آیا خزان عربی به ایران خواهد رسید و در “جزیره آرامش” طوفان بپا خواهد شد؟

چرا نباید در انتخابات رژیم جمهوری اسلامی شرکت کرد؟ (قسمت سوم): امین بیات

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

آیا خزان عربی به ایران خواهد رسید و در “جزیره آرامش” طوفان بپا خواهد شد؟

 انتخابات (انتصابات) در ایران اسلامی ابزاری برای تحکیم قدرت “ولایت فقیه” است. بر گزاری انتخابات در ایران مشروعیت غیر حقیقی به جمهوری اسلامی بخشیده است.

انتخابات  پیش رو برای رئیس جمهوری رژیم اسلامی در ایران باید تحریم شود. ” اقتدارگرایی ” و ” اصلاح طلبی “، هر دو، دو روی یک سکه اند. هر دو به هم متصل اند و در نهایت ادامه بقای رژیم را در نظر دارند. هر دو دست پرورده نیات پلید مکتب خمینی و خامنه ای می‌باشند و برای گمراه کردن مردم، به انواع ترفندها متوسل می شوند. بخش قابل توجهی از مردم با عدم شرکت خود در انتخابات پیشین، به خوبی نشان دادند که آنان دیگر برای دسیسه چینی های عوامل رژیم اعتباری قائل نیستند. تعداد زیادی از مردم  متوجه شده اند که رژیم آن ها را دست انداخته و بازیچه اهداف شوم خود کرده است. تحریم های فردی و جمعی می توانند تأثیر گذار باشند. رژیم به خوبی می داند که اگر مردم به اهمیت شرکت نکردن در بازی های انتخابات آگاهی بیابند، دیگر قادر نخواهد شد نقشه های پلید خود را عملی سازد وبرای خارج از کشور، وجود دمکراسی و آزادیخواهی در حکومت اسلامی را تبلیغ کند.

متاسفانه بخشی از “اپوزیسیون”، شما بخوانید حافظین و مبلغین رژیم در خارج از کشور، با تجزیه و تحلیل های بی پایه، با صدور اعلامیه و حضور در تلویزیون های وابسته، بی بی سی و آمریکا و امثالهم در دوران انتخابات، در خوش خدمتی به نظام جمهوری اسلامی مسابقه می‌گذارند. این هم یک نوع دیگری از  شعبده بازی است که تحت نام “اپوزیسیون” برای مخدوش کردن جو سیاسی تحریم  از جانب آنها صورت می‌گیرد و آنان به وظیفه محول شده یا نشده خود در راه حمایت و استمرار نظام، گام های مخرب و ضد مردمی برمی دارند.

در ایران فضای شدید پلیسی و امنیتی بر”اصلاح طلبان”، از بالاترین شخصیت آن که رئیس جمهور باشد، گرفته، تا بخش بسیار زیادی از اعضای دولت، حاکم می باشد. شیوه کار بخش قابل توجه ای از “اصلاح طلبان” مانند جناح های دیگر رژیم توام با سرکوب و قهر آمیز است. اگر چه آنان به دروغ، در حرف طرفدار شیوه های مسالمت آمیزند، اما در عمل با محدود کردن فضای مبارزه سیاسی برای مخالفان بیرون از حکومت، موافقند. قانون و همه مزایا را برای خود

می خواهند. برای اظهار نظر مخالفین ارزشی قائل نمی باشند. “اصلاح طلبان” از یک طیف نیستند. مسئله اصلی آن ها تنها شرکت در قدرت دولتی است و با دمکراسی و آزادیخواهی هیچگونه سنخیت و همخوانی ندارند. “اصلاح طلبان” در دوران آینده، از جمله در انتخابات پیش رو، تن به تعامل بیشتر و سازش خفت بارتر با سیستم ترور و خفقان خواهند داد. جناح حاکمیت یک مجموعه یک دست حزب الهی و امام زمانی است و با هم در ادامه روش سرکوب و بربریت همداستانند. در دورانی که مردم میهن عزیز ما ایران در گردونه کشاکش رویدادها گرفتار بختک اسلامی شده اند و غمگینانه نظاره‌گر مشاطه گران ظلم و تعدی به حقوقشان هستند، دقیقا”اصلاح طلبان” آتش بیار این معرکه می باشند.

دست آورد انتخابات گذشته علیرغم ادعاهای تو خالی و گمراه کننده هر دو جناح حاکمیت که یکی دیگری را نمی تواند حذف کند دروغ محض است، برای کسب قدرت بیشتر دست

به هر اقدام ناشایستی علیه هم می زنند، هیچگونه تفاهمی در  تقسیم قدرت در میان آنها موجود نیست. تنها تفاهم قابل ذکر این است که اگر در شرایطی کلیت نظام به خطر بیفتد، اختلافات کنار گذاشته می شود و متحدا اقدام به سرکوب، زندان و اعدام می کنند. در غیر این صورت تسویه حساب‌های داخلی در کلیه زمینه ها ادامه دارد. دزدی و جنایت از خصوصیات فیمابین آن‌ها است. هر دو جناح ملتزم به قانون اساسی ارتجاعی می‌باشند و آنرا در جامعه پیاده می کنند. به گذشته سراپا ننگین خود هیچگونه انتقادی نکرده و نمی کنند. برای مثال حتی نمی توانند در دفاع از یکی از سردمداران خود که به موجودیت نظام ترور و خفقان خدمت زیادی کرده است (خاتمی) و  در تشییع جنازه رفسنجانی اجازه حضور به وی داده نشد، یک اعتراض خشگ و خالی بکنند.

“اصلاح طلبان ” در این نظام از هیچگونه هویتی بر خوردار نیستند. بعد از شعار مردم در سال ۸۸ که گفتند رای ما چه شد ، چه جوابی دادند؟ جز اینکه رهبران دولتی همیشه سر تعظیم

 به منویات و نظرات و قوانین عهد حجر اسلامی”ولایت فقیه” فرود آورده و قسم خوردند و از ۸ ماده دوران خمینی دفاع و صحبت به میان آوردند و دهن کجی به مردم کردند.

آیا توانستند هویت خود را آن طور که مدعی آن هستند، بقبولانند؟ مجموعه داده‌ها حکایت از آن می کنند که “اصلاح طلبان”در یک عقب نشینی آشکار و رسوا کننده، مانند بیان ” آشتی ملی” خاتمی، پیشنهاد می کنند که رژیم  باز هم، این بار در  غیاب رفسنجانی، یکدست شود. از ترس روی کار آمدن ترامپ سرمایه دار در آمریکا و به بهانه مدارا،  می‌خواهند به تفاهم ملی برای سرکوب بیشتر روی بیاورند. انگیزه “آشتی ملی”، تفاهم و همگرائی چیزی جز وحشت از دست دادن حاکمیت ترور و خفقان نیست. البته اینگونه تفاهمات تا رفع خطر ترامپ می توانند ادامه داشته باشند. به محض رفع خطر، جنگ قدرت و بی آبروئی دو باره ادامه خواهد یافت. این جماعت در شرایط بسیار خطرناک، کشور و مردم ایران را دو دستی در اختیار روسیه یا( ک گ ب) پوتین قرار خواهند داد.

 مردم ایران اگر دریافته باشند و به این نتیجه رسیده باشند که “اصولگرا” و “اصلاح طلب” بند نافشان به هم گره خورده است و یکی تکمیل کننده دیگریست و در تاراج ثروت مردم شریک دزد و رفیق غافله اند. کسانی که آن ها را در سوء‌استفاده های مالی، در رانت خواری ها و زمین خواری ها شریک نکنند و سهم آنان را ندهند، به بازی گرفته نخواهند شد یا از دور بازی اخراج خواهند شد. هر کسی با هر گرایشی از این حاکمیت، با هر زد و بندی که به ریاست جمهوری برسد، تلاش خواهد کرد مانند پیشینیان خود، به مدت ۴ سال دیگر، راه‌های رسیدن به آزادی، عدالت اجتماعی، جدایی دین و دولت و آزادی‌های بیان و رسانه‌ها را به روی شهروندان ایرانی سد کند.

در نتیجه مردم نباید سرنوشت خود رابدست این دو طایفه عقب گرا و متحجر بسپارند. تا زمانی که در یک جامعه، احزاب آزاد نباشند و رقابت سالم انتخاباتی صورت نگیرد، جامعه هیچگونه تغییری نخواهد کرد و در به  روی همین پاشنه خواهد چرخید. هم چنان که تا بحال هیچگونه تغییری اساسی رخ نداده است،و روز به روز وضعیت معیشتی،فقر و بیکاری  مرذم بدتر شده است.

 در ایران “شورای نگهبان” و خود “ولی فقیه” و “شورای مصلحت” و نیروهای امنیتی، بزرگترین دشمنان مردم و انتخابات آزاد می باشند. “اصولگرایان” به دستور خامنه ای قوه قضائیه را قبضه کرده‌اند و قوه قضاییه را به ارگانی سرکوبگر و پرونده ساز بدل ساخته‌اند. آنان دهان روزنامه نگاران، وکلا و رهبران احزاب ملی را دوخته و قلم ها را به پیروی از خمینی می شکنند و دهان آزادیخواهان و مبارزان و پیشگامان جنبش های مدنی را با ترفند های اسلامیشان می بندند.

در گزارش گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل (عاصمه چهانگیر) از موارد بیشمار نفقض حقوق بشر از جمله”سطح هشدار دهنده”اعدام ها،محدودیت آزادی بیان و تبعیض علیه زنان و بقوانین ضد زن،اقلیتها و…اشاره شده است.همچنین اضافه کرده که برای هر گونه تغییر قابل توجه جهت بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران لازم است که تغییرات عمیق قانون ساختاری اعمال شود.

همچنین به  آزار،دستگیری و باز داشت گسترده افراد به دلیل طرح نظر و فعالیت در راستای حقوق بشر نیز اشاره شده است.

آش آنقدر شور شده که سعید جلیلی به احمد جنتی اعتراض میکند که چرا قالیباف را “با این میزان مشگل فسادی که مشخص شده” “تائید صلاحیت میکنید”. حسن روحانی مدعی میشود که انتخابات در ایران “آزاد،سالم،رقابتی و دموکراتیک” است آیا مردم باور میکنند که او آشکارا دروغ میگوید.

در نظام اسلامی منطق و عقل حکمفرما نبوده است،در ایران عملا دو ارتش دو دادگستری حکم میرانند،جمهوری اسلامی باید به پذیرد که سیاست دولت دینی یا دین و دولت شکست خورده و باید مردم در تدارک تشکیل یک دولت لائیک حرکت کنند.نود درصد جوانان از نظام دینی روی برگردانده اند،نگاهی به نتایج انتخابات درصد کاهش آراءرا آشکار میسازد،مردم باید قبول کنند که اصلاحات گام بگام معنی ندارد و یک کلاه شرعی است تبلیغات افرادی مانند زیبا کلام و امثالهم در امتداد به انحراف کشاندن مسیر تحریم انتخابا ت است،بجای ترساندن مردم باید در کنار آنها ماند و تشویق کرد که از راه مسالمت آمیز بوسیله تحریم  فعال انتخابات  دروغین انحلال دولت اسلامی را ممکن ساخت.البته در میان اقشار مختلف نظام هم افراد دلسوز موجودند و درشرایط مشخص به مردم خواهند پیوست.

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.