پنج شعراز: روژ حلبچه یی(شاعره معاصرکرد) ترجمه: خالد بایزیدی(دلیر)

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

۱-
«برای معشوقه ای»
که سیل«باد»سهمگین می آید
گل باغچه مان
بدون هیچ اعتراضی
به خواب فرومی روند…!!
۲-
ابربربالهای«باد»پروازراپنهان می کند
درزیرپیرهن باران
بیابان تنها رویائی قدغن ذارد
برای پرواز
سرزمینی ازآب گلگون!!!!
۳-
که عصای یاغی می شود
همه درختان رامی سوزاندو
پیری رافراری می دهد…
که زنی نیزیاغی می شود
تمام اشکهایش رامی ریزد
درکیف شانه اش و
تنهای رامی فروشد
برای معشوقه ای…!!
۴-
چراغ کلامی رانجوامی کند
به گوشهای دیوار…
اگرتاریکی نباشد بهای من چه می شود؟؟
من نیزمی گویم:
اگرکردستانم نباشد
آوارگی من درکجا به حراج گذاشته می شود…!؟
۵-
من برای اینکه
خودرا
ازمردن عقب بیندازم
خوشه…
خوشه…
عصررامی چینم
تابه سپیده دم دیگربرسم…
قطره…
قطره…
باران می کارم
تابه خراباتی ات نرسم!!!!

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.