” فراخوان بیعت در پوشش وکالت، جابهجایی بادکنک و فیل ”
گویی هر از چندگاهی برخی جماعت دائمالمُعَّلَق و مُدامالمُعَطَل برای آنکه خودشان را بر روی آنتن و حاضر در فضای رسانهای نشان دهند، یک بادکنک هوا میفرستند اما به ضرب دروغ و فیکنیوز و شانتاژ و شارلاتانیسم رسانهای میخواهند به افکار عمومی القاء کنند،که در حال فرستادن فیل به هوا هستند!
یک روز بساط شورای ملی ایران را پهن میکنند،روزی دیگر سناریوی شورای گذار را بر روی پرده به نمایش میبرند،روز از نو روزی از نو از پروژه ققنوس پردهبرداری میکنند وهمین طور فرشگرد و پیمان نوین و جمهوریخواهی رضا پهلوی و پادشاهی انتخابی و …!!! و به تازگی نمایشنامه کمدی وکالت!!! آنچه که در این میان برای این جماعت گویا اصلا اهمیت ندارد! برونداد و گزارش دقیق و مشخص به افکار عمومی به ویژه هودارانشان است که مشخص و تعریف کنند از چه نقطهای به چه نقطهای رسیدند و باید برای ادامه مسیر به هدف مشخص دیگر چه کارهایی انجام دهند و درباره هر برنامهای که برایش حجم وسیع و گستردهای از تبلیغات به راهانداختند! به چه جمعبندی رسیدند!!! صد البته پرسشگران و منتقدان که برخلاف رضا پهلوی و حامیان برونمرزیاش، بیشینهشان از پشتیبانی مافیای رسانهای برخوردار نیستند، باید توسط حامیان جزماندیش و تمامیتخواه رضا پهلوی و نظام سلطنتی با بیشرمانهترین فحاشیها و اتهامات پذیرایی گرم و نرم شوند! و درس ادبی بیاموزند!! تا دیگر هوس جسارت به ذات اقدس مولوکانه اعلیحضرت همایونی،شاهنشاه رضا شاه سوم پهلوی بی تاج و تخت و توهین به مقام شامخ سلطنت نکنند!!!
صد البته لازم به یادآوری است کمترین اتهام وارده به منتقدان رضا پهلوی و نظام سلطنتی ایجاد تفرقه و شکاف و شکستن اتحاد در میان مردم است!!!
شگفتا ! گویا جنبش زن_زندگی_آزادی ( ژن،ژیان،ئازادی ) که از شهریور 1401 خورشیدی، پس از جاودانگی زندهیاد مهسا امینی شکل گرفت،مدیون اتحاد اپوزوسیون و مردم زیر پرچم رهبری داهیانه رضا پهلوی است!!!
گویا این جماعت چنان در عالم هپروت بهسر میبرند که فراموش میکنند و یا به خودشان اجازه میدهند حقایق را در روز روشن انکار کنند که جنبش زن_زندگی_آزادی یک ” جنبش بی سر و منهای رهبر ” است!!!
این حضرات به دلیل برون مرزنشینی طولانی و صد البته عدم شناخت بسیاری از هواخواهان درون ایرانشان از فضای اجتماعی ایران به ویژه نسل نوجوان و جوان دهه هشتادی که بیش از همه در طول 4 ماه گذشته در میدان جنبش حاضر و جانفشانی کردند، از این واقعیت ناآگاه هستند که نسل تازه و پرشور امروز رهبری در معنای عام وکلی و به هر شکل و گونهای را معادل خودکامگی و استبداد تعریف مینماید و به هیچ
عنوان حاضر به پذیرش هیچگونه هژمونی و روابط عمودی از بالا به پایین و ساختارهای اقتدارگرا و تمامیتخواه ( توتالیتر ) نیست.
افزون بر عدم شناخت از فضای اجتماعی، از این حضرات باید پرسید چرا در فضای افتان جنبش و فروکش اعتراضهای خیابانی و برقراری فضای سنگین نظامی – امنیتی به سان دهه شصت به ویژه در کردستان،آقای پهلوی از پروژه وکالت پردهبرداری میکنند؟؟؟!!!
آیا مگر خیابانها به تسخیر مردم معترض درآمده که تنها نیازشان، رهبری برای یکشاخه شدن و انسجام جنبش است؟؟؟!!!
از اینها مهمتر مگر مردم در خیابانها در طول این مدت یک بار به سود خاندان پهلوی شعار و ستایشی مگر سر دادند؟؟؟!!! یک بار مگر در از شهریورماه تاکنون شعار کذایی ” رضا شاه روحت شاد ” شنیده شده که رضا پهلوی و شرکا و روسا به صرافت رهبریت جنبش افتادند؟؟؟!!!
در آدینه سیدیماه 1401 به عنوان نمونه در مسجد مکی زاهدان فیلمهایش موجود است که کسی که دستنوشته حمایت از وکالت رضا پهلوی بالا برده بود! توسط مردم و انتظامات مسجد مکی دستگیر شد!!!
نکته نظری که اینجا باید به شدت تاکید داشت این است که وکالت بر پایه ” ضمانت ” حقیقی و قانونمند و قابل استناد و پیگیری در دادگاه و مراجع قانونی است؛ بنابراین باید آقای پهلوی و حامیان ایشان دقیقا به شکل دقیق و مستند و شفاف ثابت کنند که چه ضمانت یا ضمانتهایی در وکالت مورد ادعایشان برای ملت ایران در نظر گرفتهاند؟ اعطای حق تصمیم قانونی و لازمالاجرا به وکیل از سوی موکل اگر بر پایه ضمانت نباشد؛ رسما ” بیعت ” است.
پس از طوفان سنگین مخالفان و منتقدان طیفهای مختلف روشنفکری ملی و چپ مستقل در برابر کمدی وکالت، هواخواهان رضا پهلوی در واکنش خواهان اعلام کاندیداهای وکالت از سوی مخالفان رضا پهلوی شدند! عجب پاسخ مسخرهای! به گفته درست و دقیق و شفاف نویسنده و روزنامهنگار آزاده جناب آقای محمد شوری ” مگر خالهبازی است؟؟؟!!!؛به چه وکالت دهیم؟؟؟!!! ” صد البته هر وقت ” انتخابات آزاد ” با تامین پیششرطهای دموکراتیک به ویژه آزادی همه زندانیان سیاسی و مرامی،آزادی بیان و پس از بیان،آزادی مطبوعات حقیقی و مجازی و آزادی گردهماییهای همه گروههای سیاسی و مدنی و … برقرار گردید؛ پس از ارائه برنامه شفاف و دقیق از سوی کاندیداهای وکالت، ملت ایران وکلایش را آزادانه و در امنیت کامل و تهی از نگرانی از سلب هر نوع آزادی دموکراتیک، با شرکت در انتخابات آزاد گزینش خواهد نمود. از این رو تا پیش از برگزاری انتخابات آزاد و دموکراتیک هیچ یک از گروههای مختلف و گوناگون سیاسی به ویژه فرصت طلبان و قدرت پرستان پهلویچی و شاپورچی در جایگاهی نیستند که به نمایندگی و وکالت!!! از ملّت ایران وارد مذاکره و گفت و گو با حکومتهای خارجی و قدرتهای جهانی شوند.
هر زمان ملت ایران، دولت ملی و دموکراتش را پس از برگزاری انتخابات آزاد گزینش نمود؛ این دولت بر پایه حقوقملی در چارچوب منشور ملل متحّد و دیگر قواعد و موازین بینالمللی به گفت و گو با دولتهای خارجی و به شکلی دقیق و شفاف و علنی و رسمی خواهد پرداخت.
بنابراین هرگونه مذاکره توسط هر یک از گروههای اپوزوسیون به ویژه رضا پهلوی و شرکا و روسا محکوم و مردود و فاقد اعتبار قانونی و رسما خیانت و میهنفروشی است.
از این رو کاملا روشن است آقای پهلوی و حامیان ایشان از ملت ایران بیعت بیچون وچرا میخواهند! و هرکس و هر جریان که بخواهد در برابرشان بایستد و مخالفت و نقد داشته باشد؛ باید با بیشرمانهترین و رذیلانهترین رفتارهای غیر انسانی مورد هجوم قرار گیرد!!! صد البته پس از آنکه فضاحت ننگین این پروژه چنان از همان آغاز فوران مینمود که حتی مسیح علینژاد نیز همیشه در کنار رضا پهلوی توئیت میزد و هیاهو راه میاندخت!، در این پروژه غائب بزرگ و نمایان بود!!!
بگذریم که مدتی است که دکتر حامد اسماعیلیون خودش را از کنار رضا پهلوی و شرکا کنار کشیده است.
در ارتباط با غیبت نمایان علینژاد و صد البته حامد اسماعیلیون هیچگاه نه رضا پهلوی و نه مافیای رسانهای ایشان هیچگاه نه توضیحی دادند و نه پرسشی مطرح نمودند که زحمت جستجوی پاسخش را بکشند!!! تنها راهی که در پیش گرفتند و گویا میتوانستند به کار گیرند، ” فرافکنی ” بود!!!
اتهام تفرقه افکنی و خدشه به ” اتحاد ” کذاییتر از کذایی و قلابیتر از قلابی به مخالفان و منتقدان گسترده این کمدی مسخره و تهی از خرد، صد البته محترمانهترین اتهامی بود!؛ که از سوی هواخواهان رنگارنگ رضا پهلوی داده شد!!!
این اتهام دقیقا مصداق ” آی دزد و آی دزد ” است!!! رضا پهلوی و حامیانش دقیقا نشان دادهاند که بیش از همه از عوامل و بازیگران ایجاد تفرقه و شکاف میان مردم و افکار عمومی بودهاند. پیش از طرح سخنان رضا پهلوی کافی است فقط کمی تامل کنیم فضای سیاسی و رسانهای بیش از پیش معطوف به چه سمت و سویی بود و با پردهبرداری از طرح وکالت به چه سمت و سویی کشیده شد!!!
از این رو به هیچ عنوان نباید مخالفان و منتقدان جمهوریخواه رضا پهلوی و استبداد سلطنتی که به اصول استقلال، آزادی،عدالتاجتماعی،موازنه منفی،جدایی دین از حکومت،حاکمیت قانون،دموکراسی و اعلامیه جهانی حقوقبشر باورمند و پایبند هستند، بخواهند با خاموشی و انفعال این بازار مکّاره را تماشا کنند! کسانی که فرمان به خاموشی میدهند یا بسیار ناآگاه هستند یا متوهمانه و بیشرمانه درصدد جااندازی ” پروژه بس شریرانه اتحاد ” هستند!!!
اتحاد دامی خطرناک برای مردم،کنشگران مدنی و جنبش زن_زندگی_آزادی است و فقط سرابی برای قدرتطلبان و فرصتطلبان و تمامی جریانهای خودکامه و فاسد و وابسته به قدرتهای خارجی است که با اختهسازی جنبش و تعلیق و تعطیل خواستههای دموکراتیک و حقوند و آرمانخواهانه ملت ایران و شهیدان ژالهروی و گلگون کفن جنبش ملی زن_زندگی_آزادی زمینه را برای موجسواری و انحصار و قبضه قدرت فراهم آورند و به شکلهای مختلف تمامی جریانهای پیشرو به ویژه طیفهای مختلف روشنفکری ملیون عرفی،نواندیشان دینی و چپ مستقل را مهار و سرکوب و حذف کنند!!!
آنچه که امروز ملت ایران و جنبش زن _ زندگی _ آزادی و صد البته همه ایرانخواهان و میهندوستان نیازمند هستند، ” همبستگی ملی ” است که این همبستگی با پذیریش تفاوتها و حق اختلاف و اجرای تمامقد اصل چندگونی ( پلورالیسم وتکثرگرایی ) است.
در ارتباط با تفاوت ” اتحاد ” ترجیعبند پهلویچیان و شاپورچیان و اصلاح طلبان و اصولگرایان حکومتی، و … و تفاوت ریشهای اش با ” همبستگی ملّی ” در فرصتی دیگر خواهم نوشت و صدالبته امیدوارم موشکافی و گفت و گوی جدی در ارتباط با تفاوت اتحاد و همبستگی مورد توجه و تامل جدی و بحث و بررسی دقیقتر همه کنشگران و اهالی قلم و دغدغه ملی و دموکراتیک قرار گیرد.
محسن زمانی
7 بهمن 1401 خورشیدی