش به سوی انقلاب – نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران – سقف و کتاب و گندم، قدرت به دست مردم – نه به اعدام – این ملت آزادی می خواد کشور آبادی می خواد و …
این خواست ها(نه خواسته ها؛ خواسته معنای دارایی می دهد) و شعارها نشان از آگاهی و خرد همگانی در میان تظاهر کنندگان در ایران دارد. افزون بر این ها تارنمای جبهه ملی ایران نیز در سرمقاله شماره ۲۱۷ در تاریخ ۲۳ آبان ۱۴۰۱ می نویسد: « تغییر و تحول جبر زمان است، راه عبور از بحران، تأسیس یک کنگره ملی از تمام گروه های جامعه است…» هنگامی که به دوستی در ایران نوشتم؛ « من در چندین مقاله نوشته ام، معلمان که همه ی ما و کودکان امروز را تربیت می کنند، بهترین و شایسته ترین کسان برای به دست گرفتن سکان اداره ی امور کشور هستند…». آن دوست فرهیخته پاسخ داد: «البته یک کنگره ملی متکثر از گروه ها و جوامع مدنی که معلمان هم بخش مهمی از آن هستند، بهترین و دموکرات ترین آلترناتیو می تواند باشد.».
زن، زندگی، آزادی، پر معنا ترین و جهان شمول ترین خواست همه ی آزادی خواهان در ایران و جهان است. هنوز در کشورهای پیشرفته ی جهان هم زنان برای برابری، به دنبال حقوق اجتماعی خود هستند. هم زندگی و هم آزادی کسانی مانند جورج فلوید و تایر نیکولز که در خیابان های آمریکا، به دست پلیس ها کشته شدند، همچنان در خطر همیشگی است. در ایران اگر مردمانی که به شمار انبوه و میلیونی به خیابان ها می آیندیک هفته در خیابان بمانند و ادارات و مراکز مهم دولتی را اشغال کنند سران حکومت راهی جز فرار نخواهند داشت. برای شکست دادن مشتی آخوند آدمکش نیاز به هیچ نیرویی از خارج کشور نیست. با برنامه ریزی درست و هماهنگ در سراسر کشور و با پدید آوردن کنگره ی ملی از نمایندگان معلمان، کارگران، انجمن ها، محله ها و شهرها، ملت ایران به حاکمیت ملی دلخواه خود دست خواهند یافت. هر یک از سازمان ها و سندیکاها و گروه های اجتماعی و سیاسی بهتر است هر چه زودتر کاندیداهای خود را برای کنگره ی ملی از راه رسانه های اینترنتی در فضای مجازی، به ملت ایران معرفی کنند. نمایندگان کنگره ملی چه در زندان باشند و یا بیرون از زندان می توانند با اعتماد به یکدیگر راه رهایی ملت ایران و گذار از دیکتاتوری آخوندها را فرا راه ملت ایران بگذارند. مردمان کوچه و بازار و رهبران ملی و مردمی در ایران در شعارها و گفتار خود نوید راه های خردمندانه و آزادی خواهانه می دهند. با کمک خرد و رایزنی همگانی برای یافتن راه حل های درست و عملی ملت ما می تواند از حکومت ددمنش اسلامی گذر کند.
منوچهر تقوی بیات
پانزدهم بهمن ۱۴۰۱ خورشیدی برابر با چهارم فوریه ۲۰۲۳ ترسایی
ما دموکرات هستیم پس نظرات مخالف و اقلیتها را ارج میگذاریم. اما تنها مقالات، ویدئوها، میزگردها و مصاحبه های انتشار یافته با امضای یا مجوز سخنگو و/ یا نهاد راهبردی حزب در سایت و تلویزیون رنگین کمان بنیاد آزادی اندیشه و بیان، ارگان حزب سوسیال دموکرات و لاییک ایران – همسازی ملی جمهوریخواهان – بیانگر رسمی مواضع حزب هستند. بنابراین دیگر نوشتهها نظرات شخصی میباشند.
فرهنگ قاسمی سخنگوی حزب و مدیر و بنیانگذار سایت