هوشنگ کردستانی
به عنوان یک کُرد، همواره به ایرانی بودنم افتخار کرده و می کنم. همین احساس را در بسیاری از کُردهای دیگری که می شناسم- اعضاء خاندان و خویشاوندان مان- شاهد بوده ام.
در سال های طولانی اقامت ناخواسته ام در خارج از کشور، با بسیاری از کُردان ترکیه، عراق و سوریه دیدار و گفتگو داشته ام. ضمن تأیید ستم ها و حق کُشی ها و جنایت هایی که بر آنان رفته، یادآور شده ام که شما در کشورهای تان بیگانه و غیر محسوب می شوید ولی کُردها در ایران نه بیگانه که صاحب خانه اند. ستم و بیدادی که در ایران توسط دولت خودکامه، سرکوبگر و ستم پیشه بر مردم کردستان رفته و می رود، بر سایر مردم ایران نیز کم و بیش اِعمال می گردد.
کُردها، نخستین تشکیل دهندگان امپراتوری ایرانی یعنی سلسله مادها بودند. مادها در سده هشتم پیش از میلاد به رهبری دیاکو در غرب سرزمین ایران حکومتی تشکیل دادند و سپس با گسترش آن بر سرزمین های دیگر به صورت یک امپراتوری بزرگ در آمدند که سرانجام به دست کورش بزرگ به پایان رسید.
از این دید طبیعی است که کُردها در هر کشوری که باشند به حق خود را ایرانی بدانند. مسعود بارزانی و پدرش ملا مصطفی که همواره علاقه و پیوندشان را به ایران و ایرانی بودن نشان داده اند، بعید است فریب خورده و تحت تأثیر سیاست های جنگ افروزانه و جدایی افکنان تندروهای اسرائیل یا آمریکا قرار گیرند و با اقدام به تشکیل دولت مستقل اقلیم کردستان به پیشرفت برنامه های توسعه طلبانه آن ها یاری رسانند.
بیشتر بر این گمان باید بود که ده ها سال ستم، بیداد و جنایت های ضد انسانی صدام حسین بر مردم کردستان عراق و تعصب ابلهانه نوری مالکی نخست وزیر سابق آن کشور و عدم رعایت کامل حقوق شهروندی کردان در دولت کنونی باعث اتخاذ این تصمیم شتاب آلود و اشتباه آمیز، یعنی اعلام استقلال اقلیم کردستان شده باشد و تصور می کنند که در اتخاذ این سیاست از پشتیبانی اسرائیل و به احتمال آمریکا برخوردار خواهند بود، بدون توجه به این واقعیت که حمایت قدرت های جنگ طلب و استعمارگر، گرچه ممکن است در مقطعی از زمان با خواست ها و آرزوهای مردم کشورها همسویی و همخوانی داشته باشد ولی در نهایت می تواند به تحقق آزادی مردم و استقلال کشور ضربههای جبران ناپذیر زده و مانع تحقق آن ها شود.
همین اشتباه را در سال ۱۳۵۷ برخی از آزادیخواهان و ملی گرایان ایران مرتکب شدند. آن ها بر این گمان بودند که دولت های بزرگ غربی به خاطر بردن شاه از ایران و برقراری حاکمیت ملی است که خمینی را تبدیل به امام کرده و روانه ایران می کنند.
دیدیم پس از رفتن شاه و آمدن خمینی استبداد مذهبی شدیدتر از استبداد سلطنتی بر ایران حاکم شد و وضعیت و شرایط دردناکی بر سرنوشت مردم رقم زده شد که هنوز هم ادامه دارد.
شاید بیان حال کسانی که دچار این خطای جبران ناپذیر شدند این بیت از اشعار شهریار غزلسرای بزرگ معاصر باشد که گفت: «چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی»
گمان می شود که بارزانی در پی کسب امتیاز بیشتر برای اقلیم کردستان و مردم کُرد باشد، تا استقلال به مفهوم واقعی آن که شدنی نیست. حتی اگر یورش نظامی برای از میان برداشتن استقلال اقلیم کردستان از سوی دولت مرکزی عراق و همسایگان صورت نگیرد باز هم اقلیم به دلیل شرایط جغرافیایی و محصور بودن میان عراق، ترکیه و ایران قادر به ادامه حیات به عنوان یک کشور مستقل نخواهد بود. بنابراین شاید همانگونه که پیش از همه پرسی گفته بود، در پی انجام گفت و گو و کسب امتیاز بیشتر باشد.
هموطنان عزیزی که به حق از این رویداد و احتمال پیش آمدهای دردناک پس از آن نگران هستند باید پیش از هر کار بکوشند که به تداوم نظام استبداد مذهبی حاکم بر ایران پایان دهند و نظام مردم سالاری را بر کشور مستقر سازند که همه قوم ها و اقلیت های مذهبی به یکسان از حق شهروندی و آزادیهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و … برخوردار باشند.
توجه داشته باشیم، تجزیه طلبی و استقلال، بیشتر در کشورهایی هوادار پیدا می کند که نظام های خودکامه و استبدادی حاکم اند و مردم از آزادی های فردی و اجتماعی و حقوق شهروندی برخوردار نیستند
در همه پرسی که سال پیش در اسکاتلند- که بیش از هفتصد سال است استقلال خود را از دست داده و ضمیمه انگلستان شده است- برگزار شد مردم به عدم جدایی و استقلال رأی دادند چون مردم اسکاتلند از همان حقوق شهروندی و امتیازات اقتصادی و فرهنگی برخوردارند که سایر شهروندان انگلیسی.
جدایی طلبی و استقلال در هیچ یک از پنجاه ایالت های آمریکا مطرح نیست، اگر هم گهگاه از امکان استقلال ایالت کالیفرنیا صحبت می شود بی شک ره به جایی نخواهد برد. بهترین وضعیت برای کُردهای عراق و سوریه خودمختاری است و نه استقلال. شاید بارزانی و دوستان در باطن با آن موافق بوده باشند. در چنین حالتی حضور برخی خودفروختگان و عوامل تفرقه انداز، برای سوء استفاده کردن از احساسات مردم با هدف اجرای برنامههای کوچک کردن کشورهای منطقه ره به جایی نخواهد برد.
با توجه به آنچه در چند سال اخیر در عراق و سوریه اتفاق افتاده است و خسارت های جانی، مالی و … توسط داعشیهای ساخته و پرداخته بیگانگان بر این دو کشور وارد شده، بی شک دولت های این دو کشور توجه بیشتری به خواست ها و حقوق انسانی کُردان نشان خواهند داد.
وظیفه گردانندگان جمهوری اسلامی آن نیست که به دلیل مناسبات سیاسی با عراق و ترکیه، مرزهای هوایی و زمینی خود را بر اقلیم کردستان ببندد بلکه باید با باز گذاردن آن ها و ارتباط اقتصادی و انسانی، به آنان یاری رسانند. سیاستی که هر نظام ملی و مردم سالار که در ایران مستقر باشد بیشک انجام خواهد داد. بستن مرزها و هر نوع تصمیم گیری های شتاب آلود و تعصب آمیز نسبت به کُردان عراق جز آنکه باعث رنجش کُردان در داخل و خارج از کشور شود نتیجه به بار نخواهد آورد.
آنچه روزهای اخیر در کُردستان ایران اتفاق افتاده و ممکن است در آینده با شدت بیشتر در کردستان و یا سایر استان ها رخ دهد، بی تردید نتیجه و واکنش طبیعی عملکردهای نادرست و ضد ملی چهل ساله نظام جهل و جنون و جنایت جمهوری اسلامی است که همه آزادی ها و حقوق انسانی ایرانیان (از همه اقوام و ادیان) را از میان برداشته و راه را برای پیشبرد سیاست های تفرقه انداز بیگانگان هموار کرده است.
حفظ یکپارچگی و تمامیت ارضی ایران تنها در سایه استقرار یک سامان ملی و مردم سالار امکان پذیر است. چهل سال فرصت کافی بود که به عمر استبداد مذهبی حاکم پایان داده شود و مانع شنیدن شعارهای نفاق افکنانه و جدایی طلبانه گردید که به بطالت گذشت و صرف جدل های پوچ و پیش پا افتاده به ویژه در خارج از کشور شده است. به گفته شاعر: «خودم کردم که …. » .
پاینده ایران
همه پرسی اقلیم کردستان و پی آمد های آن