بیش از سد سال است که آرمان های آزادی خواهانه ی انقلاب مشروطیت در ایران پایمال می شود. گماشتگان بیگانگان در ایران از بر پا کردن حزب و اجتماعات جلوگیری می کنند:(در ماده چهارم اعلامیه “حکم می کنم”در کودتای انگلیسی سوم اسفند ۱۲۹۹ خورشیدی نوشته شده است:”تمام روزنامجات و…” موقوف می شود و در ماده پنجم – اجتماعات در منازل و نقاط مختلفه بکلی موقوف، در معابر هم اگر بیش از سه نفر گرد هم باشند با قوه قهریه متفرق خواهند شد.). در درازای بیش از یک سده، هر کس در هر جای ایران قدمی در راه آزادی و دموکراسی برداشته است، به زندان، شکنجه و مرگ دچار شده است. همیشه نوکران بیگانگان برای همه ی کارهای ما ایر انیان برنامه ریزی کرده اند و می کنند. رادیو و تلویزیون، روزنامه ها، آموزش و پرورش، کتاب های درسی هر چه که خواندنی، دیدنی یا شنیدنی است بر ضد فرهنگ و آرمان های ما ایرانیان برنامه ریزی و انجام می شده و می شود. نویسندگان، شاعران، فیلم سازان و هنرمندان ما همیشه زیر نگاه گزمه ها و پاسداران گماشته ی بیگانگان بوده و جایشان در گورستان، زندان و شکنجه گاه است.
هر جا گروهی گرد هم می آیند و سلول، جرگه یا سازمان و حزبی می رود که پدید آید در همان آغاز نابود می شود. دولت با بودجه های کلان و پول ملت، هم در درون کشور و هم در بیرون از کشور هر حرکت آزادی خواهانه و سیاسی را از کار می اندازد. با پول های فراوانی که دولت برای سایبری ها، سخن چین ها و سخن کش های خود در بیرون از کشور می پردازد، دست یابی آنان به سازمان ها و حزب ها بیشتر و آسان تر می شود، به ویژه آن که تلاش گران بیرون از کشور در بستر دموکراسی های غربی، دستشان باز است و کم تر بیمی از جان خود دارند. پیوسته کسانی از سوی جمهوری اسلامی؛ دولت دست نشانده ی انیرانی در ایران، به درون گروه ها و حزب های بیرون از کشور رخنه می کنند و با ترفندهای گوناگون می کوشند تا تلاش های آنان را از کار بیندازند.
گاهی این گماشتگان مزدور گروهی می آیند و با اکثریت آراء هر جمعی را از آن خود می کنند. گاهی در نشست ها شرکت می کنند و آن را بهم می ریزند. گاهی خود را برای کاری پیشنهاد می کنند، می روند و دیگر باز نمی گردند. گاهی به دیگران پرخاش می کنند و ناسزا می گویند و آشوب در درون سازمان برپا می کنند.گاهی پیشنهادهای گمراه کننده می دهند. گاهی با بد گویی از این و آن در درون سازمان ها بین هموندان جدایی و نفاق می اندازند و ادامه ی کار سازمان و حزب را ناممکن می سازند. گاهی کارهای بسیاری را به گردن می گیرند و خود را چنان نشان می دهند که پرکار و پویا هستند، حال آن که در نهان کارها را به بیراهه می برند. و … تا می شود سنگ پیش پای مبارزان می اندازند تا کارها پیش نرود و آن سازمان و گروه از هم بپاشد.
افزون بر این که در ایران حزب و آزادی سیاسی نیست، حکومت های دست نشانده، در همه جای کشورمان ایران، در همه ی روستاها و شهرها در میان مردم به دروغ پراکنی و گسترش باورهای بی پایه و خرافاتی می پردازند. از پیر زنی پرسیدم تو که برادرانت خواندن و نوشتن می دانند چرا تو نیاموختی؟ پاسخ داد در کودکی ملا باجی در روستای ما به من گفت دخترها اگر خواندن و نوشتن بدانند به جهنم خواهند رفت. زن دیگری را می شناختم که خواندن می دانست، نوشتن نمی دانست از او پرسیدم تو که خواندن می دانی چرا نوشتن نمی توانی؟ گفت نوشتن گناه است، زنان و دخترانی که نوشتن بتوانند و به مردان و زنان نامحرم نامه بنویسند به بهشت نخواهند رفت.
بیگانگان در کشور ما شاه، رهبر، وزیر، وکیل، آخوند و جن گیر برای مردمان کشور ما می تراشند و کودتا راه می اندازند. خبرنگاران و نویسندگان قلم به مزد بسیاری دارند که با دروغ و ترفندهای گوناگون مانند نویسنده ی دایی جان ناپلئون باور های نادرست در میان مردم می پراکنند. ترس از حزب و سیاست در میان مردمان کشور ما پشت به پشت چون میراثی برجای مانده است. هم حکومت حزب و فعالیت سیاسی را ممنوع و موقوف کرده و مردم را از سیاست دور می کند و هم مردم خود از سیاست بیم دارند و فرار می کنند. خانواده ها هم برای حفظ فرزندان خود آن ها را از شرکت در کارهای سیاسی باز می دارند. تیرباران و کشتار آزادیخواهان در همه ی خانواده ها تخم ترس پراکنده است؛ ترس از این که من هم مانند دایی یا عمویم ممکن است تیرباران شوم جوانان کشور ما را از تلاش های سیاسی باز می دارد. افزون بر گزمه ها و گشتی ها و خبرچینان دولتی، مردمان کوچه و بازار هم از سر نادانی بی مزد و پاداش با سخن چینی، سخن پراکنی و زیاده گویی به پلیس و دشمنان ایران کمک می کنند.
خود بزرگ بینی، آرزوی رهبری و فرماندهی بدون آگاهی و کارورزی نیز از بیماری هایی است که از پیشرفت و گسترش گروه ها و سازمان ها جلوگیری می کند. پایه و بنیاد کار حزبی و سیاسی؛ هر کس یک رأی و یک نظر، است. هیچ کسی در حزب یا سازمان سیاسی حق تحکم و دستور دادن به دیگران را ندارد. کار حزبی و سیاسی داوطلبانه است، هر گونه نظر و اندیشه ای پیشنهاد می شود، انجام و اجرای پیشنهاد تصویب شده ی حزبی هم با کار داوطلبانه به سرانجام می رسد. اگر رهبر یک گروه که مجری پیشنهاد ها و مصوبه های گروه است به کسی تحکم کند و دستور بدهد، آن کس یا هموند ممکن است آن شیوه ی تحکم را نپذیرد و از پیگیری کار پشیمان شود. نبود آموزش و تربیت انجمنی و سیاسی نیز ما را از بهم پیوستن و کار گروهی باز می دارد.
حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران مانند بسیاری از سازمان ها در بیرون از کشور بارها کار خود را از نو آغاز کرده است.گماشتگان حکومت بدی هایی برای این یا آن حزب می شمارند. کسانی که یکی دو زبان اروپایی می دانند، با آگاهی و دانسته، از روی بدخواهی و دشمنی، هنگام گفتن نام حزب، واژه های آن را پس و پیش و نادرست بر زبان می آورند. با این که دولت در ایران با هزاران شیوه ی مردم ستیز، با آزادی و دموکراسی مبارزه می کند و تلاش گران سیاسی را زندانی، شکنجه کرده و می کشد، برخی از ایرانیان پرورش یافته در فرنگ و درس خوانده های در اروپا، با مقایسه ای نابجا، بدون در نظر گرفتن شیوه های خفقان و ضد دموکراسی در ایران، بدون اندیشیدن درباره ی علل استعماری حزب گریزی و نبود آموزش و تربیت حزبی در ایران، مردمان ما را سرزنش می کنند و می گویند؛ دولت ها، حزب ها و مردمان در اروپا از ما بهترند یا چنین و چنانند.
اگر به خواهیم درست و دانشورانه به دموکراسی به پردازیم باید بدانیم تا آزادی نباشد دموکراسی در کشوری پا نمی گیرد. در حکومت های دست نشانده نه آزادی هست نه دموکراسی و نه استقلال. ما نمی توانیم کشورهای واپس نگه داشته شده و مستعمره را با کشورهای استعمار گر و کودتاچی برابر بدانیم. آن ها دموکراسی را برای خودشان می خواهند نه برای کشورهای استعمار زده چون اگر در کشورهای مستعمره، دموکراسی باشد که دیگر مستعمره نمی شود.این که بگوییم چرا اروپایی ها در نشست های حزبی به یکدیگر نمی پرند، درست نیست چون در نشست های حزبی اروپایی چاقوکشان حکومتی جایی ندارند. یک اروپایی اگر از ما بهتر است برای آن است که حکومت و قانون آن ها از ما بهتر است.
افزون بر آنچه در بالا برشمردم در کشورهایی که دموکراسی در آن ها پا گرفته است نه تنها شهروندان را برای تلاش های اجتماعی و سیاسی تیرباران و زندانی نمی کنند، آن ها را پشتیبانی و تشویق هم می کنند. از درآمد و بودجه ی کشور برای حزب ها، انجمن ها و سازمان ها کمک های دولتی پرداخت می شود. برابر آنچه در سایت پارلمان سوئد آمده در سال ۲۰۲۰ میلادی دولت سوئد به حزب ها ۵۰۱ میلیون کرون (۶۷۸/ ۴۴ میلیون یورو) بودجه داده است. سایت زندگی عمومی فرانسه( Vie-publique.fr ) می نویسد، در فرانسه در سال ۲۰۲۲ این رقم کمک به حزب ها ۰۸/ ۶۶ میلیون یورو بوده است.
در اروپا در خیابان ها، در اتوبوس ها، در فروشگاه ها آزادی و دموکراسی هست. در دبستان و پیش دبستان به کودکان دموکراسی و آزادی اندیشه را می آموزند. آزادی و دموکراسی در اروپا در آغاز سده ی هجدهم ترسایی برای ساخت و فروش کالاها، با شعار اقتصادی بگذارید انجام شود و بگذارید بگذرد؛ ( «Laissez faire, laissez passer» ) آغاز شد. آزادی ساخت و فروش کالاها، آزادی های سیاسی و اجتماعی را برای مردمان هم به دنبال آورد. از همان روزگار کم کم کالاهای اروپایی، بازرگانان اروپایی و جاسوسان اروپایی به کشورهای خاوری مانند کشور ما، راه یافتند.
با آزادی گردش کالا در جهان، کشورهای تولید کننده فرمانروایی خود را بر بازار ها و کشورهای مصرف کننده مانند ایران آغاز کردند. برای تصرف بازارها کودتاها انجام گرفت و کشورهای زیر سلطه و واپس نگه داشته شده پدید آمد. کشورهای مصرف کننده مانند ایران آزادی های اقتصادی و آزادی های اجتماعی و استقلال خود را از دست دادند. تولید کنندگان اروپایی برای دست یابی به بازارها و چاپیدن کشورهای مصرف کننده، فرمانروایان کشورهای مصرف کننده را با کودتاها و نیروی ارتشی جابجا کردند. برای تصرف بازارهای جهان، دو جنگ بزرگ جهانی روی داد و حکومت های دست نشانده ی بسیاری در جهان پدید آمد.
دلال ها و سرمایه داران وابسته و بزرگ مانند؛ رضا شصت تیر، محمدرضا پهلوی، شاهپور غلامرضا، تیمسار باتمانقلیج، ثابت پاسال ها، القانیان ها، حاجی برخوردارها و … برای خوش خدمتی اربابانشان در آن سوی دنیا، آزادی های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را از بین بردند. تنها ازادی در ایران، آزادی وارد کردن کالاهای بنجل و مصرفی جهان باختری به ایران و غارت ثروت های ایران بوده و هست. همه چیز در ایران مونتاژ است یعنی کالاهایی که در خارج از ایران ساخته شده است و در ایران سر هم بندی می شود، حتا حزب رستاخیز، حزب جمهوری اسلامی و رهبران آنان مانند محمد رضا پهلوی و علی خامنه ای!!!
منوچهر تقوی بیات
بیست و سوم بهمن ماه ۱۴۰۱ خورشیدی برابر با ۱۲ فوریه ۲۰۲۳ ترسایی
ما دموکرات هستیم پس نظرات مخالف و اقلیتها را ارج میگذاریم. اما تنها مقالات، ویدئوها، میزگردها و مصاحبه های انتشار یافته با امضای یا مجوز سخنگو و/ یا نهاد راهبردی حزب در سایت و تلویزیون رنگین کمان بنیاد آزادی اندیشه و بیان، ارگان حزب سوسیال دموکرات و لاییک ایران – همسازی ملی جمهوریخواهان – بیانگر رسمی مواضع حزب هستند. بنابراین دیگر نوشتهها نظرات شخصی میباشند.
فرهنگ قاسمی سخنگوی حزب و مدیر و بنیانگذار سایت