سخنرانی جمال صفری بدعوت جبهه ملی ایران به مناسبت پنجاه‌‌و هشتمین سالگرد جاودانگی رهبر نهضت ملّی ایران درکلاب هاوس

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

بادرود به هموطنان و حضار گرامی

 

ازباستان تاکنون، اخلاق یکی ازمهم‌ترین مفاهیم بنیاد اجتماعی و مدنی شاید حتی مهم‌ترین آن‌ها می باشد. می توان در سه عبارت خلاصه کرد: پندار نیک، گفتار نیک وکردارنیک که برانگیخته ازعشق، شناخت با مفهوم بعد اجتماعی آن است.

« مصدق در تمام عمر منزه از فساد و فساد ستیز باقی ماند. او می‌دانست که «قدرت فساد می‌آورد وقدرت مطلق فساد مطلق ببار می‌آورد». بنابراین، می‌دانست که ریشه سرطان فساد«کانون تمرکز قدرت»است. هراندازه تمرکزقدرت دریک شخص بیشتر،فساد بزرگ‌ تر.»

اوشبکه‌بندی و مکانیزم روابط شخصی قدرت را نیز می‌شناخت، بنابراین نه خریدن او امکان داشت و نه بدنام کردن وبه لجن کشیدنش میسربود، از اینروغرب و رسانه هایش و اعوان و انصارش و مزدوران داخلی به استهزای او پرداختند. همچنان که نشریات حزب توده در تضعیف دکتر مصدق و جنبش ملی صنعت نفت ایران با غرب هم آواز و همساز شدند.

مصدق درطول سالهای عمرپربارش با خرد انتقادی خود در نقد و تصحیح اشتباهاتش می کوشید، اخلاق را نه تنها در محدوده مجرد و انتزاعی آن بلکه دراشکال اساسی درک ما از جهان هستی به نمایش گذاشت . زیرا آنچه همراه با زمان و مکان دروادیهای مختلف با دیدن، شنیدن، بوییدن، چشیدن ولمس کردن از جهان ممکنات و دنیای واقعی درک کرده بود، درعشق به وطن و مادر بزرگوارش بیان یکی بودن کامل با خود دردیگری را فعلیت بخشید.. بدیگر سخن ، مصدق ازنظرپدیدارشناسی خرد، روح، فلسفه وجودی خود را به سیر و سفری طولانی می فرستد که درساده ترین اشکال آگاهی- یقین حسی- آغاز می شود و دربینش یک زندگی معنوی به اوج خودمی رسد. اما در وادی های مربوط به اخلاق سیرتحول تا ورای تعین ها به سوی «هستی هوشمند» تمام امکانات مادی و معنوی خود را درخدمت مردم می گذارد. و امیدش «به کسانیکه وقتی پای مصالح عموم بمیان آید از مصالح خصوصی و نظریات شخصی صرفنظر میکنند. بکسانیکه در سیاست مملکت اهل سازش نیستند و تا آنجا که موفق شوند مرد و مردانه میایستند و یک دندگی بخرج میدهند و به آن کسانی که در راه آزادی و استقلال ایران عزیز از همه چیز خود میگذرند. » می باشد!

دیگر اینکه، دکترفریدون آدمیت مورخ برجسته تاریخ معاصر ایران در رساله‌ «آشفتگی در فکر تاریخی » برای‌ نخستین بار، داوری‌ تاریخی‌ خود را نسبت‌ به‌ دکتر مصدق‌ چنین‌ بیان‌ می‌کند: “اعتبار شخصیت‌ سیاسی‌ دکتر مصدق‌ در دفاع‌ از حقوق‌ اساسی‌ و نظام‌ مشروطیت‌ است‌، در تقابل‌ با حکومت‌ فردی‌ و قدرت‌ نامحدود سلطنت‌، درپیکار برای‌ استقلال‌ سیاسی‌ و اقتصادی‌ مملکت‌ و مبارزه‌ علیه‌ سلطه‌ سیاسی‌ و اقتصادی‌ بیگانگان‌. او فساد ناپذیر بود، شیاد و افسونگر و بی‌همه‌ چیز نبود. موضع‌گیری‌ سیاسی‌اش‌ آنگاه‌ که‌ در اپوزیسیون‌ بود و آنگاه‌ که‌ در قدرت‌ سیاسی‌ مسئول‌ بود، تغییر نیافت‌. این‌ نیست‌ که‌ بر او یا کارنامه‌ جبهه‌ ملی‌ انتقاد وارد نباشد، این‌ خلاف‌ نقد و سنجش‌ تاریخی‌ است‌. اما این‌ هست‌ که‌ او نسبت‌ به‌ اصولی‌ که‌ یک‌ عمراعلام‌ می‌کرد: دفاع‌ ازآزادی‌، دفاع‌ ازحقوق‌ اساسی‌، دفاع‌ ازاستقلال‌ سیاسی‌ و اقتصادی‌، یک‌ عمر وفادار ماند. به‌ همین‌ سبب‌، او در معنی‌، از لغزشگاه‌ قدرت‌ سقوط‌ نکرد، اعتبارش‌ را در اراده‌ عام‌ از دست‌ نداد.»

آنچه درحکومت ملی دکترمصدق شایان ذکراست «ایجاد سازمان تامین اجتماعی درایران دردوم بهمن ۱۳۳۱ (۲۲ ژانویه ۱۹۵۳) که دکترمحمد مصدق در یک اعلامیه تاریخی، دستور تاسیس فوری سازمان بیمه‌های اجتماعی را در ایران که از ابتکارهای وی به منظور تامین رفاه عمومی و رفع نگرانی دردوران پیری- با برخورداری از مزایای بازنشستگی- به شمار می‌رود صادر کرد. که یک عمل اخلاقی عادلانه اجتماعی بود.

اما مصدق، برخلاف برخی دیگرازسران جنبشها استقلال طلبانه و« آزدایخواهانه، با تمدن مدرن وهنجارها وارزشهای آن سرستیزنداشت وبرای ایران همان جایگاه، فرصتها و بهروزیهایی را می خواست که کشورهای آزاد وسرافراز ازآنها برخورداربودند. ازدیدگاه او دلبستگی به تمدن مدرن باآنچه ازفرهنگ دیرین ایران ماندگاربود، به ویژه با فضیلتهای مدنی کهن، آمیزه ای فراهم میکردکه می توانست دستمایه ای برای پیش رفت به سوی دموکراسی مدرن در کشور باشد، پایه های فرهنگ ملی رااستوارکند و کشورداری که بربینش ومنش آمیزه ای ازدلبستگیهای وطن دوستانه وآزادیخواهانه ومسؤلیتهای مدنی بود . هدف آن دامن زدن به اعتماد به خود وبرکشیدن روح تلاش برای پیشبرد مشروطیت، وسربلندی ایران بود. آمیزه ای ازارزشهای مدرن روزگارروشنگری گزیده ای ازسنتها وذخیره های فرهنگی- اخلاق تاریخ گذشتۀ ایران بود.»

مصدق « همچنان نماد و مظهرآرزوها، خواسته‌ها و آرمانهای ضبط شده در وجدان بیدار و آگاه ایرانیان است. بنیادِ راه و روشِ او بر اصولِ آزادی، استقلال، قانون، عدالت، رشد، و توسعه گذاشته شده است. رمز ماندگاری مصدّق به خاطر اعتقاد او به فرهنگ دیرپای ایرانی در جهت تحقّق حاکمیت ملی و نقش یافتن بنیادهای مدنی و واقعیت جستن حقوق ملی بود. ملی کردن صنعت نفت ایران به رهبری او اقدامی برای بازیافت حقّ حاکمیت ملی و احیاء غرور ملی ایرانیان بود. ماندگاری مصدّق به خاطر اثرگذاری نهضت ملی به رهبری او برجنبشهای استقلال‌طلبانه وآزادی‌خواهانه و حق‌طلبانه‌ی ملت‌های دیگراست که می‌خواستند از زیرسلطۀ کشورهای مسلّط خارج شوند. این جنبش‌ها سرانجام به تأسیس جنبش غیرمتعهّدها انجامید. بدون شک خرد و اندیشۀ سیاسی مصدّق، الهام‌ بخش این جنبش‌ها بود.

الگوی مصدّق فراتراز الگوی رهبران و خواسته‌های مردم در زمان انقلاب مشروطیّت بود. ازمهمترین میراث او،«کارنامۀ دموکراتیک» حکومت مصدّق، اصلاح قوانین سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و قضایی، و استقرار حاکمیت ملی به معنای حاکمیت مردم کشوربرسرنوشت خویش و احیای میراث مشروطیّت، بازسازی مردم ‌سالاری و دفاع از حقوق ملّت در برابرهر عامل حق‌ ستیز است. همچنین، به اجرا گذاشتن مؤلّفۀ داخلی و خارجی که بیانگر حقوق انسانی و ملی و بود برای استقرار دموکراسی و در جهتِ ایجادِ جامعۀ برخورداراز حقّ مشارکت در ادارۀ کشورخویش و حقوق شهروندی بود.

«امروز جنبش به نمادی چون مصدق بسیارنیازمند است، بلکه به طور مشخص و خاص، در جنبش زنان و جنبش دانشجویان و جوانان نیز می تواند به پاس دیدگاه هایش مورد احترام قراربگیرد. » ناگفته نماند «یکی از علل شکست جنبشهای اخیر، بها ندادن به تجربه ورویدادهای تاریخ معاصرو حذ ف اصل راهنمای«استقلال» است بنابر این لازم است تا از تجربه آموخت و از هم اکنون، اصل راهنمای «استقلال» را در کنار اصل راهنمای آزادی قرار داده و اینگونه، هدف استقرار جمهوری شهروندان ایران را به هدفی واقعی و قابل دسترس تبدیل کرد. جنبشهای بیش از 130 ساله ایرانیان اینگونه است که به نتیجه خواهد رسید.»

 

در روز14 آسفند 1345 در هنگام خاکسپاری پیکر دکتر مصدق می خوانیم:

«درمیان انبوه جمعیتی که دسته دسته می آمدند، ناگهان مرد جوانی از راه رسید، تنها، افسرده، خسته و کوفته، کفش هایی پر از خاک به پا داشت و شاخه گل میخکی در دست، ماتم زده می نمود و تنها، یا اندوهی که قادر به پنهانش نبود. حالتی داشت که همه نگاهش می کردند چون شباهتی به دیگران نداشت. غم زده ای بی اختیار، همه را به خود می کشید. جملگی محو او شده بودیم و جز او نمی دیدیم چرا که تنها در آن مراسم حضور داشت و می درخشید. نه کسی او را می شناخت و نه او با کسی آشنا بود. من در آ ن روز در آن ساعت، یک تن از فرزندان راستین مصدق را بچشم می دیدیم که راه مزارش را می جوید و با خود می اندیشیدم مصدق را با یک چنین فرزند وارسته ای هیچ گونه نیاز به نوادگانی که فرسنگ ها از او واز آرمان او بدورند،نیست. مرگ مصدق همانند „مرگ تمامی سربداران این کهن بوم ا ست پر از سوگ و ماتم و امید است „. امید به „ هزاران ستاره“تا“ خاطره اندوهمان را زلال شادی بخشد و آسمان ابر آلودمان را رنگین کمان پیروزی بپوشاند…..“ »

 

جمال صفری

14 اسفند 1403

متشکرم

 

** به مناسبت پنجاه‌‌و هشتمین سالگرد جاودانگی رهبر نهضت ملّی ایران در روز سه‌شنبه چهاردهم اسپند ماه به وقت ایران۱۴۰۳ در کلاب‌هاوس توسط جبهه ملی ایران.برگزار شد

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.