احسان فتاحی روزنامه نگار وفعال حقوق بشر ایران
دژخیمان قضاییه رژیم آخوندی، مریم نقاش زرگران هموطن مسیحی را که به علت اعتصابغذا در حالت اورژانس به بیمارستان منتقل شده بود، بدون هیچ درمان و در حالت بیهوشی به زندان اوین برگردانند.
وی از تاریخ ۵ خرداد در اعتراض به عدم رسیدگیهای پزشکی و وضعیت پرونده خود دست به اعتصابغذا زده بود و در روز ۹ خرداد از رفتن به ملاقات در زندان خودداری کرد که این اقدام وی با حمایت اکثریت همبندان وی مواجه شد و آنان نیز از رفتن به ملاقات خودداری کردند.
مریم (نسیم) نقاش زرگران بیشتر رنج نامه ای مختصر نوشته بودکه میتوان به این قسمت اشاره کرد:
سبزترین لحظه های عمرم را در سخت ترین خشونت ها علیه خود می گذرانم. زمانیکه اعتصابم را از روز پنجشنبه ۶ خرداد شروع کردم، به مدت ۴ روز حتی آب هم نخورده بودم و توانم را از دست داده بودم، احساس می کردم که تنهای تنها هستم و در این مسیر هیچکس همراهم نخواهد بود، درست ساعتی قبل از ملاقات روز یکشنبه می دانستم که دیگر تمام خواهد شد
این نوکیش مسیحی به دلیل ابتلا به بیماری قلبی ASD نزدیک به ٩ سال قبل تحت جراحی قلب قرار گرفت و نیاز مبرم به مراقبتهای ویژه و مستمر پزشکی دارد.
طبق برخی از گزارش ها، مریم نقاش زرگران نخستین بار در اوایلمریم (نسیم) نقاش رزگران نوکیش مسیحی اولین بار در اسفندماه ١٣٨٩ به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار و مورد بازجویی قرار گرفت. این بازجویی ها که با تهدید و مزاحمت برای اعضای خانواده وی همراه بود، اغلب در مکان های غیر رسمی و حول پرسش از کلیسای خانگی و جامع ادامه یافت.
ودر زمستان سال ۱۳۹۱به جرم «اقدام علیه امنیت ملی» بازداشت شد. وی در ۱۷ دیماه ۱۳۹۱ به پلیس امنیت احضار و پس از مراجعه به مدت سه روز در ساختمان وزرا تحت بازداشت موقت قرار گرفت. وی پس از بازجویی به زندان اوین منتقل گردید و پس از طی مراحل بازپرسی، پرونده وی به جرم « فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی و اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور به چهار سال زندان محکوم می شود».
رای دادگاه در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی شریف امامی صادر شده است. در رای دادگاه با اشاره به «تغییر دین از اسلام به مسیحیت شاخه پروتستان»، او متهم به «تشکیل و راه اندازی کلیساهای خانگی جهت جذب جوانان به مسیحیت»، «ارتباط با سازمان های مسیحی خارج از کشور» و «مسافرت به کشور ترکیه برای شرکت در گردهمایی مسیحیان» شده و مجموعه این فعالیت ها در «راستای اهداف ضد امنیتی کشور انگلستان و رژیم اشغالگر قدس [اسرائیل] در جهت گسترش کلیساهای خانگی در داخل کشور و ایجاد انحراف در جامعه اسلامی» دانسته شده است. اتهاماتی که مریم میگوید هرگز به او تفهیم نشده است.
تعداد نوکیشان مسیحی که در سال های اخیر بازداشت شده اند، ۹۰ نفر برآورد شده و روند رسیدگی به پرونده این افراد به طور معمول توام به ابهام و عدم رعایت موازین قانونی بوده است.
مریم نقاش زرگران، متولد سال ۵۷ است. شغل اصلی او آموزش موسیقی به کودکان است. او در حال حاضر با بیماریهای مختلفی دست و پنجه نرم میکند. او به دلیل ابتلا به بیماری ای اس دی قبلا تحت عمل جراحی قلب قرار گرفته و نیاز به مراقبتهای پزشکی ویژه دارد: «عمل قلب انجام داده، دیسک کمر و گردن دارد، مشکل گوش و شنوایی پیدا کرده و آنقدر پاهایش بی حس است و روی زمین آن را میکشد که من گاهی گمان میکنم که به بیماری سختی مبتلا
آنچه مادر مریم نقاش زرگران درباره وضعیت دخترش روایت میکند تجربه تلخ تمامی خانوادههایی است که زندانی سیاسی و عقیدتی دارند.او نیز همچون دیگران بارها برای ملاقات فرزنش به اوین مراجعه کرده و موفق به دیدار نشده، بارها تماس تلفنی گرفته و موفق به شنیدن صدای فرزندش نشده، بارها برای پیگیری پرونده با بازجو، قاضی و رابطها تماس گرفته و به عناوین مختلف پاسخ درستی به او ندادهاند و اینگونه چهره قوه قضائیه در جمهوری اسلامی نهادی که طبق قانون اساسی و اصل تفکیک قوا باید مستقل عمل کند، تحت سیطره نهادهای امنیتی از جمله اطلاعات و سپاه قرار دارد.
مریم نقاش زرگران، ابراهیم فیروزی، نرگس محمدی و کمیدورتر شهروندان دو تابعیتی همچون سعید عابدینی، جیسون رضائیان، امیر حکمتی، نصرتالله خسروی رودسری و حتی شهروندان دیگر کشورهای دنیا از جمله سهکوهنورد آمریکایی، ملوانان انگلیسی و آمریکایی، برای جمهوری اسلامی تفاوتی ندارد آنقدر فشار برزندانیان وارد می شود و آنقدر وکلا را برای دسترسی به پرونده موکلانشان محدود میکنند که تنها راهی که برای نجات زندانی باقی میماند، درخواست و خواهش خانوادههای آنها برای رسیدگی یا بهبود وضعیت عزیزانشان در زندانی شان است.
بر اساس گزارشهای متعدد از سازمان ملل متحد و سازمانهای غیردولتی مدافع حقوق بشر و آزادی رسانه در دنیا، جمهوری اسلامی ایران همواره در میان سرکوبگرترین دولتهای جهان علیه مطبوعات، روزنامهنگاران، فعالان سیاسیـ مدنی، روشنفکران و دگراندیشان، اقلیتهای دینی و نهادهای مدنی و اجتماعی قرار داشته است.
با افزایش تعداد زندانیان سیاسی و عقیدتی زندانهای ایران که دست بهاعتصاب غذا زدهاند،اعضای خانواده این زندانیان و کاربران ایرانی در شبکههایاجتماعی نسبت به سلامتی آنها ابراز نگرانی کردهاند.
ما با حمایت از خواستههای حقوقی و قانونی بانو مریم نقاش زرگران از تمامی سازمانها و نهادهای مدافع حقوق بشر، رسانههای جمعی، فعالان مدنی و سیاسی؛ واکنش مناسب و اقدام فوری نسبت به وضعیت خطرناک جسمی را خواستاریم.
ما امیدوار هستیم همگان نسبت به بیانیه جهانی حقوق بشر، کنوانسیونها و پروتکلهای الحاقی آن مسئولانه رفتار کرده و با پرهیز کردن از بیعملی و سکوت اختیار کردنهای مصلحتی، هدف والای انسانی دفاع از حقوق بشر را بدون تبعیض عملی کنند
ﺩﺭ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻭﺟﺪﺍﻥ ﻫﺎﯼ بیدار ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺗﻼﺵ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ گیرند ﺗﺎ بانو مریم نقاش زرگران و ﻫﻤﻪ زندانیهای عقیدتی سیاسی ﮐﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﺎﺭ ﺗﺤﻘﻖ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺸﺮﻭﻉ ﺧﻮﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺁﺯﺍﺩ ﮔﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻇﻠﻢ ﺍﯾﻦ رژیم ﻧﺠﺎﺕ یابند.”
یک پاسخ
چون این هموطن مسیحی زن است و هم چون قرار است تمامی تعفن و فحشا و تمامی اعتیاد و گسیخت جامعه در زیر چادر باشد من این نوشته را که برای جای دیگری نوشتم و در مورد پنهان کردن آمار طلاق است به این زن خردمند و زیبا پیشکش می کنم. برگی ست زرد و پژمرده که …
با سلام بنده در ثبت احوال کار می کنم. امروز ۵۷ در صد ما در سراسر ایران طلاق داریم. این آمار برای اولین بار شامل حال روستاها نیز می شود. اما آنچه که در این مورد تکان دهنده است امار سالهای اول ازدواج است. ما امروز اماری که از طلاق ازدواجهای سه ساله دارید بیش از شصت و دو درصد و دو دهم درصد است. اینها همه از ناهنجاریهای جامعه و افزایش روپس گری و کم شدن مداوم سن فحشاء در ایران می آید. حکومت فعلی ایران با جدا کردن و حجاب تحمیلی باعث شده تا چنین فحشای گسترده ای که تا کنون ایران و منطقه به خودش ندیده ما شاهد آن باشیم. امروز بدون رودربایستی ایران به تمامی کشورها فاحشه صادر می کند. دختران جوان و بسیار جوان حتا زیر پانزده سال امروز به روپیگری رو آورده اند. آنچه بسیار نگران کننده است گسترش روسپی گری پسرانه و به قول خانمهای پولدار ژیگولو گری ست. امروز زنان شمیرانات بالای شهر و خیابان فرشته و زعفرانیه و خیابان پاسداران و شهرک غرب واضحا و بی رودربایستی رسپی پسر دارند. آنها از پول یا مفت شوهرانشان ـ که آنها هم برای خودشان خانه های مجردی دارند و دوستان بی شماره ی دختر های بسیار جوان گاهی شانزده هفده ساله ـ دوستان پسر دارند. براشان کفش و کلاه و ادکلون و ماشین و پول توجیبی می دهند. چیزی که امروز اصلا باعث حتا تعجب هم نمی شود این است که تمامی طلاق ها به رابطه بشیار «مشروع» مطلقه با قاضی ختم می شود البته به قول قاضی ها اگر مال مال باشد. یعنی جوان و خوشگل… خود من وقتی با خانمم از هم جدا می شدیم به من گفت: حاج آقا به من گفت ٬ یعنی به من فهموند که اگه باهاش دوست بشم کارم رو فوری درست میکنه. یادمان باشد در دفتری که من کار می کنم در قاب بالای سرم نوشته شده : آیا امام زمان ناظر و شاهد اعمال ماست!!! بله پدر من هر شب می گوید ای داد و بیداد حرف بختیار بیچاره را گوش نکردیم در این چاه گه افتادیم و هی غلپ قلب می خوریم و تکه تخته ای نیست تا نجات پیدا کنیم. بعد هم به خاهرم که او نیز مطلق است با طنزی تلخ میگوید بچه چادرتو بکش جلو موت پیداست. بله آما را ندهید این نوعی چادر است بر سر عفت عمومی تا آن زیر منفجر شود.