مجید صدقی روزنامه نگار و منتقد برجسته سینما در سوم ژوئن 2021 در پاریس درگذشت. مجید صدقی در 24 مرداد 1324، همان روزی که جنگ جهانی دوم با تسلیم ارتش ژاپن پایان یافت، در خانوادهای متوسط با برادر دوقلویش به دنیا آمدند. مجید تحصیلات ابتدایی را در دبستان ادب و متوسطه را در دبیرستانهای هدف، کمال و چند دبیرستان دیگر گذراند.
او از کودکی استعدادش را در نقاشی نشان داد و با دیدن چندبارۀ فیلمهایی چون مادر، با بازی دلکش و شبنشینی در جهنم به سینما علاقهمند شد. با جمعآوری کارتپستالهای هنرپیشگان، تهیۀ آلبوم عکسهای بریدۀ هنرپیشگان از مجلات و آشنایی با مجلۀ ستاره سینما، این عشق و علاقه را در خود درونی کرد و همۀ هوش و حافظهاش را در این راه نهاد.
بچههای خانوادههای متوسط شهری در آن دوره معمولاً دو دسته بودند: بچههای درسخوان و سربهزیر و بچههایی که اهل درس نبودند و پیرو استعداد و علاقۀ شخصی خودشان بودند. مجیدصدقی از دستۀ دوم بود. از همان جوانی در پی کارگردانی بود و با اجرای نمایشنامههای خود جوانترها را هدایت می کرد و آنها به خواندن ترانههای دلکش و الهه تشویق میکرد. دیدن مجله ها، بهخصوص آرشیو «خواندنیها»ی پدر، مجید را به فکر انتشار مجلۀ خودش انداخت. با استعدادی که در نوشتن و نقاشی داشت و با کمک قیچی و چسب، مجلهای دستنویس درست کرد و نامش را سپیده گذاشت. این مجله تک نسخه بود و در فامیل و همسایهها دست به دست میگشت. بعدها مجلۀ اطلاعات هفتگی گزارشی از این مجله و بنیانگذارش تهیه کرد. زمینۀ دیگر فعالیتهای مجیدصدقی جوان نقاشی بود. منبع الهام بیشتر نقاشیهایش کارتپستالهای هنرپیشگان زن بود. بهجز اینها، مجیدصدقی عاشق موسیقی پاپ و راک غربی بود و خیلی خوب میرقصید.
بعد از خدمت سربازی، او مدتی در کیهان هوایی کار کرد. بعد از انقلاب اسلامی، مجید جزء خوانندگانی بود که نقد و نظر خود را به مجلۀ فیلم میفرستادند و این باعث آشنایی او با گردانندگان مجله و در نتیجه اشتغالش در مجلۀ فیلم شد. او فردی پرکار بود و در مناسبات شغلی مهربان و محترم بود. همه همکاران او این جنبه را بارها یادآوری کرده اند. در این دوران بشدت بررسی سینمای ایران و جهان در دستور کار او قرار گرفت. فستیوال های فیلم در ایران مانند جشنواره فیلم فجر و جایزه های جهانی فیلم در هالیود، کن، وین، بروکسل، لندن، لوکارنو، مونترال، ونیز، مونترال، سیدنی، شانگهای، بمبئی و غیره مرکز توجه مجید صدقی بود. سالیان طولانی آشنایی با دنیای سینما و نقد و بررسی فیلم ها او را به یک صاحب نظرآگاه تبدیل نمود.
مجید صدقی تمام زندگی اش به سینما اختصاص یافته بود ولی از نظام سیاسی و دینی در رنج بود و با جمهوری اسلامی سرسازش نداشت. او می خواست آزاد باشد، او از سانسور بیزار بود، او هیچ محدویتی را در سینما نمی پذیرفت، دنیای کارگردانان و هنرپیشگان دنیای او بود. او مداخله و سانسور آخوندی در این دنیای هنری را تحمیل نمی کرد. بالاخره او در سال 2007 تصمیم گرفت به فرانسه مهاجرت کند و پناهنده سیاسی در این کشور شود. او از فرهنگ فرانسه خوشش می آمد و در پاریس در بسیاری از راهپیمایی ها علیه جمهوری اسلامی حاضر بود.
مجید صدقی حرفه ای عمل می کرد. از این دوره «سینماتک» پاریس و مرکز فرهنگی پمپیدو پاریس پاطوق او بود، فستیوالهای سینمایی شهری، کتابفروشی های سینمایی، سالن های سینما و فیلم های تلویزیونی «آرته» مشغولیت روزانه او بود و نوشتن مقاله های نقد و بررسی فیلم های کلاسیک و تازه فعالیت حرفه ای و هنری او بود. او شیفته پازولینی، آلن رنه، مارتین اسکورسیزی، ژان لوک گدار، عاشق چهره های مریلین مونرو، سوفیا لورن، الیزابت تیلور، برژیت باردو، و دلباخته سالن های تاریک سینما بود. دیدن فیلم های متنوع و بررسی مقاله ها و کتابهایی سینمایی ذهن او را به بلوغ فکری جالبی کشانده بود. مجید صدقی در این سالها بیش از صد و پنجاه مقاله در باره فیلم های جهان نوشت. این نوشته های کارشناسانه پایه بزرگی برای آموزش زبان سینماست. مجموعهای از مقاله های مجید صدقی در عصرنو، در آدرس زیر: http://www.asre-nou.net/
در اینجا فرازهایی از این صاحب نظر برجسته می آوریم:
در باره سینمای فرانسه: «فرانسه نیز مانند بسیاری از کشورهای جهان در سال های اخیردر زمینه فرهنگ و هنر دچار بجران شده و به ویژه با گذشت زمان که چهره های معتبر فرهنگی از دست می روند همواره این پرسش مطرح می شود که چه کسانی جانشین آن ها می شوند. اما سینما که در طی این سال ها بیش ازپیش به دستاوردهای تکنیکی فکر می کند از فیلمسازان خلاق و اندیشمند دور مانده است. ما همچنان منتظر یک فلوبر و یا پروست در عصر حاضر هستیم»
در باره کیارستمی: «کیارستمی را می توان خاص ترین کارگردان ایرانی نامید هم به دلیل کارهایش که همواره نشانی از درک هنرمندانه او از زیبا شناسی در سینما دارد وهم به دلیل موقعیتی استثنایی که او در سرزمین اشغال شده اش دارد»
در باره سینمای حکومتی: «سینمای امروز جمهوری اسلامی ایران به دوران ترویج فرهنگ لمپنیسم درسینمای گذشته ی ایران بازمی گردد. به سالهایی که رقص و آواز و داستان های پیش پا افتاده جزو ملزومات فیلم های فارسی بود . امروز گرچه سینمای اسلامی ایران رقص و آواز ندارد ولی راهی که می رود بی شباهت به سینمای دیروز ایران که به نوعی لمپنیسم را رواج می داد نیست»
در باره آزادی اندیشه: «در فرانسه دو نشریه معتبر فرانس سوار اکسپرس و نیز هفته نامه طنزشارلی ابدو این شهامت را داشتند که کاریکاتورها را مجددا جاپ کنند. اما در این میان شارلی ابدو که به دلیل چاپ مطالب طتز و کاریکاتورهای گرنده اش از سیاستمداران و چهزه های سرشناس جهان معروف است در فوریه 2006 علاوه بر چاپ کاریکاتورهای مزبور کاریکاتورهای دیگری را که توسط کاریکاتوریست های هفته نامه طراحی شده بود به چاپ رسانید. کاریکاتورهای چاپ شده آشکارا به این مساله اشاره می کرد که با توجه به رویدادهای فاجعه بار در جهان بنابراین می توان این طور استنباط کرد که بین بنیاد گرایان اسلامی که همواره مذهب را دستاویز اعما ل غیر منطقی خود قرار می دهند و تروریسم نزدیکی انکار ناپذیری وجودارد.»
در باره پاریس در فیلم: «پاریس برای هالیوود در دوران صامت نخستین و بهترین شهرقصه گو بود که همواره چیزی برای گفتن داشت. درسال های 1960 نگاه هالیوود به پاریس تغییرکرد همان طور که در فرانسه نیز موج نوی سینمای فرانسه فصل نوینی را در تاریخ این سینما گشود. پاریس شهرمحبوب فیلمسازانی مانند بلیک ادواردز استنلی دانن و حتی آلفرد هیچکاک شد که اکنون برای فیلمبرداری فیلمهایشان به پاریس می آمدند و دیگر از پاریس ساختگی در استودیوهای هالیوود خبری نبود. هرچند هنوز هم برای بسیاری از تماشاگران قدیمی پاریس ساخت هالیوود همچنان یک شهرزیبا و پر رمز و راز است. و اما درمیان ستارگان سینمای آمریکا که بیشتر از دیگران در فیلمهایی با موضوع پاریس بازی کرده اند «ادری هپبورن» یک نمونه کامل است»
در باره پازولینی: «آخرین فیلم پازولینی ( سالو یا ۱۲۰ روزدرسودوم ) که پازولینی فیلمنامه اش را با یاری رولان بارت ( نویسنده و فیلسوف فرانسوی ) براساس داستان غریب و پورنوگرافیک مارکی دوساد نوشته شد بیانیه ای است برعلیه فساد اخلاقی فاشیسم درایتالیا. این فیلم که درواقع با انتقاد تند پازولینی نسبت به فاشیسم همراه است زنگ مرگ را برای وی به صدا درآورد و مدت کوتاهی بعد پازولینی کشته شد. پازولینی رم را انتخاب کرد و رم نیز او را به کام مرگ کشاند.»
پشتکار و دقت و عشق به سینما، از مجید صدقی یک صاحب نظر جدی ساخته بود. بدون تردید شناخت سینمایی او در باره مکتب های سینمایی، سبک کارگردانی، شیوه پرداخت هنری، موزیک فیلم، روانشناسی فیلم، ویژگی شخصیت های هنرپیشگان و حتا آشنایی دقیق از زندگی خصوصی هنرپیشگان زن و مرد، مجید صدقی را به یکی متخصصان مهم سینما تبدیل نموده بود. او یکی از نخبگان سینمایی ایران بود.
جلال ایجادی
9 ژوئن 2021 پاریس