با دیدن و شنیدن خبرهای مربوط به ایران و با توصیفهائی که از اوضاع اجتماعی و سیاسی و فرهنگی کشور می شود، راهی دیگر وجود ندارد جز اینکه بگوئیم ایران به یک محیط دارالعجایب تبدیل شده است. یا به یقین کامل اذعان کنیم که باید سران و کار به دستان سطح بالای حکومت ولایت فقیه را ابلهان و طراران و دغلکاران روزگار به حساب آورد؟ زیرا بنا به ادعا و گفتار سران حکومت پول فراوان دارند و میزان نقدینگی در دست مردم عددی است بالای 700 هزار میلیارد تومان؛ ولی کارمند و کارگر از عقب افتادن پرداخت ماهانه اش می نالد. فرهنگیان نیز حقوقهای ناچیزی دارند که در فقر و تنگدستی روزگار می گذرانند. بدشانسی این گروه که به حق مهمترین و با ارزشترین قشر کارمند دولتند، در این است که مانند همکارانشان در دیگر ادارات محلی برای دزدی و ارتشا ندارند و باید با همان رقم حقوق زیر خط فقر شرمنده خانواده باشند.
مرتب در فیس بوک تصاویری به رخمان کشیده می شود که کارگران فلان کارگاه و کارخانه یک پلاکارد بزرگ در دست دارند و در حال اعتراضند. روی پلاکارد نیز نوشته شده است ما از شش ماه گاه تا یک سال است – که بستگی به وضع محل کار دارد – حقوق در یافت نکرده ایم.
من با دیدن این گونه پلاکاردها، ضمن غرق در همان افکاری که بی نتیجه بودن انقلاب 1357 را با تمام وجود لمس می کنم، هنگامی که زندگی این کارگران ویا کارمندان را در ذهن خود مجسم می کنم سراسر بدنم غرق عرق می شود. زیرا هیچ کاری از من و ما در برابر این استبداد و بیداد ساخته نیست. نه من می دانم و نه افراد دیگری چون من که برای این بخت برگشته ها چه باید کرد، مدتی به عکس و مطلب همراه اندوه شدید در ضمیرم می نگرم، اما به ناچار روی بر می گردانم تا از ریزش اشکم جلوگیری کنم.
آخر این چه کشور و چگونه سر زمینی است که میلیاردها دلار طلا و زیور آلات برای نصب بر روی قبر امامان و امامزادگان – حتا دست دهم شیعه – اعراب هزینه می کنند؛ و مرتب کاروانهای آنچنانی راهی عراق و سوریه می شوند و هر سال چند سد میلیون دلار برای سوریه و حزب الله لبنان می فرستند. ولی درون خود کشور و میهن مردم گرسنه اند و در فقر و تنگدستی مطلق می زیند؟
چگونه است که کارگر شش ماه مزد کارش را نمی گیرد و به اجبار با فروش وسائل منزل، زندگی را می گذراند؛ اما 20 میلیون از همین مردم نام نویسی می کنند که برای اربعین مرگ حسین عرب ایرانی کش که 1400 سال پیش رویداده است به کربلا بروند؟ ایرانی کُش گفتم برای اینکه حقیقت دارد زیرا حسین و برادرش حسن در حمله عمر به ایران از سران سپاه بودند و در شمال ایران جنایتهائی انجام دادند که حتا کتاب کاغذی تاریخ را شرمنده کرده است.
این چه نوع آئین و ایدئولوژی است که دولتش زیور قبر اعراب مرده در قرنهای پیش را بر تهیه خوراک و لباس برای خانواده هائی که در حقیقت مالک این ثروتند ترجیح می دهند؟ امیدوارم اگر حقوق شش ماه را نیز یک جا بپردازند، کارگر متعصب مبلغی از آن را درون مقبره امامزادگان نریزد. من مطمئنم در میان این رقم 20 میلیون آدمی که می خواهند به زیارت قبور مشکوک بروند، آموزگار و دبیر و استاد دانشگاه وجود ندارد و بیشینه ی این رقم را همان کارگران و زارعانی تشکیل می دهند که اغلبشان حقوق شش ماهشان را نگرفته اند و در انتظارند که پولی به دست آید و هدف برآورده شود.
این 20 میلیون ایرانی راهی کربلا چه گونه کسانی هستند و این هزینه را از کجا تأمین می کنند و به دست می آورند؟ اینها از این سفر چه دستاوردی خواهند یافت؟ آخر باید چه میزان نابخرد بود و نفهمید که چهله مرده یک بار است و یعنی چهل روز از مرگ گذشته و دیگر سالگرد ندارد. خود مرگ یا قتل ممکن است سالگرد داشته باشد، آنهم برای چند سال محدود؛ اما سالگرد چهله مرگ تنها از اختراعات آخوندهای دوران صفویه است.
با چشم پوشی از این نابخردی که با هیچ گفتار و نوشتاری ترکش از سوی متعصبان ممکن نیست، پرسش این است که مدیران این کارخانه ها و یا کارگاه ها چرا از پرداخت حقوق ماهانه کارگران خودداری می کنند؟ اگر کارگاه زیانبار است و سودی عاید مالک و یا دولت نمی شود – چون اغلب کارخانه ها دولتی اند – چرا در چرخیدن و سرپا نگه داشتنش مصرند؟ و این کارگران را به منابع سود ده منتقل نمی کنند و واحدی زیان دهی که قادر به پرداخت مزد کارگرش نیست را از چه رو به عنوان وسیله تأمین کار و معاش به این صورت نگه داشته اند؟
این جماعتی که حکومت را می گردانند، اعم از اینکه از نوع احمدی نژاد باشند و یا از تیره حسن روحانی، همه بر این باورند که باید ظاهر را حفظ کرد. باید کارخانه ها باز باشند هرچند از بودجه دولت به آنها کمک شود. باید کارگری باشد و در آمارها به حساب آید؛ گرچه شش ماه و یک سال حقوق نگیرد و در تنگدستی بزید!
باور کنید حضرات مسئول حکومت اسلامی ولایت مطلقه فقیه! اینگونه کشور داری را هر ابلهی می داند و می تواند ادامه دهد!
از همه مسخره تر صدای بوق و کرنائی است که از جانب سپاه پاسدارانی چپاولگر به صدا در می آید و ادعا می شود سپاهیان دارند ناو هواپیمابر، موشک قاره پیما، اسلحه ای بدیع ضد کشتیهای جنگی و سلاحهای مدرن و یگانه را می سازند. این گونه ادعاها و باز پخشش در رسانه های کشور و رساندن بوق خبرش به سراسر دنیا، تنها برای فریب مردم خودی و مشتبه کردن مردمان دیگر جوامع زمین است تا از این هیولای کاغذی در وحشت افتند و در اندیشه ی نابودی حکومت ولایت مطلقه فقیه نباشند. از سوی دیگر با این گونه دروغها، بودجه دولت و پول فروش نفت را به سوی خزانه ی سپاه پاسداران بکشند و از این لحاظ کارتلی با هزاران میلیارد ثروت بسازند و حقوقهای نجومی به جیب بزنند. در حالی که کارگر بیچاره شش ماه و یک سال از دیدن و لمس پول حقوق محروم است.
در همین فیس بوک یک لیسانسیه و مهندس تحصیل کرده ایرانی میزان حقوق و درآمد ماهیانه اش را تنها 900 هزار تومان به آگاهی مردم رسانده بود که عددی است معادل نصف رقم زیر خط فقر در ایران ویران شده. این حقوق مهندسی است که کار معین و چشمگیر انجام می دهد و به سرمایه و بودجه دولت کمک می رساند. اما در مقابل مدیران کل وزارتخانه ها و ادارات و بانکها، حقوق های 500 تا 700 میلیونی تومانی در ماه می گرفتند که روزنامه ها افشایشان کردند! اما علمای اسلام و حضرت رهبر به صراحت فرمودند این مطلب را کش ندهید.
واقعاً ایران کنونی از هر نظر در میان جوامع موجود دنیا یگانه و یکتا است. البته نه از دید مثبت و بی عیبی، بل از این نظر که شرب الیهودی باتلاق مانند است که هیچ کس و هیچ قدرتی قادر به جمع و جور کردن و به راه آوردن و تمیز کردن آن نیست. چرا باید ساخت و ساز پروژه های مختلف که اعداد نجومی را در خود می کشند و هزینه می کنند، در اختیار سپاه پاسداران باشد؟ و این بخش نظامی که وظیفه اش به زعم خودشان تأمین امنیّت و پاسداری از کیان میهن است، کارش چپاول بیت المال ملت از راه تجارت و انجام قرادادهای بازرگانی و صنعتی و حتا فرهنگی دولت باشد؟ این در کشوری است که طبق آمار خودشان تعداد جوانان بی کارش از مرز یازده میلیون نفر گذشته است! و کارگر زحمت کشش مدت شش ماه از گرفتن مزد ناچیزش محروم است!
شگفتی کار و درعین حال مسخرگی در این است که خود دولت کنترات های نان و آب دار را در اختیار صنفی نظامی به نام سپاه پاسداران قرار می دهد. حکومت به جای تاجر و مهندس و مقاطعه کار و کارخانه دار که می توان تحت نظرشان گرفت که درست و پاکیزه کار کنند و دزد و زیانبار نباشند، همین کارتل مالی و جانی را مقدم می دارد. سپاه پاسداران بی هیچ شک و ریبی در کشور به غارت درآمدهای بیت المال مشغول است و آنچه برایش مطرح نیست، مردم فقیر و کارگر و کارمند گرسنه است. این گروه نظامی- تجاری که مدعی است تنها وظیفه خود را حفظ نظام ولایت فقیه می شناسد، سالهاست هم وارد کننده ی اجناس قاچاق و قانونی است و هم انجام دهنده ی کنتراتهای میلیاردی دولت. در همان حال جانفدای کسی است که از هر منکر و زشتی و پلیدی موجود در کشور چشم می پوشد ولی عربده مرگ بر دشمنش که منظور امریکا است چنان بلند است که به گوش هم اندشش رهبر کره شمالی که او هم معجونی شبیه خامنه ای است نیز می رسد.
سپاه پاسداران تنها پاسخگوی خامنه ای است و در برابر هیچ دولت و رئیس کابینه ای احساس مسئولیّت و پاسخگوئی ندارد. تقدیم قراردادها و کنتراتهای دولتی از سوی کابینه به سپاه نیز همه به امر خامنه ای است که سبب خوشی و شعف او می شود. زیرا فرمانده قوا خود حضرت رهبر است و بی هیچ تردیدی رهبر از غارتی که سپاه پاسداران می کند، سهم عظیمی دریافت خواهد کرد.
گرسنگی، ویرانی، فساد، فحشا و دزدی و ارتشا و… گرچه همه عینی و مشخص است، اما برای مقام ولایت مهم نیست زیرا همه ی این جنایات و مکافات زیر دید مستقیم خودش انجام می شود و واکنش او نسبت به این مفاسد، تنها این است که بگوید:«مسئله را آنقدر کش ندهید و در دیگ را محکم ببندید» کارهای خامنه ای مرا به یاد داستانی از عزیز نسین نویسنده ترکیه می اندازد که شرح حال خانواده ای بود که همه در فساد غرق بودند ولی پدر خانواده مرتب دستور می داد؛ کاری نکنید همسایه ها و اقوام بفهمند!!
به درستی که خامنه ای بلائی است که بر ایران فلکزده و ایرانی بدبخت و بیچاره نازل شده است. یعنی اگر نیک بنگریم بلاها از سوی مقامی است که در قانون اساسی به نام ولایت مطلقه فقیه در سر لوحه ی مواد قانون آمده است. هر کسی دیگر نیز دراین مقام باشد، توفیر نمی کند و تغییری در مسئله نمی دهد و او نیز چنان این یکی و مانند پیشینی(خمینی) تمام قدرت را قبضه خواهد کرد و دیگران به هر نام و عنوانی در حکومت باشند، تنها کارمندان و مباشرانی برای انجام دستورند.
هم اکنون خامنه ای از تمام سلاطین گذشته ی تاریخ ایران مستبدتر و ستمگرتر و باقدرت تر است. حدود هفت سال است دو نفر از مشایخ خود را در خانه هایشان محبوس کرده تنها به این جرم که موسوی به هنگام نخست وزیری اش که مواجه با ریاست جمهوری خامنه ای بود، از این آخوند ابله اطاعت چاکر مآبانه نمی کرد.
به این جنایت هم که بی شک با اجازه خامنه ای صورت گرفته است، نیک بیندیشید. زنی آزاده و با خرد و دارای تحصیلات عالی و داشتن دو فرزند تنها به جرم سخن گفتن، توسط دستگاه قصابی رژیم به شانزده سال زندان محکوم می شود. ولی دزدان میلیاردی بیت المال ملت همچنان مشغول علفچرانی اند و مزرعه ای به نام کشور ایران فلکزده را لگد مال می کنند و دارائی های درون آن را بی شرمانه می چاپند. این سارقان حتا قادر به شخم زدن این زمین نیستند که دستکم کاری انجام داده باشند!
کالیفرنیای جنوبی دکتر محمد علی مهرآسا 4/11/2016