سایت میهن اخیرا شش پرسش را از برخی فعالان سیاسی مطرح کرده است. پاسخ همایون مهمنش به این پرسشها در زیر می آید.
یک- آیا برای اینکه تحولات آینده ایران به نتیجه مشخصی برسد طیف گسترده جمهوری خواهان نیاز به ثقل مشترکی به صورت یک جبهه فراگیر دارند یا وضعیت کنونی هم میتواند نتیجه را تأمین کند و «نرسیدن به نتیجه مطلوب» را در جایی غیر از نداشتن جبهه و ثقل مشترک باید جستجو کرد؟
قبل از دادن پاسخ ذکر این نکته را لازم میدانم که اعلام اصول مشترک هر همکاری بسیار مهم است. هرچند همه ما بر سر اداره کشور به طریق جمهوری توافق نظر داریم. اما “جمهوری” مهمترین اصل مشخص کننده اهداف مشترک ما نیست. مهمترین اصل مشترک ما بنظر من دموکراسی است که جمهوری و سکولاریسم از آن استخراج میشود. بنابراین هرگاه صحبت از اهدافمان میکنیم لازم است از دموکراسی و جمهوری سکولار به عنوان اهداف مشترکمان یاد کنیم. طوری نشود که فردا بار دیگر جمهوری داشته باشیم ولی دموکراسی نداشته باشیم. تفاوت ما با آنهایی هم که حکومت فردی و موروثی را میخواهند در اساس بر سر دموکراسی است.
حال در پاسخ به این سوال که در شرائط کنونی نیروهای طرفدار دموکراسی و جمهوری سکولار باید به هم نزدیک شوند یا نه، بدون تردید پاسخ مثبت است. این همکاری برای موثرتر کردن اقداماتمان ضروری است. علاوه بر این ما با آن نمونه کوچکی از آن جامعه سیاسی که میخواهیم فردا بر کشورمان حاکم شود را به جامعه ارائه میدهیم. نزدیکی امروز ما هم به علت نزدیک بودن اصول عقاید است و اتفاقی نیست.
چهل سال پیش چنین نزدیکی میسر نبود. تجربه جمهوری اسلامی و اتفاقاتی مانند فروپاشی دیوار برلین، آزادیخواهان جهان را تا حد زیادی از نظر اصول فکری به هم نزدیک کرده است. در این مدت بتدریج دموکراسی و جمهوری سکولار مورد نظر بسیاری از گروههای سیاسی قرار گرفته و نزدیکی را ممکن ساخته است.
نزدیکی هم درجات مختلف دارد و از گفت و گو شروع میشود. هماهنگی، همکاری، ائتلاف بر سر اصول مشترک و اتحاد در یک تشکل و انتخاب یک رهبری مشترک از حالات مختلف آنند. در هر مرحله باید آن نوع همکاری را انتخاب کرد که مناسب درجه اعتماد و وضعیت روز گروههای خواهان همکاری باشد.
دو-اگر وجود یک جبهه فراگیر را ضروری میدانید نقش تشکلها به صورت حقوقی، و افراد به شکل حقیقی را در این همگرایی جبههای چگونه می بینید؟
هرچه صفوف طرفداران دموکراسی و جمهوری سکولار گسترده تر باشد امکان موفقیت آزادی، دموکراسی و حاکمیت ملت در ایران بیشتر است. تشکل های سیاسی عموما دارای برنامه، اتاق فکر و تقسیم کارند و قابلیت های اعضا و هواداران خود را می شناسند. هدفگذاری آنها معمولا ثابت و فکر شده تر است و عموما مسئولیت پذیر و پاسخگوتر هستند. خصوصیاتی که شاید در مورد برخی افراد صادق نباشد. در گذشته برای مثال در کنفدراسیون دانشجویی که تشکل فراگیر مرکب از اعضا تشکلها و افراد بود همکاری تشکلها یا اعضا آنها و افراد ساده تر بود. امروز بهترین راه همکاری شرکت در جلسات، سمینارها و مجامع مشترک است که در آنها نظرات و پیشنهادات افراد و تشکل ها در آنها طرح میشوند و راههای همکاری بر سر اصول مشترک را هموار میکنند.
سه- موانع شکل گیری این جبهه فراگیر چیست؟ تجارب تاکنونی تلاش برای همگرایی جمهوری خواهان را چگونه ارزیابی می کنید؟
اختلاف نظر امری طبیعی است و همیشه وجود خواهد داشت. اما برای همکاری در سطوح بالاتر لازم است بر سر پایه ای ترین مفاهیم و هدفگذاری ها توافق داشته باشیم. برای اینکه ببینیم اختلافها در چه سطحی هستند در زیر چند مثال از آنها را می آورم.
برای نمونه با وجود اینکه همه گروههای دموکرات و جمهوریخواه که با آنها همکاری میکنیم اصل حفظ تمامیت ارضی را قبول دارند، اما برخی استفاده از عبارت “تمامیت ارضی” را درست نمیداند. برای ما “تمامیت ارضی” واژه ای حقوقی است و نمیتواند بدون آن حق مطلب را ادا کرد.
نمونه دیگر: ما بویژه با بهره گرفتن از تجربه جمهوری اسلامی که با آمریکا و یا غرب ستیزی خسارات عظیمی به میهن ما زده و میزند، معتقد به مبارزه برای حفظ استقلال کشور هستیم و هرگونه وابستگی را رد میکنیم. حال آنکه برخی از دوستان ما معتقدند علاوه بر مبارزه برای استقلال لازم است علیه هژمونی طلبی قدرتهای بزرگ جهانی نیز مبارزه کرد.
در مورد روش برخورد با جمهوری اسلامی نیز گاهی تفاوتهایی دیده میشود. به تصور ما برخی از دوستان خود را نه در یک مبارزه سیاسی بلکه در یک مبارزه مطالباتی با جمهوری اسلامی می بینند و در نتیجه، گاه انجام این یا آن عمل خاص را از حکومت میخواهند. حال آنکه هیچگونه اعتمادی به جمهوری اسلامی نمیتوان داشت و بنابراین توصیه ای هم به آن نمیتوان کرد که این یا آن کار را بدرستی انجام دهد.
می بینیم که نظرات با هم متفاوتند اما اختلاف ۱۸۰ درجه نیست. به این جهت چهار گروه دموکرات، جمهوریخواه و ملی توانستهاند آکسیونهای مشترکی با نتایج مثبت داشته باشند و بنظر ما این همکاریها میتواند در آینده تشکل های دیگر خواهان دموکراسی و جمهوری سکولار بیشتری را در بر بگیرد.
چهار- پیشنهاد شما برای عبور از این موانع (و اتحاد عمل و نه الزاما وحدت) جمهوری خواهان چیست؟
بهترین راه گفتگو و تبادل نظر است. روشن است هر جریان سیاسی اصول فکری خود را دارد و نمیتوان از همه موانع بسرعت عبور کرد. اما گفتوگو کمک میکند تا بتوانیم بر سر مهمترین مقولات به توافق برسیم. احتمالا در ماه آوریل کنفرانسی توسط چهار تشکل سیاسی در کلن آلمان بمنظور دعوت از همه گروههای معتقد به دموکراسی، جمهوری و سکولاریسم برای بحث و تبادل نظر برگزار میشود که امید است بتواند همکاری گروههای دیگری را نیز جلب کند. ارتباط و دیالوگ دائمی و کوشش برای بوجود آوردن همکاری بر سر موضوعات مهم، قاعدتا باید همیشه در دستور کار هر تشکل دموکرات باشد زیرا که هم برای آن تشکل و هم برای آینده فعالیت سیاسی مثبت است.
پنج- اهداف، راهبرد، تاکتیکها و شعار (یا شعارهای) این مرحله را چه می دانید؟
- استقرار دموکراسی در ایران بر اساس اصول زیر: قوای مملکت ناشی از اراده آزاد مردم از طریق انتخابات است، جدائی دین و ایدئولوژی از دولت، تضمین آزادیهای فردی و اجتماعی برابر با اصول مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های ضمیمه آن، تفکیک قوای سه گانه قانونگذاری، اجرائی و قضائی، تاکید بر برابری حقوق زنان و مردان، عدم تمرکز امور اداری و واگذاری امور محلی به نهادهای انتخابی، ازسطح روستا تا استان
- خدشه ناپذیر بودن تمامیت ارضی ایران
- اتخاذ سیاست خارجی بر اساس حفظ منافع ملی و مصالح ایران و احترام متقابل در روابط با دیگر کشورها بر اساس قوانین، اصول و میثاق های بین المللی در چهارچوب سازمان ملل متحد
- استفاده از روشهای مسالمت آمیز سیاسی در مبارزه برای استقرار دموکراسی
- پاسداری فعال از سلامت و بالندگی زبان و فرهنگ مشترک ملی و کلیه ی زبان های دیگر ایرانزمین و فرهنگ های محلی ایران بعنوان گنجینه های اصلی تشکیل دهنده ی مبانی هویت ملی مردم ایران
برای خواست مرحلهای ۱ – آزادی کلیه زندانیان سیاسی،
۲ – حاکم ساختن کلیه آزادی ها و در آخر
۳ – انتخابات آزاد برای تشکیل مجلس موسسان زیر نظر معتمدان جامعه و تدوین قانون اساسی دموکراتیک را پیشنهاد میکنم.
توجه به این نکته لازم است که این مراحل که از طرف جبهه ملی ایران فورموله شده فراگروهی و با این هدف است که حقوق همه گروهها و طیف های سیاسی در نظر گرفته شود و قاعدتا باید مورد نظر همه طیف های سیاسی باشد. روشن بودن فرآیند تشکیل مجلس موسسان میتواند در صورت فروپاشی جمهوری اسلامی باعث کاهش تنش های غیر ضروری گردد.
شش- نحوه ارتباط و تعامل جمهوریخواهان با دیگر نیروها و رویکردها در داخل و خارج از کشور می بایست چگونه باشد؟
تجربه انقلاب ۵۷ بیش از پیش نشان داد که استقرار دموکراسی نمیتواند در همکاری با نیروهای مخالف دموکراسی تحقق یابد. اگرچه امروز تقریبا همه گروههای سیاسی ادعای دموکرات بودن دارند، اما عملکرد برخی خلاف این را نشان میدهد. برای نمونه کسانی که همراه با طرفداری از استالین، خمینی و یا محمدرضا شاه، ادعای دموکرات بودن را دارند. آنها یا از دموکراسی چیزی نمیدانند، یا فریبکارند و یا هنوز به آن درجه از رشد سیاسی نرسیده اند که متوجه تضاد میان طرفداری از یک دیکتاتور و خواست استقرار دموکراسی شوند.
برای گروههای دموکرات، جمهوریخواه و سکولار روشن است که اصل مبارزه در ایران است و وظیفه اصلی ما پشتیبانی از مبارزات مردم در ایران است. میدانیم که مبارزان سیاسی داخل کشور نمیتوانند در شرائط سرکوب و خفقان شدید به هر اقدامی که مایلند دست بزنند. اما همسوئی فکری و سیاسی هم برای ایشان و هم برای ما نوعی پشتگرمی است. آنها میدانند که خارج کشور صدای ایشان را به گوش جهانیان میرساند و ما نیز میدانیم که در ارتباط فکری با ایشان از واقعیات جامعه چندان دور نیستیم. مضافا اینکه هرچه سطح همکاری ها در داخل بالا برود تاثیر خود را بر خارج از کشور میگذارد و برعکس بالارفتن سطح تفاهم و همکاری در خارج از کشور نیز بر تحولات داخل کشور موثر است.