امیرحسین لادن
ترور محسن فخری زاده، اولین حذفِ یک کارشناس هستهای در ایران نیست، پروژهی سربریدنِ موساد، بر میگردد به دوران نخست وزیری آریل شارون که در سال ۲۰۰۲، مایر دِگان را به ریاست موساد تعیین و او را مسئول مبارزه با برنامهی تسلیحات هستهای ایران کرد. شارون و دِگان، هر دو بر این باور بودند که ایرانِ مسلح به تسلیحات هستهای، موجودیت اسرائیل را به مخاطره میاندازد. مایر دِگان بهترین راه مبارزه با پروژهی تسلیحاتی ایران را، مختل کردنِ آن میدانست. دِگان معتقد بود، کاری ترین و ثمربخش ترین روش، شناسائی اشخاص کلیدیِ تسلیحاتی و موشکی در ایران میباشد؛ سپس پیدا کرن و حذف آنان. (۱)
موساد ترور کارشناسان، متخصصان و مهندسان هسته ئی ایران را “عملیات سربریدن” نام نهاد. قتل مرموز پرفسور اردشیر حسین پور یک کارشناس برجستۀ هسته ئی ایران در کارخانۀ اورانیومِ اصفهان، میتواند یک نمونه از این آدمکشیها باشد. یک مقام امنیتی اتحادیۀ اروپا میگوید اسرائیل در این نوع عملیات بی درنگ و بی اعتنا به قوانین بین المللی عمل میکند، همانطور که قبل از حمله به “رآکتور اُسیراک” در نزدیکی بغداد دو کارشناس هسته ئی عراقی بوسیلۀ عوامل موساد مرموزانه بقتل رسیدند و یک کارشناس دیگر مفقود شد.
موساد ۱۵ تن از کارشناسان، متخصصان و مهندسان هسته ئیِ ایران را شناسائی و ۶ تن از آنان را بلافاصله حذف کرد. این شش تن در بامداد، زمانی که در راه رفتن به سر کار بودند، بوسیلهی عامل موتور سوارِ موساد با چسباندن بمب به ماشینشان، به قتل رسیدند. غیر از این شش تن، یک ژنرال سپاه که مسئول پروژهی موشکی بود با ۱۷ تن از همکارانش بوسیلهی عوامل موساد در یک انفجار کشته شدند. دِگان میگوید یکی از مزایای جنبیِ ترور، ضربهی روحی و وحشتی است که برای متخصصین و دست اندرکاران پروژه بوجود میآورد.
بخشِ کوتاهی از مقالهای را که یازده سال پیش در اینمورد منتشر کردم، مرور میکنیم:
یک مأمور سابق سی آی اِ میگوید عملیات پنهانی موساد زوایای مختلفی دارد؛… در اروپا، ادارۀ سیا با موساد برای جلب همکاری شرکت هائی که در ایران مشغول فعالیت هستند، همکاری میکند. از شرکت هائی که حاضر بهمکاری شدند خواسته شد که عکس و مدارک جمع آوری کنند. یکی از این شرکتها،… اتفاقی به اطلاعاتی دربارۀ اماکن مشکوک هسته ئی دست یافت و مدارک را در اختیار موساد و سیا گذاشت.
اسرائیل در ضمن چند شرکت ساختگی بوجود آورده که اجناسی با کار بُرد دوگانه که طبق مصوبهی شورای امنیت سازمان ملل، فروش آن به ایران قدغن میباشد به ایران میفروشند؛ این شرکتها با انجام خواستهای اولیۀ ایران برای خود اعتبار کسب کرده، رخنه میکنند؛ بعدها با ارائهی قطعات و ماشین آلاتِ معیوب، به پیشرفت کار در مواقع حساس لطمه میزنند. موساد این ماشین آلات و قطعات معیوب را آرام آرام و بتدریج تحویل میدهد که کارها به کُندی و با تعویق انجام گیرد و این عمل را “مسموم کردن سیستم” مینامد. (۲)
یوسی مِلمَن، یک ژورنالیست مسائل اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل مینویسد: “بدون حملۀ نظامی نیز میتوان صدمات گسترده و شدیدی به اماکن، رآکتور و پروژۀ هسته ئی ایران وارد آورده و پیشرفت آنرا بتعویق انداخت. این کاری است که موساد با موفقیت نسبی انجام میدهد. ولی چون دست اندرکاران رژیم متزلزل و قابل اطمینان نیستند، بنابراین حمله نظامی اسرائیل به ایران جنبهی دفاعی دارد. از عکس العمل ایران نیز نباید ترسید زیرا با وجود دستیابی به بخش هائی از تکنولوژی؛ ایران هنوز کشوری عقب افتاده است که بشدت درگیرِ فقر، فحشا، اعتیاد گسترده، نادانی عمومی و از همه بدتر فساد فراگیر است. در توانائی ایران برای یک عکس العمل قاطع و مداوم در رابطه به حملۀ نظامی نیز باید شک کرد؛ چون قوای نظامی یک سیستم فاسد بوده، ببری کاغذی است. ” (۳)
اَخته بودن رژیم فقاهتی
اسرائیل در روز روشن، متخصصین هستهای و موشکی را، یکی پس از دیگری ترور و حذف میکند؛ ژنرال (سپاه) مسئول سیستم موشکی و ۱۷ تن از اعضای تیم ویژهی بالستیک را در محل کارشان منفجر مینماید؛ چندین پایگاه مربوط به این سیستمها را نیز از طریق خرابکاری، مورد آتش سوزی و انفجار قرار داده و صدمات شدیدی زده است. هیچ شک و تردیدی نیز باقی نیست که این ترورها، و خرابکاریها نتیچهی عوامل غیبی نیستند، بل که اسرائیل در پشت این برنامه قرار دارد. پس دلیل این سکوتِ کَر کننده، چیست؟
سپاهِ بُزدلان ترسو و بی وطن
چهل سال، “مرگ بر اسرائیل” گفتن، چیزی جز شعارِ تو خالیِ دست اندرکاران بی لیاقت رژیم، نبوده است. اینهمه عرض اندامهای سپاه که چگونه اسرائیل را میزنیم و آمریکا را سر جایش مینشانیم، نیز هارت و پورتی بوده، برای ترساندنِ دانشجویان بی سلاح و کارگران بی پناه! چون زورشان به آنان میچربیده وگرنه، جرأت مقابله ندارند، و بزدلانی ترسو و بی وطن بیش نیستند. سپاه برای دختران بد حجاب ژست میگیرد و به کارگران بی پناه یورش میبرد، ولی در مقابل تجاوزات و ترور اسرائیل، دُمش را لای پایش گذاشته و در گوشهای خِز کرده است!؟
آنچه قابل درک نیست، اَخته بودن حکومت اسلامی و سپاه پاسداران در مقابل تجاوزات مکرر دشمن در درونِ کشورمان میباشد! سردمداران رژیم فقاهتی، مانند “کبک سرشان را زیر برف کرده اند”! این سکوت، در حالی است که از یکسو، پروژهی هستهای ایران و سیستم موشک بالستیک، مهمترین برنامهی دفاعی کشور در مقابل یورش و دست اندازی دشمن میباشد. و از سویِ دیگر، با در نظر گرفتن این پدیده که تعدادِ دانشمندان و متخصصین هستهای و موشکی میهنمان بسیار کم و محدود میباشد، پس چرا رژیم با تمام قدرت و توان از آنان نگهداری و از منافع کشور، دفاع نمیکند!؟
سردار سلامی، فرمانده کل سپاه، میگوید: “اگر یک تار مو از سر یک ایرانی کم شود؛ ما تمام کُرک و پشم شما را به باد میدهیم. این تهدیدات جدی است ما جنگ لفظی نمیکنیم همه چیز را بمیدان عمل واگذار میکنیم. ”
خُب سردار، چنانچه مردِ حرف نیستی، پس از ترور قاسم سلیمانی چرا هیچ کُرک و پشمی را به باد ندادی؟ ده سال است که اسرائیل در ایران ترور میکند، خرابکاری و انفجار و آتش سوزی میکند، چرا کوچکترین حرکتی نکردهاید؟ برای اینکه مانند بقیهی آخوندها، ترسو و بُزدل و بی وطن هستید. همه ش شعار، همه ش حرف! از یک مشت روضه خوان و اوباش و اراذل، بیشتر از این نباید انتظاری داشت.
اینکه اسرائیل چنین برنامه یِ جنایتکارانهای را دنبال میکند، قابل درک است. زیرا اسرائیل یک سیستم فرومایه و حکومتی متجاسر است. در ضمنی که از این اقدامات تروریستی دو برنامه دارد: نخست، میخواهد از احتمال پیدایش یک دشمنِ مسلح به تسلیحات هستهای جلوگیری کند؛ و دوم بقول رابرت باوئر، امیدوار است که رژیم را تحریک و وادار به عکس العمل کند در مقابل این ترورها و انفجارها؛ که رژیم مقابله به مثل نماید. باوئر میگوید: اسرائیل آماده است که بلافاصله پس از آنکه جمهوری اسلامی را مجبور به اقدامی نظامی بر علیه کشورش کرد، دست به ضد حمله بزند و آمریکا را درگیر جنگ با ایران کند”. (۴)
ترور سلیمانی، زمانی رُخ داد که ترامپ در تلهای که برای دیگران ساخته بود، گیر کرد و در دامی که برای رقبا گسترده بود، افتاد. در نتیجه کنگرهی آمریکا او را استیضاح کرد. امروز نیز ترامپ در یک بن بست خودساخته گرفتار است، در انتخابات بازنده شده ولی با توسل به دروغ و شایعه پراکنی و تئوری توطئه، قصد دارد در کاخ سفید بافی بماند. خوشبختانه در آمریکا سیستم “بررسی و تعادل” وجود دارد، و این شارلاتان بازیها بی نتیجه خواهند ماند. ولی احتمال خطر جنگ، کاملاً منتفی نیست! ترامپ، بارها اوباما را به “منفعت جوئی از اقدام نظامی علیهِ ایران” محکوم کرده بود. “چندین بار در توئیتر هشدار داده بود که باراک اوباما به “خاطر انتخابات” یا “سرپوش گذاشتن بر مشکلات” در آستانه انتخابات علیه ایران دست به اقدام نظامی خواهد زد”، این دقیقاً موضوعی است که فکرِ ترامپ را مشغول ساخته است. “از کوزه همان برون تراود که در اوست. ” (۵)
رابرت باوئر، پژوهشگر و مشاور اطلاعاتی خاورمیانه، که بیست و یک سال مأمور عالی رتبهی ادارۀ سیا در خاورمیانه بود، میگوید، در ضمنی که یکی از اهداف حزب لیکود (حزب دست راستی) اسرائیل و موساد (ضد اطلاعات)، به تأخیر انداختنِ دست یابی ایران به تسلیحات هستهای میباشد؛ هدف اصلی اسرائیل درگیر کردن آمریکا در جنگ با ایران است. خوشبختانه برای اسرائیل، تندروهای آمریکائی و اکثر کاندیدهای حزب جمهوریخواه آمریکا که زیر نفوذ “صنایع نظامی آمریکا” هستند نیز طرفدار جنگ میباشند.
بر این باور هستم، که ترور محسن فخری زاده، با اطلاع کاخ سفید انجام شد. اسرائیل و عربستان میدانند این “آخرین شانس” آنان برای درگیر کردن نظامی آمریکا با ایران میباشد. از اینرو، هفتهی پیش مایک پمپیو، وزیر امورخارجه آمریکا که یک صهیونیست مسیحی است، با نتنیاهو و شیخ محمد در عربستان ملاقات کرد؛ دو بمب افکن استراتژیک ب ۵۲ به جنوب خلیج فارس اعزام گردید؛ و ناو هواپیمابر “یو اس اس نمیتز” و ناوگروه همراهش به سوی خلیج فارس در حرکت میباشند. این اقدامات میتوانند پیامی برای نمایش قدرت و آمادگی آمریکا باشند، و یا زمینه سازی برای درگیری نظامی!؟
رابرت هاس، ریاست “شورای روابط خارجی” در امریکا، طی یک گفتگوی تلویزیونی اعلام کرد، که محتمل ترین سناریو در مورد درگیری نظامی با ایران بدین نحو اجراء خواهد شد: اسرائیل به یک سری از تأسیسات هستهای و پایگاههای موشکی ایران حمله میکند؛ پس از حمله اسرائیل، نیروهای آمریکا و چند کشور متفق دیگر اعلام آماده باش نظامی میکنند. سپس آمریکا به ایران هُشدار میدهد که اگر عکس العملی نشان بدهد، آنان نیز وارد جنگ خواهند شد”. با توجه به موقعیت متزلزل و شکست انتخاباتی ترامپ، به نظر میرسد که این امکان پذیرترین احتمال و نزدیکترین سناریو به حقیقت باشد. (۶)
اندیشکده آگاهی و شناخت، ترور جنایتکارانهی متخصص ایرانی را محکوم میکند. رژیم ضد مردمیِ آخوندی، قادر به نگهداری از شهروندان ایرانی نیست، و بزودی روانهی زباله دانی تاریخ میگردد!
ولی رژیم ضد انسانی صیهونیست باید حساب رژیم را از ملت جدا کند، و بداند که اعمال تروریستی و ضدِ مردمیاش در ایران، بدون پیامد نخواهد بود، و پس از برقراری حکومت مردمسالار ملی در ایران، به ملت ایران باید پاسخ بدهد.
امیرحسین لادن
ahladan@outlook.com
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱) بر خیز و اول بکش، رونن برگمن
(۲) مبارزۀ پنهانی اسرائیل با تسلیحات هسته ئی ایران
(۳) نشریهها آرتز یوسی مِلمَن
(۴) برنامه تلویزیونی هاردبال
(۵) بی بی سی
(۶) آنانکه که نجات خود را از دیگران میخواهند