افسانه عوضپور
۴ جولای روز استقلال آمریکاست و مردم این کشور با شادی و افتخار، با برپایی مراسم و جشن و آتش بازیهای متعدد در هر گوشه و کنار این سرزمین پهناوراین روز را گرامی میدارند. در میان مردمی که جشن و پایکوبی میکنند آیا همگی با تاریخ مبارزه برای استقلال آمریکا آشنا هستند؟ و یا اکثریت فکر میکنند تنها با جنگ و خشونت به پیروزی رسیدند؟ استقلال آمریکا در واقع مبارزه برای گرفتن حق حاکمیت مردم و برابری در برابر قانون و نفی هر حکومت فردی (پادشاهی) بود که از طریق مبارزه مدنی شکل گرفت. ۲۴۷ سال پیش توماس پین یکی از بنیانگذاران ایالات متحده آمریکا گفته بود: که هیچ انسانی بوجود نیامده که بر دیگری حکم کند و یک جزیره کوچک نمیتواند به یک قاره حکومت کند و پرسش کرده بود که شاه آمریکا کجاست؟ و در پاسخ گفته بود که در آمریکا قانون شاه است و توضیح داده بود که در حکومت مطلق شاه قانون است ولی در کشورهای آزاد قانون شاه است. (۱) این افراد فرهیخته با دادن آگاهی به مردم و گسترش دانش و بینش، نافرمانی مدنی را پیش بردند و به انقلاب شکل و مسیردرستی دادند.
سالهاست که به ما گفتهاند استقلال آمریکا با جنگ بهدست آمده و تبلیغات در جامعه و حتی آموزش در مدارس از این حکایت دارد که انقلاب آمریکا با مبارزهٔ مسلحانه و جنگ به رهبری جورج واشینگتن علیه بریتانیا پیروز شد ولی مطالعه و بررسی تاریخی و یادداشتهای پدران بنیانگذار آمریکا نمایانگر آن است که حقیقت چیز دیگری است و فیلمهای هالیودی تمام داستان نیست. مبارزات مدنی تأثیرگذار سالها قبل از جنگ شکل گرفته بود و مردم با مبارزات مدنی کنترل حکومت را از چنگ دولت بریتانیا در آورده بودند و بعد جنگ را آغاز کردند. (۲)
آمریکاییها استقلال و آزادی و دمکراسی خود را مدیون جنبشی هستند که ما امروز آن را نافرمانی مدنی مینامیم.
از سال ۱۷۶۳ تا ۱۷۷۵ آمریکاییها نافرمانی مدنی گستردهای علیه قوانین امپراتوری بریتانیا قبل از جنگ آغاز کرده بودند. راه و روشهایی که آمریکاییها استفاده کردند شامل تحریم کالاهای انگلیسی، سر پیچی از قوانین، نپذیرفتن قاضیهای انگلیسی، تخریب دارایی متعلق به پادشاهی و نیز جنبش چای بوستون * بود. (۳)
جان آدامز، دومین رئیسجمهوری آمریکا، در سال ۱۸۱۵ میگوید: انقلاب در قلب و فکر مردم بود و قبل از درگیرهای خشونتآمیز، این اتحاد تأثیر زیادی در میان مردمی که در آمریکا زندگی میکردند داشت. در واقع اتحاد، استقلال و آزادی آمریکا ریشه در یک دهه مبارزات خشونتپرهیز دارد مخصوصاً در سه کارزار
علیه قانون تمبر *
علیه قانون تعرفه و عوارض تاونزند *
و علیه مصوبههای تحملناپذیر *
به اضافۀ این کارزارها، مردم کارهای تجارتیشان را بر خلاف قانونهای انگلیس پیش میبردند و سعی داشتند مشکلاتشان را بدون رجوع به قضات انگلیسی حل و فصل کنند. مردم با کنار گذاشتن حکومت محلی اعتراضاتشان را مستقیماً به انگلیس میفرستادند درعینحال مشغول ساختن کمیتههای محلی و شهرستانی و استانی بودند. همین کمیتهها بودند که به مردم آگاهی میرساندند و حمایت گستردهای را برای نافرمانی مدنی ایجاد میکردند و تبدیل به نیروی مبارزه، مقاومت و پایداری شدند. همین تشکیلات بود که حکومت آیندهٔ آمریکا را شکل داد. (۴)
در این نافرمانیهای مدنی، پدران آمریکا سعی کردند وابستگی به نیروهای بریتانیایی را از نظر اقتصادی، قضائی و سیاسی از میان ببرند. کنگرهٔ قارهای* نتیجهٔ این برنامهریزیها بود. بعد از نافرمانیهای مدنی موفقیتآمیز که با تلاشها، از خود گذشتگیها و مقاومتهای طاقتفرسا همراه بود، اعلامیه استقلال در دومین کنگره آمریکا موجب شد که ارتش آمریکا تشکیل شود تا مردم آمریکا استقلال کامل خود را از بریتانیا بهدست آورند. (۵)
جان آدامز در نامه به توماس جفرسون میگوید: «منظور شما از انقلاب چیست؟ جنگ مسلحانه است؟ جنگ مسلحانه هیچ قسمت از انقلاب نبود بلکه فقط اثر و پیامدهای آن بود.» در واقع مبارزات مدنی هدفمند ۱۵ سال قبل از جنگ مسلحانه آمریکا آغاز شده و مسیر پیروزی را هموار کرده بود. (۶)
بارتکوفسکی در کتاب کشف تاریخی خشونتپرهیزی مینویسد فیلمی مانند میهن پرست* که نشان میدهد آمریکاییها با خشونت به آزادی و استقلال رسیدند افسانهای بیش نیست و تاریخ نظامی آمریکا تاریخ انقلاب آمریکا نیست. (۷) بررسی تاریخی وقایع این گفتهٔ جان آدامز را تأیید میکند که انقلاب واقعی نافرمانی خشونتپرهیز مردم در مقابل قدرت بریتانیا قبل از جنگ بود. (۸)
حتی برخی به این اشاره میکنند که مبارزهٔ خشونتآمیز و جنگ باعث شد افراد بسیاری از جمله زنان و سالخوردگان و کودکان نتوانند در مبارزه شرکت کنند. نیمارک رز میگوید «در سالهای مبارزات خشونتپرهیز، زنان رهبرانی کلیدی بودند… و حتی گفته شده مردم در یک دهه نافرمانی مدنی استقلال خود را بدست آورده بودند و این انگلستان بود که برای پس گرفتن مستعمرهها جنگ را آغاز کرد» و اشاره میکند که در مبارزات خشونتپرهیز نه تنها اقتصاد مستقل و سیستم جدید حکومتی به مردم ارائه و در عمل تمرین شد بلکه هویت آمریکاییها را شکل داد و همین هویت جدید سیاسی آنها را از بریتانیا جدا کرد. (۹)
جین شارپ معتقد است که اگر برنامهریزی برای مبارزات خشونتپرهیز ادامه مییافت و جنگ نمیشد آمریکاییها هم زودتر به آزادی میرسیدند و هم خونریزی کمتری اتفاق میافتاد. (۱۰)
جالب اینجاست در بررسی تاریخ کشورمان در زمان انقلاب ۵۷ هم شاهد این هستیم که پیشدولت انقلاب بهوجود آمده بود و مأموریت خمینی به مهدی بازرگان در تاریخ ۲۶/۱۰/۵۷ که یک هیئت ۵نفرهٔ مورد اعتماد برای کنترل صنعت نفت تشکیل دهد نیز در همین راستاست.
بازرگان مینویسد «با صدور فرمان و انجام سریع و جدی و موفقیتآمیز آن دو منظور دیگر نیز تحقق یافت: اولاً آزمایش وحدت ملی در عمل و خصوصاً همکاری دستگاههای دولتی و ثانیاً زمینهسازی لازم و امیدواری به پیروزی انقلاب در اداره مملکت، به جای نظام حاکم… با عدم تمکین کارمندان و کارگران از دولت شاه و با اطاعت از متصدیان منتخب امام، عملاً حکومت و ادارهٔ مملکت در اختیار انقلاب و به فرمان ایشان در آمده.» (۱۱)
البته در انقلاب ۵۷ از فقدان جامعهٔ مدنی قوی و آگاه که پرسشگر باشد و از دستاندرکارها بخواهد قبل از سرنگونی برنامهٔ جایگزینی مشخص و شفافی را با مردم در میان بگذارند ضربه شدیدی خوردیم. ولی شرایط در آمریکا برعکس بود و جامعهٔ مدنی، هم برای سرنگونی و هم برای جایگزنی برنامهریزی میکرد و طی بیش از یک دهه مبارزات خشونتپرهیز، در شورایهای محلی در مورد تصمیمات سیاسی بحث و گفتگو میشد. (۱۲)
آمریکاییها استقلال و آزادی و دمکراسی خود را نخست از کارزارهای خشونتپرهیز بهدست آوردند. مبارزات و کارزارهای برنامهریزیشده بدون داشتن رهبر آغاز شد و این مردم بودند که با نافرمانی مدنی خشونتپرهیز سالها قبل از آغاز جنگ پایههای یک جامعهٔ مدنی دمکرات را پایهریزی کردند یعنی این انقلاب با رهبری مردم و با مشارکت زن و مرد و پیر و جوان آغاز شد. در طول راه مبارزه، رهبرانی که میتوانستند از مردم دفاع کنند یکبهیک به صحنه آمدند. آمریکاییها تنها بهدنبال براندازی نظام بریتانیا نبودند بلکه برای جایگزنی حکومت و ادارهٔ کشور نیز در تلاش بودند. در این راه و طی بیش از یک دهه، صدها کمیته بهوجود آورده بودند و در این مسیر از منافع شخصی گذشتند و حتی مرگ و جوخهٔ دار را پذیرفتند. این انسانهای از خود گذشته با افکار پیشرو، بذر جامعه مدنی را در آمریکا کاشتند، استوار کرده، و مطالبه نمودند. تلاشها، ازخودگذشتگیها، همکاریهای نخبگان و مردم آمریکا موجب شد که بتوانند کنترل اقتصادی و قضایی و سیاسی را قبل از جنگ با نافرمانی مدنی در دست خود بگیرند.
به گفتۀ توماس پین، ما این قدرت را داریم که دنیا را از نو آغاز کنیم.
AfsanehAvazpour@outlook.com
[نافرمانی مدنی، بخش یکم: نافرمانی مدنی حرکتی هدفمند و غیرانفعالی است، افسانه عوضپور]
ـــــــــــــــــــــــــــــ
Heather Cox Richardsonو from Letters from an American- 1
Erica Chenoweth, Civil Resistance-2
– Ibid-3
– Ibid-5
– Ibid-6
Recovering nonviolent history4-
Ibid-7
Ibid-8
US Independence Won By Nonviolent Resistance Before the War-9
Ibid-10
11-انقلاب ایران در دو حرکت
US Independence Won by Nonviolent Resistance Before the War12-
*
Boston Tea Party
“یک اعتراض علنی توسط برخی از مستعمرات سیزده گانه علیه قوانین جرج سوم پادشاه بریتانیای کبیر بود. این حادثه در تاریخ ۱۶ دسامبر ۱۷۷۳ رخ داد. پادشاهی بریتانیا کبیر تقریبا برروی همه چیز از جمله چای مالیات سنگین بسته بود. بازرگانان که نمیتوانستند خود را قانع کنند که این مالیات را بپردازند چایها را به آب ریختند و استدلال آنها این بود که وقتی ما نماینده در دولت محلی نداریم مالیات هم نمیپردازیم. همچنین گروهی از افراد به نام پسران آزادی به شکل و شمایل سرخ پوستان در آمده شبانه وارد کشتیهای حامل چای انگلستان شدند و تمامی محموله آن را به دریا ریختند که این مسئله رسوایی بزرگی برای دولت انگلستان به شمار میرفت ”
*
Continental Congress
کنگره قارهای در جریان شورش مستعمره نشینان آمریکایی در مستعمرات سیزده گانه علیه نیروهای بریتانیایی، توسط نمایندگان مستعمرات در سال ۱۷۷۴ در فیلادلفیا به وجود آمد. با این هدف که شکایات مردم آمریکا را به حکومت بریتانیا منعکس کند و خواستار رفع مظالم شود.
دومین کنگرۀ قارهای که در سال ۱۷۷۵ برگزار شد، اقداماتی را برای مقاومت در برابر حکومت بریتانیا انجام داد. تاسیس ارتش به فرماندهی جورج واشینگتن از جمله این اقدامات بود. میتوان مهمترین اقدامات کمگره اول و دوم قارهای را صدور اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا، تشکیل ارتش قارهای و انتخاب ژنرال جرج واشینگتن به سمت فرمانده ارتش مستعمره نشینان دانست.
سایر کنگرهها در فواصل معینی تشکیل شدند و بالاخره قوانین اساسی ایالات متحده آمریکا را در سال ۱۷۸۱ تصویب کردند.
*
” the patriot”
“میهن پرست”
*
قانون تمبر
Stamp Act of 1765
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%D8%AA%D9%85%D8%A8%D8%B1
*
قوانین تاونزند
The Townshend Act of 1767https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%86_%D8%AA%D8%A7%D9%88%D9%86%D8%B2%D9%86%D8%AF
*
مصوبههای تحمل ناپذیر
The Coercive Acts of 1774