فرهنگ قاسمی
این روزها سالگرد در گذشت دوست و رفیق عزیزم هوشنگ کشاورز صدر است. مردی از نسل آزادی و استقلال، مردی از نسل مصدقی های نیک نهاد و دوستی از تیره جوانمردی و مردانگی که یادش را گرامی میدارم.
در سپهر توفان زا ورعد آسای نهضت آزادیخواهی وعدالت طلبی ایران زنان و مردان خدمتگزار کم نیستند که شایان ارجگذاری باشند، به ویژه آنهایی که در اثر مخالفت بیامان با رژیم جمهوری اسلامی مجبور به ترک میهن شدند و در دیار غربت سر بر زمین نهادند.
دعوی چه کنی داعیهداران همه رفتند
شو بار سفر بند که یاران همه رفتند
آن گرد شتابنده که در دامن صحراست
گوید چه نشینی که سواران همه رفتند
داغ است دل لاله و نیلی است بر سرو
کز باغ جهان لالهعذاران همه رفتند
گر نادره معدوم شود هیچ عجب نیست
کزکاخ هنر نادره کاران همه رفتند
افسوس که افسانهسرایان همه خفتند
اندوه که اندوه گساران همه رفتند
فریاد که گنجینهطرازان معانی
گنجینه نهادند به ماران، همه رفتند
یک مرغ گرفتار در این گلشن ویران
تنها به قفس ماند و هزاران همه رفتند
خون بار بهار از مژه در فرقت احباب
کز پیش تو چون ابر بهاران همه رفتند
هوشنگ کشاورزصدر از آنجمله است که ویژگیهایش او را در ردیف افراد قابل احترام قرار میدهد و هیچ انسان مبارز و ایراندوست و عدالت طلبی نمیتواند در مقابل خدماتش سر تعظیم فرود نیاورد.
دهم فوریه ٢٠١٨
فرهنگ قاسمی