سروده منوچهر برومند صبا بگوی باین اردوغان تیره ضمیر که ای به قید حقارت شریر گشته اسیر ز ژاژ خائی ات ای نا بکار بیهوده گوی گمان مبر

                                      من پری کوچک غمگینی را می شناسم    

حسن حسام آنجا که نان و آزادی کبوتری ست سربریده ، سایه ی تو جان می گیرد غرقه در خون سینه ،          زخمی  گلوله 

منوچهر تقوی بیات ۴۷۰ بحررمل مثمن مخبون محذوف فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن ۱ـ صبح است  و ژاله می چکد از  ابر بهمنی برگ  صبوح  ساز   و  

وقتی چاوز مرد، خامنه‌ای عزای عمومی اعلام کرد اما برای شجریان حتی تشییع جنازه را هم اجازه نداد. اینهمه کینه خامنه‌ای به شجریان برای چیست؟ آیا بخاطر مخالفت

کاش میشد دوباره و دزدکی دور از چشمان ناظم اخموی مدرسه الفبای کردیمان را دوره میکردیم و برای هم با زبان مادری شعر می سرودیم و آواز میخواندیم

کنتس آنا دونوای، عاشق شیراز، حافظ و سعدی دکتر زهرا شمس در ابتدای نیمه ی اول قرن بیستم ایران و فرانسه روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نزدیک تری

بسیار گل کز کف من برده است باد اما من غمین گل های یاد کس را پرپر نمی کنم من مرگ هیچ عزیزی را باور نمی کنم. …