عاطفه اقبال
من تا بحال در رابطه با رضا پهلوی چیزی ننوشته ام حتی زمانی که برادر جوان او دست به خودکشی زد، با او به عنوان یک فرد همدردی کرده و مورد تهاجم تعدادی از دوستان مجازی آنزمان قرار گرفتم. تا به امروز هم مایل نبودم وارد بحث های موافق و مخالف در این رابطه بشوم. از طرفی از آنجا که در آینده ایران اساسا سلطنت را متصور نمی بینم برای همین بنظرم بحث در مورد آن نیز غیرضروری بوده. اما چند روز پیش ویدئویی از رضا پهلوی دیدم که به نوشتن این مطلب راه برد. قبل از هر چیز گفته های آقا رضا را که به متن تبدیل کرده ام، بخوانیم : “یکی از مشکلاتی که زمان قدیم داشتیم زمان قبل از انقلاب این بود که تمام زحماتی که در کشور میشد آگاهی رسانی کافی برای جامعه نبود! مردم می رفتند تو مساجد ببخشید شر و ور های آخوندها را گوش میکردند ولی وزرا و مسئولین مملکت …. میدونید که چقدر آدم تو این مملکت زحمت کشید؟ که بعضی تون هم امشب اینجا هستید! هیچ کسی ارزش این زحمات را هیچوقت نفهمید! مفت گیرشون اومد ارزشش رو ندونستن! اون زمان معروف بود که همه می گفتند به بچه هاشون آقا یا برو دکتر بشو یا مهندس! اکی ولی چند نفر در اومنیتس! کار می کردند! کدوم فلاسفه ای را داشتیم تو اون مملکت که وقتی بعضی از این رادیکال ها حالا چه مارکسیست چه اسلامی وزوز می کردند جواب مقابل بهشون بده! ” در انتها آقا رضا به زبان شیرین انگلیسی چند کلمه ای برای مخاطب خاص میگوید که با یس یس گفتن حضار،مجلس پایان می یابد!
بعد از دوبار دیدن این ویدئو اولین جمله ای که بنظرم آمد این بود: آقا رضا! بابات وزوز میکرد. الانم خودت وزوز میکنی! براستی این آقا رضا چه تفاوتی با پدرش دارد؟ پدرش نیز قلدرمآبانه خطاب به مردم و روشنفکران گفته بود : از این به بعد فقط یک حزب داریم، حزب رستاخیز همه باید عضو این حزب شوند. هر کس هم نمیخواهد پاسپورتش را بگیرد و از این کشور برود!! محمد رضا نیز اعتراضات مردم را وزوزهای اوباش میخواند تا زمانی که ناچار شد در لحظه های آخر با حالت زار اعتراف کند که ” صدای انقلاب شما را شنیدم”! آقا رضا امروز با تکیه به ثروت بادآورده ای که از مردم ایران به غارت برده، زندگی شاهانه ای در خارج کشور به همراه خانواده فراهم کرده. و بخود جرات می دهد اعتراضات مردم و روشنفکران و مبارزان زمان پدرش را وزوز بنامد!! بدون اینکه اندکی انتقاد به دستگاه سرکوب و دیکتاتوری که پدرش در مملکت برپا کرده بود، بکند! تازه طلبکار هم هست که “مردم مفت گیرشون اومد بود ارزشش رو ندونستند! ” به این میگویند ” بچه پررو” هنوز بلد نیست بدون کمک گرفتن از کلمات انگلیسی حرف بزند، اعتراضات آن زمان را وزوز می داند! عده ای دورش رو گرفته و شاهزاده شاهزاده میگویند برای همین امر به خودش هم مشتبه شده! کدام کار مثبت رو برای مردم ایران طی این سالها انجام دادید؟ کدام دستی رو گرفتید؟ از پولهای باد آورده تان، کدام مرکز کمک به پناهندگان زدید که حداقل به اونهایی که آواره شده اند کمکی کرده باشید؟ به سیل زده ها و زلزله زده های ایران چه کمکی کردید؟ فکر کردید فراموش کردیم دوران قلدر مآبی بابات رو در ایران؟ بچه پررو میگه فلاسفه نداشتیم تا به اونایی که وزوز می کردند جواب بده!! بچه جان وزوز خاص بابات و خواهرای جنایتکارش شمس و اشرف بود که مافیای مواد مخدر دستشون بود. همون اشرف خانمی که یکی از بزرگترین شاعران ایران – کریمپور شیرازی – را به جرم شعر اعتراضی گفتن در باغ دربار بابات به آتش کشید و ایستاد و جان دادنش رو تماشا کرد؟ بعد میگه ما فلاسفه نداشتیم! پررویی تا این حد؟ بابای قلدر تو فلاسفه رو تو این مملکت تحمل نمیکرد؟ جواب مبارزان آن زمان را بابات با شکنجه و اعدام می داد. لازم نبود کس دیگری جواب بهشون بده. روشنفکران جامعه ما همه در زندان بودند.
ضمنا همینجا به کسانی که میگویند نباید با پرداختن به این موارد، بحث را از مخالفت با جمهوری اسلامی منحرف کرد میگویم اتفاقا باید به این بحث ها پرداخت و جواب این قلدری را همین جا داد! آقا رضا الان دیگه آگاهی رسانی بحد کافی شده که جواب وزوز های شما را در جا بدهیم! باباش که مملکتی با ساواک و شکنجه گر زیر دستش بود را با اردنگی بیرون انداختیم. حالا این بچه شاه میگه آگاهی رسانی نبود و مردم به شر و ور های آخوندها گوش میکردند! آخه بچه جان چه کسی آخوندها رو پروار می کرد؟ چه کسی هر بار در باغ، امام زمان رو ملاقات میکرد؟ چه کسی حتی در دانشگاه ها مسجد ساخت؟ تمام دستگاه تبلیغاتی دست چه کسی بود که از صبح تا شب کرامات شاهنشاها را به رخ مردم بکشانند؟ شعار خدا شاه میهن را چه کسی درست کرد؟
اینروزها سلطنت طلبی برای بعضی ها شده مدرن و شیک بودن در مقابل کثافت آخوندیسم. یادشون رفته و یا اونزمان نبودن که ببینند همین سلطنت چه بروز مردم ایران آورد. حالا بدتره بله خیلی هم بدتره ولی مگه این بدتره باید اون کمتر بدتر رو توجیه کنه؟ مگر در فرانسه بعد از سرنگونی سلطنت کسی گفت که چرا سلطنت رو سرنگون کردیم! بعد از سلطنت مردم فرانسه نیز از دوران بسیار سختی عبور کردند نزدیک به یک قرن طول کشید اما دمکراسی نیم بند امروزشان را مدیون همان قیامشان علیه سیستم عقب افتاده سلطنتی هستند. ما هم از این دوران سخت عبور خواهیم کرد. همانگونه که اروپا قرون وسطی را با تسلط کلیسا و همه وحشیگری هایش پشت سر گذاشت. ما هم دوران تسلط مساجد را پشت سر خواهیم گذاشت. اسلام باید بصورت تاریخی یکبار خود را در حکومت به نمایش میگذاشت تا برای همیشه این خرافات و جهل نه تنها از سرزمین ما بلکه از خاورمیانه ریشه کن شود. سلطنت بازگشت پذیر نیست. تاریخ به عقب باز نمیگردد. یک نمونه تاریخی وجود ندارد که سلطنتی سرنگون شده بازگشته باشد. حالا این آقا رضا که تا بحال قادر نبوده جنایتکاری باباش و سیستم سلطنت را محکوم کرده و بگوید که همراهی باباش با آخوندها و میدان دادن به آنها از ترس مارکسیست ها اشتباه بوده. از ترس شوروی به دامن آمریکا خزیدن اشتباه بوده . سرنگونی مصدقی که ضد سلطنت نبود و ملی کردن نفت را در نظر داشت اشتباه بوده. یار کشی با شعبان بی مخ ها اشتباه بوده. از پشت شلیک کردن به زندانیان سیاسی در تپه های اوین جنایت بوده! امروز برای ما میخواهد رهبر اپوزیسیون شود! این آقا تا بحال حتی جرات نداشته به صراحت سلطنت را رد کند و بعنوان یک جمهوری خواه فعالیت کند!
از قرار ما هر چه چیزی نمیگوییم تا متمرکز شویم روی دشمن اصلی، اینها پرروتر میشوند. فکر میکنند ما سوابقشون رو فراموش کردیم. هی کنار گوشمون بقول خودشون وزوز می کنند و با پول بادآورده در رویای تاج بر سر گذاشتن حال میکنند. یکبار در بچگی بازی بازی کرده و تاج بر سرش گذاشتند الان دچار توهم شده! آقا رضا اونا بازی بود جدی نگیر! بابات برای اینکه زنها رو کم عقل می دونست و مامانتو برای جانشینی اش قبول نداشت به سر تو تاجکی گذاشت وگرنه خودش در جواب خبرنگار گفته بود که یک زن از نظر عقلی انقدر کامل نیست که بتونه سلطنت کنه.
و اما من یقین دارم، رنسانس خاورمیانه نیز در پی اینهمه از راه خواهد رسید. رنسانسی که اتفاقا از همان سرنگونی سلطنت در ایران شروع شد از مردمی که دیگر نمیخواستند یک شاه بر جان و مالشان حاکم باشد و شعار خدا شاه میهن را همگانی کرده و پسرانش را بصورت موروثی بر آنها حاکم کند. مردمی که با وجود اینکه مذهب از سالیان دراز با افکارشان گره خورده امروز دیگر از حکومت مذهب خسته شده اند و آنرا نیز جارو خواهند کرد. از میان همه این گرد و خاک ها رنسانس خاورمیانه متولد خواهد شد. این وزوزها نیز به تاریخ خواهد پیوست!
پیوست :
- کریمپور شیرازی در روزنامه شورش در انتقاد از اشرف پهلوی مینویسد:
مردم میگویند اشرف چه حق دارد که در تمام شئون مملکت دخالت کرده و با مقدرات و حیثیت یک ملت کهنسال بازی کند. مردم میگویند این پولهایی را که اشرف بنام سازمان شاهنشاهی از مردم کور و کچل، تراخمی و بیسواد این مملکت فقیر و بدبخت میگیرد به چه مصرفی میرساند… مردم میگویند چرا خواهر شاه در امور قضائیه، مقننه و اجرائی این مملکت دخالت نا مشروع میکند. چرا خواهر شاه دادستان تهران را احضار کرده و نسبت به توقیف ملک افضلی جنایتکار و آدمکش اعتراض کرده و دستور تعویض بازپرس را میدهد. چرا باید یک نفر مفتخور نالایق بنام همسری خواهر شاه دربار سلطنتی یک مملکت تاریخی را ملعبه عیاشی و خوش گذرانی خود قرار دهد… شاه اگر با طرد اشرف، فاطمه و احمد شفیق عرب و هیلر آمریکایی افکار عمومی را تسکین ندهد، عاصیان جان به لب آمده و کارد به استخوان رسیده، ناچار خواهند شد برای حفظ استقلال و آبروی ایران کاری بکنند که ملت قهرمان و بزرگ فرانسه با دربار و لوئی شانزدهم کردند. حال خود دانید با آتش و قهر و نفرت مردم. - “حسین فردوست” رئیس دفتر ویژه اطلاعات محمدرضا پهلوی می نویسد: «شمس نیز مانند سایر خواهران و برادران محمدرضا، رئیس دهها سازمان خیره و غیرخیریه بود که مراکز سوءاستفاده بودند.»
۲۶ ژوئن ۲۰۱۹